- پایگاه خبری و تحلیلی همای خبر - https://homaykhabar.ir -

دلایل سازجدایی شهرهای استان گیلان

اختصاصی همای گیلان: با سلام خدمت همه مسئولین و کارکنان محترم سایت وزین و فرهنگی همای گیلان / صدای گیلان

قبل از هرچیز تشکر و قدردانی خودم را از شما عزیزان در خصوص انتشار مطالب به روز و به موقع و  مورد نیاز مردم و جامعه ( فرهنگی / سیاسی / اجتماعی / هنری و … ) اعلام می نمایم . امیدوارم همیشه در پناه حضرت حق موفق و موید باشید .

download [1]

بنده نه مسئولیت خاصی در سیستم سیاسی کشور یا استان دارم و نه قصد داد و فریاد بی جهت ، ولی بعنوان یک گیلانی وقتی   می بینیم    چه بلاهایی سر این استان کوچک می آید و مشکل از جاهایی است که انسان کمتر به فکرش می رسد واقعا جای درنگ و اندیشه دارد .

در خصوص برخی مطالب در زمینه وجود دستها و نیت های ناپاک برخی استانها از جمله اردبیل که چشم طمع به آستارا و حتی تالش دارند در این چندسال مطالب زیادی گفته شده و هر فرد و مسئولی بنا به فراخور پست و جایگاه و البته وظیفه انسانی و شرعی خود ، مطالبی را مطرح نموده است .

تقریبا همزمان با سنگ اندازی ها و شیطنت های اردبیلی ها ، مسئولین استان تازه تاسیس قزوین  هم اقدامات موذیانه ای را در سالهای قبل بصورت مخفیانه و در ادامه علنی جهت تصاحب شهرهای جنوبی گیلان از جمله لوشان و منجیل انجام  دادند که خوشبختانه در نطفه خفه شد .

* بحث اصلی بنده که مزاحم شما شده ام و بعنوان درد دل خدمت شما عرض می نمایم چیزی متفاوت از این مشکلات و دردهاست  . مشکل از شرق گیلان است که کمتر به فکر ما رسیده است !!!

مساله از آنجا آغاز می شود که ما  می بینیم استان گیلان جزء کوچکترین استانهای کشور است و در نقشه ایران از لحاظ وسعت در مقایسه با سایر استانها بخصوص خراسان و سیستان و بلوچستان و کرمان و یزد و اصفهان  زیاد به چشم نمی آید ( البته بماند که از نظر فرهنگی و سیاسی و هنری و اجتماعی و مبارزاتی جزء برترین استانهای کشور می باشد . )

خب حالا خوب که بررسی می کنیم همین استان خیلی کوچک ، متاسفانه دارای مشکلات داخلی بسیار زیادی است بطوریکه حملات و چشم طمع به شهرهای آن از جانب استانهای متجاوز همسایه نسبت به هر استان دیگری در کشور بیشتر است . با وجود مساحت بسیار کم استان گیلان ( اندکی بیش از ۱۴۰۰۰ کیلومتر مربع )  ما در کشور هیچ استانی را نمی بینیم که از سه طرف مورد تهاجم استانهای همسایه باشد .

سوال بنده این است که چه عواملی باعث شده که استانهای تازه تاسیس همسایه گیلان که هنوز به قولی جوهر امضای استان شدشان خشک نشده و به قول سربازان وظیفه ، هنوز آشخور هستند، به این صورت و بطور علنی به خود جرئت و اجازه این اقدامات را در خصوص استانی که از ۱۰۰ سال پیش جزء اولین استانهای کشور بوده است می دهند تا جایی که بجای مسئولین گیلانی نظر می دهند و بیانیه در اینترنت صادر  می نمایند و …

بنده بر اساس حضور فیزیکی خودم در ۱۵ سال گذشته ( تقریبا بصورت همزمان در سه استان قزوین اردبیل مازندران بدلایل کاری و اشتغال و … ) مهمترین یافته ها و دلایل را به قرار زیر می دانم :

در ادامه عرایضم این موضوع را خواستم هشدار دهم که در این چندسال گذشته ، بیشترین مشکلات و تعرضات و تجاوز از سوی استانهای اردبیل و قزوین صورت گرفته است . موضوعی که کمتر به آن پرداخته شده است در اینجا بیشتر جلب توجه می کند و می بینیم از جایی داریم زیان می کنیم که فکرش را هم نمی کردیم .

