✍️… مهندس حسین جمالی کارشناس ارشد فناوری اطلاعات و ارتباطات دانشجوی حقوق قضایی چکیده ای از آشنایی کوتاه با برخی نظریه های سیاسی مهم جهان : 🔹فاشیسم : نژاد پرستی ، تبعیض نژادی فاشیسم یک ایدئولوژی سیاسی و جنبش اجتماعی است که بر اقتدارگرایی، ناسیونالیسم افراطی و سرکوب مخالفان تاکید دارد. در جامعه، فاشیسم با یک رهبر دیکتاتوری، دولت تک حزبی، و یک اقتصاد تحت کنترل دولت همراه است، که هدف آن خودکفایی اقتصادی ملی و توسعه طلبی است. تعریف فاشیسم: اقتدارگرایی: فاشیسم به قدرت و سلطه یک رهبر یا گروه کوچک بر جامعه اعتقاد دارد و آزادیهای فردی را محدود میکند. ناسیونالیسم افراطی: فاشیسم بر ملیت و هویت ملی تمرکز دارد و آن را بالاتر از هر چیزی میداند. سرکوب مخالفان: فاشیسم مخالفان سیاسی و فکری را سرکوب میکند و هرگونه اعتراض یا انتقاد را تحمل نمیکند. دولت تک حزبی: در رژیمهای فاشیستی، تنها یک حزب سیاسی مجاز به فعالیت است و دیگر احزاب ممنوع هستند. اقتصاد تحت کنترل دولت: دولت در اقتصاد نقش مهمی ایفا میکند و به دنبال خودکفایی اقتصادی ملی است. جامعه فاشیستی: در جامعه فاشیستی، افراد از برتری ملی و هویت ملی حمایت میکنند و به رهبر خود وفاداری نشان میدهند. رسانهها و آموزش و پرورش نیز تحت کنترل دولت هستند و ایدئولوژی فاشیستی را تبلیغ میکنند. در چنین جامعهای، هرگونه انحراف از این ایدئولوژی با سرکوب و مجازات روبرو میشود. در نتیجه، فضای فرهنگی جامعه فاشیستی فضای سرکوب و تبعیض است. ویژگیهای بارز جامعه فاشیستی: پوشش عمومی: جاسوسی و نظارت بر فعالیتهای شهروندان برای تضمین وفاداری به دولت انجام میشود. شعبیت و پرچم: شعبیت به عنوان نماد قدرت و وحدت ملی به کار میرود و پرچم ملی به عنوان نماد هویت ملی احترام گذاشته میشود. شعارها و شعارهای تبلیغاتی استفاده میشوند تا ایده های فاشیستی را به مردم القا کنند. استفاده از نمادها: از نمادهای خاصی استفاده میشود تا هویت ملی را به تصویر بکشند و احساس وحدت را ایجاد کنند. مراسم و جشنهای ملی: مراسم و جشنهای ملی به منظور ایجاد حس تعلق به ملیت و تقویت هویت ملی برگزار میشوند.
مثالها:
فاشیسم ایتالیا:
حزب فاشیست ملی ایتالیا با رهبری موسولینی در دهه ۱۹۲۰ به قدرت رسید و یک رژیم فاشیستی ایجاد کرد.
نازیسم آلمان:
حزب نازی با رهبری هیتلر در دهه ۱۹۳۰ به قدرت رسید و یک رژیم فاشیستی ایجاد کرد که منجر به جنگ جهانی دوم شد.
در مجموع، فاشیسم یک ایدئولوژی خطرناک است که میتواند به سرکوب و تبعیض منجر شود. شناخت و آگاهی از این ایدئولوژی میتواند از تکرار چنین رژیمهایی در آینده جلوگیری کند.
فاشیسم ( / ˈ f æ ʃ ɪ z əm /FASH -iz-əm ) یک ایدئولوژی و جنبش سیاسی راست افراطی ، اقتدارگرا و فراملی گرا است. با یک رهبر دیکتاتوری ، خودکامگی متمرکز، نظامی گری ، سرکوب اجباری مخالفان، اعتقاد به سلسله مراتب اجتماعی طبیعی، تبعیت از منافع فردی برای منافع درک شده ملت یا نژاد ، و هنگ قوی جامعه و اقتصاد مشخص می شود.
