اختصاصی همای گیلان: منطقه شمالی تهران به ظاهر از روزگار گذشته به شاهان و امیران و بزرگان اختصاص داشته ، و این همان منطقه ای است که بازار تهران و کاخ گلستان در آن قرار دارند .در محلی که پادشاهان قاجار بعدها در آن <ارک سلطنتی >و< کاخ گلستان> را بنا کردند قبلاٌ به دستور شاه عباس باغی احداث شده بود به نام « چهار باغ » و چنارهای کهن آن به چنارهای شاه عباسی معروف بوده است .
این بود وضع تهران به هنگام ورود آقا محمد خان قاجار به این شهر، اما در همان دهه اول فرمانروایی او، تهران بطور محسوسی رو به آبادانی گذاشت.« مسیو اولیویه » ، سیاستمدار و پزشک فرانسوی که در دوران ِ ظهور <<آقا محمدخان قاجار>> به تهران آمده است ، پایتخت جدید ایران را این طور توصیف می کند :« تهران در سطحی خوب و هموار ، که به خوبی آبیاری شده است، واقع است. قله دماوند ، که قریب به ده فرسخ در جهت شرقی تهران است ، از همه قله های این رشته کوه بلندتر است و همواره و در تمام فصول پوشیده از برف است و بعضی اوقات دود از قُلّه ی آن بیرون می آید . عقیده ی اهالی این است که روح یکی از سلاطین بدکار ایران در این کوه در عذاب است .[ گُدازه های آتشفشان].
«پیترودلاواله »، که در سال ۱۶۱۸میلادی ( ۱۰۲۸ قمری ) از تهران گذشته،نوشته است که : «این آبادی وسیع و بزرگ است،اما جمعیت کمی دارد.اکثر محلات این شهر باغستانهایی است که درختان میوه دارند .تمامی کوچه ها آب جاری دارند و با سایه درختان چنار پوشیده شده اند ، به همین جهت این شهر را «شهر چنار» نامیده اند .غیر از این ،چیزی که در خور گفتن باشد ، در این شهر دیده نشد »
در ایام سلطنت سلسله صفویه، شهر تهران شهر چندان قابلی نبوده است و جمعیت کمی که در آن ساکن بوده اند ،مایه شهرتی برای این شهر نشده اند. تهران مزیّتی نداشته است جز اینکه اراضی آن وسیع و حاصلخیز بوده و به خوبی آبیاری می شده است.مردم تهران دهقان و زارع بوده اند ، و محصولات ِ زمین های آنان ،غیر از گندم و جو و حبوبات،چیز دیگری نبوده است . البته چون گله هایی هم داشتند،پشم نیز عمل می آوردند و تمامی این پشم به قزوین و قم حمل می شده است.در فتنه ی افغان[محمود و اشرف] مهاجمین افغانی به بهانه اینکه دروازه شهر را دیر گشوده اند، دست به کُشتار مردم تهران زدند و شهر را بکلی خراب کردند.
«مسیو اولیویه» آن گاه به پیش بینی آینده تهران می پردازد و عظمت امروزی تهران را پیش بینی و به عبارت بهتر پیشگویی می کند:
«با وجود سعی و کوشش زیادی که آقا محمد شاه برای افزایش ِجمعیت شهر به عمل می آورد و کمکی که به کَسَبه و تُجّار می کند، به ویژه آنهایی که به تازگی به تهران مهاجرت کرده در آن شهر مسکن می کنند، هنوز جمعیت آن تاریخی که ما وارد شدیم ( ۱۲۱۱ قمری ) بیشتر از پانزده هزارنفر نبود .
از نخستین مهاجرانی که به تهران آمدند افراد آیل ِ قاجار از گرگان، آذربایجانی ها، مردم قم، اراک، تفرش، آشتیان، اصفهان، کاشان و یزد بودند (خاطرات بازرگان، شصت سال خدمت و مقاومت، سرهنگ غلامرضا نجاتی ص ۱۱۹)
امور اداری و دبیری و دفتری مردم آشتیان و تفرش و اراک . بنّآیی مردم قم و یزد. فرش فروشی ، مردم آذربایجان ، کاشان و قم.
دبّآغی؛ مردم همدان . گرمابه داری، مردم مازندران سلمانی؛ مردم گیلان؛ شیرینی پزی؛ مردم آذربایجان و یزد. صیفی کاری ؛ مردم قم و یزد و اصفهان بودند ( همان .ص ۱۱۹ )
در این زمان؛ رهبران << طایفه ی زند >> به <<یافت آباد>> تبعید شدند.