اگر شما سریال امام علی ( ع ) را دیده باشید در قسمتهایی که به جنگ صفین نزدیک می شویم ، سپاه حضرت علی (ع) به فرماندهی مالک اشتر موفق می شوند سپاه معاویه را تقریبا تار و مار کنند و به درب ورودی قلعه معاویه می رسند تا جایی که مالک اشتر به یارانش می گوید فقط چند ضربه شمشیر و چند قدم تا نابودی سپاه کفر و معاویه بیشتر باقی نمانده است . همین که مالک اشتر و یارانش آماده حمله نهایی و نابودی لشکر معاویه می شوند از شخص حضرت علی ( ع ) برای مالک اشتر پیغام می رسد که جنگ را متوقف کن و برگرد . مالک اشتر به شدت ناراحت و متعجب می شود و فکر می کند اشتباه شده و مجددا پیگیری می کند می بیند که نه ! خبر درست است . امیر مومنان پیغام داده که جنگ را رها کن و برگرد . به مولای متقیان می گوید تا نابودی لشکر کفر فقط چند قدم مانده و معاویه و لشکرش در حال نابودی هستند ولی حضرت علی (ع) می فرمایند به حرفم گوش کن ! بدان که دشمن اصلی در سپاه خودمان است !! برگرد وگرنه تمامیت اسلام و مسلمین از بین می رود همین دشمنان اصلی که در سپاه خودمان هستند بعد از نابودی معاویه ، دشمنانی به مراتب بزرگتر و بدتر از دشمن سابق می شوند . برگرد و برگرد !!!!!!

هدف از بیان این واقعه تاریخی چه بود ؟

موضوع این است که اگر مسئولین اردبیلی و قزوینی چشم طمع به شهرهای گیلان دوخته اند ( که البته باید خوابش را ببینند ) حداقلش این است که به فکر منافع استان خودشان بوده و گیلانی نیستند ولی در سه چهار سال گذشته می بینیم که ………. ابتدا موضوعی را برای شما نقل کنم :

شهرهای غرب مازندران ( نور و نوشهر و چالوس و تنکابن و رامسر ) در سالهای گذشته تاکنون به دلایل مختلف با مرکز استان خود یعنی ساری مشکلات زیادی داشته اند بطوریکه می توان به فاصله زیاد تا مرکز استان / عدم رسیدگی به این شهرها / فرهنگ متفاوت / هزینه های زیاد رفت و آمد و تصادفات و ….. اشاره کرد . مسئولین و مردم این شهرها تنها راه چاره را در جدایی از مازندران و تشکیل استان جدید یافتند و به فکر افتادند استان جدیدی داشته باشند تا راحت زندگی کنند ( که البته منطقی هم هست ) . ولی پس از پیگیری های لازم و پس از دور اول سفرهای استانی آقای احمدی نژاد به مازندران ، بعد از ارائه پیشنهاد خود به رئیس جمهور وقت یعنی تشکیل استان جدید متوجه یک موضوع مهم و فراموش شده شدند .

آن موضوع چه بود ؟ آقای احمدی نژاد به مردم غرب مازندران فرمودند جمعیت شما و مساحت فعلی شهرهای شما برای استان شدن کم است و فرمودند جمعیتتان را زیاد کنید . خب یک شبه یا سه چهار ساله که نمی شود جمعیت را دو برابر کرد . اندیشمندان غرب مازندران با هم جمع شدند که آقا چه کنیم ؟ جمعیت نداریم ؟ مثل اروپا هم که نمی توانیم سریع مهاجر بگیریم که مشکل را حل کنیم . اینجا بود که  اتفاق مورد نظر آغاز شد !!!

آقایان غرب مازندرانی به این فکر افتادند که بهترین راه این است که در شرق گیلان دوره بیفتیم و  چند شهر از شرق گیلان را هم وسوسه کنیم و مردم و مسئولانش را تشویق کنیم که به ما ملحق شوند . آقا بیایید استان جدید تشکیل دهیم و راحت شویم و پیشرفت کنیم !!!

 

رهبری املشی:بنده بینی و بین الله به این نتیجه رسیده ام که جدایی شهرهای املش ورودسر  به نفع مردم منطقه است

اینجا بود که جناب آقای دکتر رهبری املشی نماینده عزیز و شریف و دانا و توانمند و کاردرست و همه چیزتمام رودسر و املش هم وارد عرصه شد . کم کم بیانیه های ایشان هم شروع شد و جمله تاریخی خود ! را بیان فرمودند که « بنده بینی و بین الله به این نتیجه رسیده ام که جدایی این شهرهای گیلان به نفع مردم منطقه است و خدا من را بکشد اگر به ضرر مردم کاری کنم » !!! ای بابا عجب جمله تاریخی و شیوایی !؟!

جناب آقای نماینده رودسر و املش شروع کردند به همکاری با مسئولین غرب مازندرانی در جهت تشکیل یک استان جدید و جعلی و مسخره بنام استان « ساحلی » . تازه فهمیدیم که املش هم ساحلی بوده و ما خبر نداشتیم !! در ادامه همین چند نماینده به رئیس جمهور نامه نوشتند و خواستار تشکیل این استان شدند که مستندات نامه ها در اینترنت موجود است .