🔹ناسیونالیسم :
ملی گرایی ، آگاهی جمعی یک ملت ، وطن پرستی به حد افراط
ناسیونالیسم نقش مهمی در شکلگیری دولت-ملتها و هویت ملی در سراسر جهان داشته است.
در قرن نوزدهم، ناسیونالیسم به عنوان یک نیروی محرکه در ایجاد وحدت ملی و استقلال سیاسی در بسیاری از کشورها عمل کرد.
در قرن بیستم، ناسیونالیسم به عنوان یک عامل مهم در ایجاد جنگهای جهانی و تنشهای بینالمللی عمل کرد.
امروزه، ناسیونالیسم همچنان به عنوان یک نیروی مهم در سیاستهای داخلی و خارجی کشورها عمل میکند.
ناسیونالیسم یا ملی گرایی به زبان ساده یعنی چه؟
ناسیونالیسم ایدئولوژی ای است که توسط افرادی بیان می شود که مشتاقانه بر این باورند که ملت آنها برتر از سایرین است. این احساس برتری اغلب بر اساس قومیت، زبان، و…
🔹لیبرالیسم :
آزادی خواهی ، آزادی فردی
تعریف و جامعه ی لیبرالیسم
لیبرالیسم به طور کلی به معنای حمایت از آزادی فردی و محدود کردن قدرت دولت است. این ایدئولوژی شامل مجموعه ای از ایدهها و نظریههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است که بر حقوق بشر، برابری، و فرصتهای مساوی تأکید میکند. به زبان ساده، لیبرالیسم به معنای آزادیخواهی و دفاع از آزادیهای مدنی و فردی در مقابل دخالتهای نامناسب دولت است.
لیبرالیسم یک ایدئولوژی سیاسی است که بر ارزش آزادی فردی، حقوق بشر، برابری، و مشارکت دموکراتیک تأکید میکند. این ایدئولوژی به طور سنتی با حمایت از محدودیتهای قدرت دولت، حاکمیت قانون، و اقتصاد بازار آزاد همراه است. لیبرالیسم مدرن در عصر روشنگری ریشه دارد و بر مبانیای مانند حقوق طبیعی، قانون مدنی، و حاکمیت قانون استوار است.
در یک جامعه لیبرالی، شهروندان از حقوق و آزادیهای فردی برخوردارند، مثل آزادی بیان، آزادی اندیشه، آزادی دین، و حق انتخابات آزاد. دولت مسئولیت دارد تا این حقوق را حفظ کند و از مداخله در امور شخصی شهروندان خودداری کند. در یک جامعه لیبرالی، شهروندان با هم بر اساس برابری حقوق و فرصتها تعامل دارند و میتوانند به طور آزادانه در فعالیتهای سیاسی و اقتصادی مشارکت کنند.
لیبرالیسم بر آزادی فردی، به عنوان یک ارزش اساسی تأکید میکند. افراد باید بتوانند به طور آزادانه تصمیماتی را که در زندگی خود میگیرند، اتخاذ کنند، بدون دخالت غیرضروری از سوی دولت یا دیگران.
لیبرالیسم بر حمایت از حقوق بشر، به عنوان یک ارزش اساسی تأکید میکند. همه افراد باید از حقوقی مانند حق حیات، حق آزادی، حق مالکیت، و حق برابری برخوردار باشند، بدون توجه به نژاد، جنسیت، مذهب، یا هر عامل دیگری.
لیبرالیسم بر برابری فرصتها تأکید میکند. همه افراد باید فرصتهای برابر برای دستیابی به اهداف خود داشته باشند، بدون توجه به نژاد، جنسیت، مذهب، یا هر عامل دیگری.
