همای گیلان، در پی اعتراض به ناکار آمدی احزاب در ایران ، ۲۲ نفر از اعضای حزب اتحاد ملت ایران اسلامی شاخه گیلان استعفا دادند.
در متن این استعفاء آمده است:
از انقلاب مشروطه به این سو تلاشها و مجاهدتهای بسیار و فزاینده ای در راستای تحول خواهی و بهبود جامعه ایران از طریق تشکل سازی و تقویت نهادهای مستقل سیاسی و حزبی ( برایجاد و استقرار ساختار سیاسی ، پارلمانی و دموکراتیزاسیون جامعه) صورت پذیرفت . در این یک قرن گذر زمان نقش جوانان و روشنفکران در جهت دست یابی به این خاستگاه مشترک و ملی از اهمیت ویژه ای برخوردار بود.
اما ساختار و دینامیسم قدرت در کشور به گونه ای بوده و هست که امکان شکل گیری و حیات احزاب و نهادهای مردمی را در درازمدت با کندی رو برو ساخته و مانع فعالیت مستقل و جدی در عرصه ی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی گشته است.
لذا به همین جهت با استناد به شواهد تاریخی و مستندات به جای مانده از فعالیتهای روشنفکران و کنشگران طرفداراستقرار احزاب و نهادینه کردن تفکرحزبی برای تغییر پس از گذشت اندک زمانی از تلاشهای به بن بست رسیده شان، با چرخش و شیفت به سمت حریم قدرت و ساختارمدیریت که از قضا تمرکز بر منابع ثروت و قداست ناشی از قدرت را دارا می باشند از رسالت و آرمانهای خود فاصله گرفته ودر نهایت منجر به یأس و دلسردی عمیقی میان نسل تحول خواه و وطن پرست شده اند.
نسل پس از انقلاب با فرازو فرودهای بسیاری روبرو شده اما باز دل در گروه تشکیل احزاب و نهادهای مدنی مستقل از حاکمیت و وابسته به اراده ی مردمی داشت ، در این راستا نیز گامهای بلندی برداشت. غافل اینکه ساختار قدرت و دینامیسم موجود در ساختار تصمیم گیری، نگاهی شکاکانه و بی اعتماد به تشکیل ، تقویت و توانمند سازی احزاب دارد . لذا چندان وقعی به این بخش از مطالبه مردمی که توسعه سیاسی و روشنگری عمومی نسبت به تقویت فرهنگ مشارکت به جای فرهنگ ریشه دار تبعیت محض دارد، را نداشته و هم چنان در بر همان پاشنه ی قبل می چرخد.
نسل جوان و وطن پرست که دل در گرو ایرانی آباد و آزاد داشت در نیمه دوم دهه ی هفتاد، صدا و ندای تحول را از زبان چهره ای اخلاقی شنید و به خاطر تشنگی برای تغییر به دنبال چشمه ای می گشت، به سرعت گرد این چشمه را گرفته و تلاش فزاینده ای برای ترویج گفتمان تحول خواهی و بهبود در تمام حوزه ها را حول محور سید محمد خاتمی پی گرفت.
حال پس از گذشت بیش از دو دهه از عمر این جریان سیاسی که ریشه در تاریخ دارد، متاسفانه دستاوردی که نشان از تحول و تغییر برای عدالت و آزادی و حاکمیت قانون که شعار محوری رهبران و نخبگان این جریان فکری بود به چشم نمی خورد جزء اینکه رفتارهای بینا بینی از سوی برخی از چهره های شاخص و کهنه کار این گفتمان که بیشتر در راستا وجهت استمرار وضعیت گذشته و حفظ برتری طلبیهای تباری در این جریان می باشد ،شکاف و بی اعتمادی عمیقی را بین جوانان و نیروهای پیشتاز و پر انرژی اصلاح طلب ایجاد نموده است.
اصلاح طلبی در میان بسیاری از این دوستان سابقه دار تنها در عکسهای یادگاری گرفتن با رهبری این جریان و حضور در میهمانی ها با سفره های رنگین خلاصه شده است.
عدم دست یابی به یک نتیجه مطلوب و مثبت که مهمترین آن فراموش نمودن جوانان و فقدان تربیت کادر از میان ایشان برای ادامه ی راه اصلاحات در ساختار وبکار گیری این نیروهای ارزشمند و کارآمد متخصص به عنوان پروژه های موقت انتخاباتی، ما جمعی از جوانان سرزمین سبز غرب گیلان را بر آن داشت تا بر اساس تجربه ی به دست آمده و رفتاربسیاری از کادرقدیمی و سنتی این جریان سیاسی که اصلاحات را به عنوان ملک حسین قلی خانی پنداشته و هر خانی بر مبنای خواسته های فردی جهت رسیدن به منافع خود گام بر میدارد، از این حزب خارج شده و تقدیر سیاسی خویش را از دست اینگونه افراد خارج نمائیم. تا شاید نسل های پس از ما تلاشهای بیهوده مان را به سخره نگرفته و اسباب خنده آنان به دلیل دورباطل تکرارها و بازی های با حاصل جمع صفر نباشیم..!
در پایان لازم به توضیح است ، امضا کنندگان این بیانیه به آرمان های تحول خواهانه و اصلاح طلبانه در جهت اعتلای جامعه و کشور عزیزمان ایران پایبند بوده و این استعفا صرفا به جهت برائت از جریان استمرار طلب می باشد.
?اسامی به ترتیب حروف الفبا :
اسدنیا لمر کامران
بلالی امیر
بخشی عزیز الله
پوربابک لهراسب
جوادی رحمان
حسینی بابک
خاصی مصطفی
دولتی پیمان
دهقان امیر
رمضانی صداقت
ستوده سهراب
طاهری کیانوش
طاهر میثم
عباسی آیت الله
عظیمی اسفندیار
عظیمی یاسر
فخیمی آرش
قاسمی محمود
قربانی بهزاد
مسیحی فرخ
منصوری رئوف
نعمتی ارشاد
? رونوشت:
– دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران اسلامی
– دفترسیاسی حزب اتحاد ملت
– شورای منطقه حزب اتحاد ملت استان گیلان
– استانداری گیلان
– فرمانداری رضوانشهر و تالش