  شما به مشکلات و دلایل مردم غرب مازندران ( جهت تاسیس استان جدید ) خوب دقت کنید :

حالا شما ببینید این سه مشکل در رودسر و املش وجود دارد ؟ 

پس نتیجه می گیریم ایده تشکیل استان جدید و جعلی و مزخرف در شمال ایران ، ایده ای است که ریشه در مشکلات مردم شهرهای تنکابن و رامسر و چالوس و نوشهر دارد و این شهرها بخاطر رهایی از دست ساروی ها و رسیدن به حق خود ، سنگ مردم رودسر و املش را به سینه می زنند . مشکلشان این است که تعداد شهرهایشان برای تشکیل استان جدید کم است ، مساحتشان کم است و جمعیت بیشتر نیاز دارند وگرنه مشکلات غرب مازندران چه ربط و دخلی به شرق گیلان دارد که نزدیک رشت هستند ؟

حالا می رسیم به دلایل و استدلالهای نماینده محترم رودسر و املش و برخی مصداقها و این که ایشان فرموده اند بینی و بین الله فقط به فکر مردم و رفاه آنها می باشند . بررسی کنیم که در صورت تشکیل استان جدید !! ساحلی با جدا شدن رودسر و املش چه به این دو شهرو سایر شهرهای گیلان خواهد رسید : خوب بخوانید .

 

 

 

 

با این توضیحات در صورت تشکیل استان جدید و جعلی و خیالی شما ، مرکز استان یا نوشهر است یا چالوس . حالا استاد من ! عزیز دل من ! امید زندگانی من !!  فاصله املش و رودسر را تا رشت در نظر بگیرید (۷۰ کیلومتر ) و فاصله رودسر و املش را تا نوشهر و چالوس درنظربگیرید ( ۱۳۰ ۱۲۰ کیلومتر ) . شما که فرموده ای بینی و بین الله به فکر مردم هستید ، این فاصله تا مرکز استان جدید برای رودسر و املش که بیشتر خواهد شد و مشکل رفت و آمد را بدتر خواهد کرد !!! نکند من در محاسباتم اشتباه کرده ام و جمع و تفریق بلد نیستم ؟؟؟

 

 

 

 

 

پس خوب دیدیم که در صورت تشکیل استان جدید و الحاق رودسر و املش به آن ، چه مزایا و امکاناتی به مردم این شهرها می رسد !!!!!!!!  یک شبه پیشرفت می کنند و مثل اروپا می شوند !!!

اگر ما بصورت یک تحقیق میدانی و درصحنه ، با مردم غرب مازندران و شرق گیلان در خصوص مشکلاتشان در استان فعلی خود مصاحبه کنیم ، هیچ وقت مردم رودسر و املش دلایلی را که مردم تنکابن و رامسر دارند مطرح نمی کنند

مشکل غرب مازندران چه ربطی به رودسر و املش دارد که بغل گوش رشت هستند و خدایی هم آن مدل مشکلات را ندارند .

امیدوارم افرادی که در استان گیلان از مسئول گرفته تا مردم عادی ، ذره ای به مساله جداشدن و الحاق به استان مزخرف و جدید و جعلی فکر می کردند ، با این دلایل که بنده عرض کردم در تفکراتشان تجدید نظر کنند البته هر کسی حق دارد نظرات خودش را بگوید و همه آزادند .

از همه خوانندگان عزیز بخاطر صرف وقت در این نوشتار کمال تشکر را دارم . در آخر هم موضوعی را عرض کنم که سوء تفاهم پیش نیاید . من با مردم غرب مازندران تماسهای بسیاری دارم و همه آنها از نور تا رامسر شریف و وارسته اند و حق دارند مشکلاتشان را از راههای قانونی پیگیری کنند ولی خدا پیغمبری دلایل آنها برای استان جدیدشان ربطی به شرق گیلان نیم وجبی ندارد . ان شاالله از نور تا رامسر استان شود ما که بخیل نیستیم . جناب آقای رهبری املشی ما هم بعنوان یک هم استانی در پیگیری مشکلات استان زیبا و یکپارچه گیلان عزیز از شما حمایت جانانه خواهیم کرد .

حرف آخر : مسئولین محترم گیلانی ! بیدار شوید و به یکپارچگی و وحدت این استان فکر کنید ( ما ز یاران چشم یاری داشتیم )

 نکند روزی بیاید که آن شعر معروف ”  روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست ” برای ما مصداق پیدا کند که در آخر عقاب دید شکارچی با تیرکمان با یکی از پرهای خودش بعنوان تیر او  را هدف قرار داده و گفت : از ماست که بر ماست

 

 

 

 

 

 

 

 

 

                                 موزر دبسته دنه میرزا مرد میدان بو

                                                                                            نه من نه تو که امی خانه سبزه میدان بو

                         چره گی میرزای خان ! خان اونه کوچیکه کنه

                                                                                            اونی که رعیت خونه بخورده بو خان بو

( به یاد استاد شیون فومنی )

 

 

با تشکر و احترام فراوان      سرباز سردار جنگل