مشارکت دموکراتیک:
لیبرالیسم بر مشارکت دموکراتیک، به عنوان یک ارزش اساسی تأکید میکند. شهروندان باید بتوانند به طور فعال در امور سیاسی مشارکت کنند، از طریق انتخابات، انجمنها، و دیگر فعالیتها…
لیبرالیسم با اقتصاد بازار آزاد حمایت میکند. اقتصاد بازار آزاد، به افراد اجازه میدهد تا به طور آزادانه در فعالیتهای اقتصادی مشارکت کنند، بدون دخالت غیرضروری از سوی دولت.
لیبرالیسم بر حاکمیت قانون، به عنوان یک ارزش اساسی تأکید میکند. همه افراد باید تحت قانون باشند، و دولت نباید از این قانون فراتر باشد.
در مجموع، لیبرالیسم یک ایدئولوژی پیچیده و چند وجهی است که بر ارزشهای اساسی مانند آزادی فردی، حقوق بشر، برابری، مشارکت دموکراتیک، اقتصاد بازار آزاد، و حاکمیت قانون تأکید میکند. این ایدئولوژی به عنوان یک راهنما برای ایجاد جوامع آزاد و دموکراتیک عمل میکند، جایی که افراد از حقوق و آزادیهای خود برخوردارند و میتوانند به طور آزادانه در جامعه مشارکت کنند.
لیبرالیسم (به انگلیسی: Liberalism ) یا لیبرالگرایی در معنای لغوی، به معنی آزادیخواهی با قوانین خاص است و به آرایهٔ وسیعی از ایدهها و نظریههای مرتبط دولت گفته میشود که آزادی فردی را مهمترین هدف سیاسی میداند. لیبرالیسم مدرن در عصرِ روشنگری ریشه دارد.
🔹کاپیتالیسم :
سرمایه داری ، یک سیستم اقتصادی
کاپیتالیسم یا سرمایهداری یک نظام اقتصادی است که در آن مالکیت خصوصی ابزار تولید، انگیزه سود، رقابت بازار، و اقتصاد بازار نقش مرکزی دارند. در یک جامعه سرمایهداری، افراد و شرکتها به طور خصوصی مالک وسایل تولید هستند و میتوانند آنها را برای کسب سود استفاده کنند.
تعریف:
مالکیت خصوصی:
افراد و شرکتها میتوانند مالکیت ابزار تولید مانند کارخانهها، زمینها، و ماشینآلات را داشته باشند.
انگیزه سود:
هدف اصلی فعالین اقتصادی در سرمایهداری کسب سود است.
رقابت بازار:
بنگاههای اقتصادی برای جذب مشتری و کسب سود با یکدیگر رقابت میکنند.
اقتصاد بازار:
تصمیمات مربوط به تولید، قیمتگذاری، و توزیع کالاها و خدمات توسط نیروهای بازار، یعنی عرضه و تقاضا، تعیین میشود.
جامعه سرمایهداری:
تقسیم کار:
جامعه سرمایهداری با تخصصی شدن کار و تولید انواع کالاها و خدمات همراه است.
توسعه فناوری:
رقابت در سرمایهداری باعث توسعه فناوری و نوآوری میشود.
رشد اقتصادی:
سرمایهداری اغلب با رشد اقتصادی و بهبود سطح زندگی همراه است.
عدمبرابری:
سرمایهداری ممکن است با عدمبرابری درآمد و ثروت همراه باشد.
مخالفان:
نظام سرمایهداری از طرفداران و مخالفانی دارد که از آن با دیدگاههای مختلفی همچون رشد اقتصادی، رفاه، نوآوری، و عدمبرابری، و همچنین با دیدگاههایی چون استثمار، گرایش به مصرفگرایی،
تخریب محیطزیست و غیره نقد میکنند.
حامیان بسیاری از نظریه پردازان و سیاستمداران که غالباً در کشورهای دارای قانون سرمایهداری زندگی میکنند، بر این باورند که قوانین سرمایهداری از طریق شاخصها
کاپیتالیسم یعنی چه (انواع نظام سرمایه داری)
کاپیتالیسم یا سرمایه داری یک سیستم اقتصادی است که در آن افراد خصوصی یا مشاغل مالک کالاهای سرمایه ای هستند. در عین حال، صاحبان مشاغل (سرمایه داران) کارگران و…
سرمایه داری
سرمایه داری چیست؟ سرمایه داری یک نظام اقتصادی است که به طور گسترده پذیرفته شده است که در آن مالکیت خصوصی بر ابزار تولید وجود دارد. نظامهای سرمایهداری …
سرمایهداریستیزی،… ضدسرمایهداری، کاپیتالیسم ستیزی یا آنتی کاپیتالیسم (به انگلیسی: Anti-Capitalism ) (یا ضد-سرمایهگرایی)، نوعی جنبش و ایدئولوژی سیاسی است که دربرگ…
کاپیتالیسم یا سرمایه داری یک سیستم اقتصادی است که در آن افراد خصوصی یا مشاغل مالک کالاهای سرمایه ای هستند. در عین حال، صاحبان مشاغل (سرمایه داران) کارگران (کارگران) را استخدام می کنند که فقط دستمزد دریافت می کنند. نیروی کار مالک ابزار تولید نیست، بلکه فقط از آنها به نمایندگی از صاحبان سرمایه استفاده می کن…
🔹فئودالیسم :
نظام ارباب رعیتی
فئودالیسم یک نظام اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بود که در اروپا در دوران قرون وسطی (تقریباً بین قرنهای ۹ تا ۱۵ میلادی) غالب بود. این نظام مبتنی بر روابط متقابل بین اربابان زمیندار (اشراف) و زیردستان (رعیتها یا رعیتها) بود، که در آن زمین منبع اصلی ثروت و قدرت در آن دوران بود.
تعریف فئودالیسم:
نظام اجتماعی-اقتصادی:
فئودالیسم یک نظام سلسلهمراتبی بود که در آن اربابان زمیندار به زیردستان وظایف مشخصی را برای حفاظت و اداره قلمروهایشان، و زیردستان نیز وظایفی مانند کار و پرداخت مالیات به اربابان را داشتند.
روابط متقابل:
اربابان زمیندار با ارائه زمین و حمایت از رعیتها، و رعیتها با ارائه کار و خدمت در مقابل اربابان، روابطی را تشکیل میدادند.
قدرت در دست زمینداران:
در نظام فئودالی، قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی عمدتاً در دست زمینداران بزرگ قرار داشت، نه در دست یک دولت مرکزی قوی.
عدم تحرک اجتماعی:
تحرک اجتماعی در نظام فئودالی محدود بود، و رعیتها معمولاً تا پایان عمر خود به زمین و اربابان خود وابسته بودند.
حکومت ملوک الطوایفی:
در فئودالیسم، قدرت سیاسی بین زمینداران بزرگ تقسیم میشد، و هر زمیندار قلمرو خود را اداره میکرد.
جامعه فئودالی:
اربابان (لردها):
در راس نظام فئودالی، اشراف بزرگ قرار داشتند که صاحب زمینهای وسیعی بودند و قدرت سیاسی و اقتصادی خود را از طریق زمینهایشان اعمال میکردند.
زیردستان (رعیتها):
رعیتها، کشاورزان و سایر کارگران بودند که به زمینهای اربابان وابسته بودند و برای آنها کار میکردند. رعیتها در مقابل کار و خدمت،
حق استفاده از یک قطعه زمین را به دست میآوردند.
روابط سلسلهمراتبی:
جامعه فئودالی بر اساس یک سلسلهمراتب مشخص بود، که در آن اربابان بر زیردستان خود قدرت داشتند، و زیردستان به اربابان خود وفادار بودند.
اقتصاد مبتنی بر کشاورزی:
اقتصاد فئودالی عمدتاً بر اساس کشاورزی بود، و زمین منبع اصلی ثروت و قدرت در آن دوران محسوب میشد.
تکامل و افول:
با ظهور دولتهای مرکزی قوی، ظهور طبقه بورژوازی، و توسعه اقتصاد سرمایهداری، نظام فئودالی به تدریج رو به افول گذاشت و جای خود را به نظامهای دیگر داد.
عوامل تاثیرگذار بر فئودالیسم:
فروپاشی امپراتوری روم:
پس از فروپاشی امپراتوری روم، قدرت مرکزی ضعیف شد و قدرتهای محلی و زمینداران بزرگ به وجود آمدند.
هجومهای بیگانگان به اروپا، باعث شد که مردم به دنبال حمایت از اربابان زمیندار باشند و نظام فئودالی شکل بگیرد.
جنگهای صلیبی:
جنگهای صلیبی، باعث تقویت قدرت اشراف و زمینداران شدند.
ظهور رنسانس:
ظهور رنسانس و تغییرات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، نقش مهمی در افول نظام فئودالی داشت…
از قلمروهای فئودالی. فئودالیسم در توصیف دورهٔ معینی از تاریخ اروپا از قرن نهم تا سیزدهم میلاد…
فئودالیسم اصطلاحی است که به دوره معینی از تاریخ …
فئودالیسم از نظر مارکس، آنچه فئودالیسم را تعریف میکرد، قدرت طبقه حاکم ( اشرافیت ) در کنترل زمینهای قابل کشت بود، که منجر به جامعهای طبقاتی مبتنی بر استثمار دهقان..
فئودالیسم در انگلستان
فئودالیسم که در دوران قرون وسطی در پادشاهی انگلستان انجام می شد، یک سیستم سازماندهی سیاسی، نظامی و اجتماعی-اقتصادی بود که مبتنی بر مالکیت زمین بود…
فئودالیسم یا نظام ارباب-رعیتی یا تیولداری نوعی نظام اجتماعی-اقتصادی است که در آن قدرت سیاسی میان زمینداران بزرگ تقسیم میشود. در این نظام هر ارباب یا زمیندار عدهای رعیت دارد که در برابر خدمت کردن در سپاه یا سایر خدمات، حق تملک یا استفاده از قطعهای زمین را از ارباب به دست میآورند.
🔹سوسیالیسم :
برا بری همه اقشار جامعه
سوسیالیسم به طور کلی یک نظام اقتصادی و اجتماعی است که بر اساس مالکیت جمعی یا دولتی بر ابزارهای تولید (مثل زمین، کارخانهها و منابع طبیعی) بنا شده است. هدف اصلی سوسیالیسم، توزیع عادلانه تر ثروت و فرصتها و ایجاد یک جامعه برابرتر است. در سوسیالیسم، بازار همچنان ممکن است وجود داشته باشد، اما تحت نظارت دولت عمل میکند.
تعریف دقیقتر:
سوسیالیسم یک ایدئولوژی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است:
این ایدئولوژی به دنبال ایجاد یک نظام اجتماعی و اقتصادی مبتنی بر برابری است، به طوری که تمام اقشار جامعه سهم برابر و هماندازهای در ثروت و سود همگانی داشته باشند.
سوسیالیسم بر اساس مالکیت جمعی یا دولتی بر ابزارهای تولید است:
در سوسیالیسم، ابزارهای تولید (مثل زمین، کارخانهها و منابع طبیعی) به جای آنکه متعلق به افراد خاص باشند، تحت مالکیت یا کنترل جمعی جامعه یا دولت قرار میگیرند.
سوسیالیسم به دنبال توزیع عادلانه تر ثروت و فرصتهاست:
هدف اصلی سوسیالیسم ایجاد یک جامعهای است که در آن ثروت و فرصتها به طور مساوی بین همه افراد توزیع شوند و نه در دست عده کمی از افراد یا گروه خاصی متمرکز شوند.
سوسیالیسم با سرمایهداری تفاوت دارد:
در سرمایهداری، ابزارهای تولید در اختیار افراد خصوصی قرار دارند و هدف اصلی تولید، کسب سود است. در مقابل، در سوسیالیسم، هدف اصلی تولید، برآورد نیازهای جامعه و توزیع عادلانه کالاها و خدمات است.
جامه سوسیالیستی:
دولت نقش مهمی در اقتصاد دارد:
در یک جامعه سوسیالیستی، دولت مسئولیت تنظیم اقتصاد، توزیع منابع، و تامین نیازهای اساسی مردم را بر عهده دارد.
اجتماع و تعاون بر فردگرایی ترجیح داده میشود:
در سوسیالیسم، همکاری و تعاون بین افراد و گروههای مختلف به عنوان یک ارزش مهم تلقی میشود و فردگرایی به عنوان یک ارزش منفی در نظر گرفته میشود.
برابری به عنوان یک ارزش مهم تلقی میشود:
جامعه سوسیالیستی تلاش میکند تا شکافهای طبقاتی را کاهش دهد و برابری بیشتری بین افراد جامعه ایجاد کند.
خلاقیت و آزادی فردی نیز مورد توجه قرار میگیرند:
سوسیالیستها معتقدند که خلاقیت و آزادی فردی نیز برای شکوفایی جامعه لازم هستند و باید به افراد فرصت داده شود تا خلاقیت خود را ابراز کنند.
در کل:
سوسیالیسم یک نظام پیچیده و چند وجهی است که هدف آن ایجاد یک جامعه عادلانه، برابر و کارآمدتر است. این نظام به دنبال تعدیل روابط اقتصادی و اجتماعی و ایجاد یک نظام اقتصادی و اجتماعی که در آن ابزارهای تولید در اختیار جامعه قرار دارند و ثروت و فرصتها به طور مساوی توزیع میشوند است.
سوسیالیسم (به فرانسوی: Socialisme ) که در فارسی جامعهخواهی یا جامعهگرایی نیز خوانده میشود، اندیشهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است که هدف آن ایجاد نظم …
سوسیالیسم یک نظام اقتصادی و سیاسی است که مبتنی بر مالکیت جمعی بر وسایل تولید است. تمام تصمیمات قانونی تولید و توزیع توسط دولت در یک سیستم سوسیالیستی اتخاذ می شو…
مقایسه سوسیالیسم و کمونیسم:
تعریف و فلسفهی بنیادی سوسیالیسم یک نظام اقتصادی و اجتماعی است که در آن ابزارهای تولید (مثل زمین، کارخانهها، منابع طبیعی) به شکل جمعی یا توسط دولت کنترل می شود…
سوسیالیسم
، سوسیالیسم معتقد است که آداب و رسوم اجتماعی، ارزشها، ویژگیهای فرهنگی و شیوههای اقتصادی مخلوقات اجتماعی هستند و نتیجه یک قانون طبیعی…
سوسیالیسم (به فرانسوی: Socialisme ) که در فارسی جامعهخواهی یا جامعهگرایی نیز خوانده میشود، اندیشهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است که هدف آن ایجاد نظم اجتماعی و اقتصادی مبتنی بر برابری است، به معنای آن که تمامی قشرها و طبقات جامعه سهمی برابر و هماندازه در سود همگانی داشته باشند
🔹امپریالیسم :
این نوع حکومت ملل مختلف را زیر سلطه خود در می آورند ، استعمارگری
امپریالیسم به معنای سیاست یا روشی است که طی آن یک کشور یا دولت، سعی در گسترش قدرت و نفوذ خود بر سایر کشورها و ملت ها، به ویژه از طریق کنترل سیاسی، اقتصادی و نظامی، دارد
این فرآیند شامل تصرف سرزمین، بهرهبرداری از منابع، و تحمیل فرهنگ و ارزشهای خود بر ملت های دیگر است
تعریف:
سیاست گسترش قدرت:
امپریالیسم شامل سیاستهایی است که به منظور گسترش قدرت و نفوذ یک کشور بر سایر کشورها، به کار گرفته میشوند
سلطه و کنترل:
این سیاستها منجر به سلطه و کنترل یک کشور بر سایر سرزمینها و ملتها میشود، که ممکن است به صورت مستقیم یا غیرمستقیم اعمال شود
بهرهبرداری از منابع:
امپریالیسم اغلب با هدف بهرهبرداری از منابع طبیعی، نیروی کار و بازار سایر کشورها، انجام میشود
تحمیل فرهنگ و ارزشها:
در بسیاری از موارد، امپریالیسم با تحمیل فرهنگ، ارزشها و نظامهای سیاسی و اقتصادی یک کشور بر ملتهای دیگر همراه است
انواع امپریالیسم:
امپریالیسم سیاسی:
مربوط به سیاستهایی است که برای گسترش قدرت سیاسی یک کشور، از طریق تصرف سرزمین یا نفوذ بر سایر کشورها، به کار گرفته میشوند.
امپریالیسم اقتصادی:
متمرکز بر بهرهبرداری از منابع و بازار سایر کشورها، و تسلط اقتصادی بر آنها است.
امپریالیسم فرهنگی:
مربوط به تحمیل فرهنگ، ارزشها و نظامهای آموزشی و رسانهای یک کشور بر سایر کشورها است
امپریالیسم رسانهای:
نوعی از امپریالیسم فرهنگی است که از رسانهها برای گسترش ایدئولوژی و ارزشهای یک کشور استفاده میکند.
جامه امپریالیسم:
سلطه سیاسی:
امپریالیسم منجر به سلطه سیاسی یک کشور بر سایر کشورها میشود، که ممکن است به صورت مستقیم از طریق تصرف سرزمین یا به صورت غیرمستقیم از طریق تحمیل نظامهای سیاسی و اقتصادی بر آنها، اعمال شود
سلطه اقتصادی:
امپریالیسم اغلب با بهرهبرداری از منابع و نیروی کار سایر کشورها و تسلط بر اقتصاد آنها، همراه است
سلطه فرهنگی:
امپریالیسم ممکن است منجر به تحمیل فرهنگ، ارزشها و نظامهای آموزشی و رسانهای یک کشور بر سایر کشورها شود، که میتواند به کاهش هویت فرهنگی و تاریخی ملتهای دیگر منجر شود …
پیامدهای منفی:
امپریالیسم اغلب پیامدهای منفی برای ملتهای تحت سلطه به همراه دارد، از جمله بیثباتی سیاسی، توسعه نامتوازن، و تخریب محیط زیست.
در مجموع: امپریالیسم یک فرآیند پیچیده است که شامل سیاستها، روشها و رفتارهای مختلفی است که به منظور گسترش قدرت و نفوذ یک کشور بر سایر کشورها، به کار گرفته میشوند. این فرآیند میتواند پیامدهای مثبت و منفی متعددی برای ملتهای تحت سلطه داشته باشد
🔹کمونیسم :
کمونیسم نسخه افراطی سوسیالیسم
کمونیسم از دو دیدگاه نظری و عملی مورد نقد واقع شده است؛ از دیدگاه نظری، منتقدان ابعاد مختلف این نظریه مثل ماتریالیسم تاریخی، مبارزه طبقاتی، برداشت کمونیستی از اقتصاد و دولت را به چالش کشیدهاند. از دیدگاه عملی، منتقدان اعتقاد دارند حکومت حزب کمونیست منجر به تمامیتخواهی، سرکوب سیاسی، نقض حقوق بشر، عملکرد ضعیف اقتصادی و سانسور میشود. کشورهای کمونیستی بلوک شرق همچنین منتقدان بسیاری در درون جنبش کمونیسم نیز داشتند
کمونیسم و سوسیالیسم هر دو بر این باورند که همه کالاها و خدمات و اساساً سیستم تولید باید در کنترل دولت باشد و مالکیت خصوصی در آنها جایی ندارد. درواقع، تفاوت اصلی در این است که در مرام اشتراکی، بیشتر داراییها و منابع اقتصادی در اختیار و کنترل دولت است. اما در سوسیالیسم همه شهروندان به طور برابر در منابع اقتصادی که توسط یک دولت منتخب دموکراتیک تخصیص داده میشود، سهیم هستند
که این کشور ها و اعضا و عضو و رابطی که باهم دارند سرمایه را در خود و قدرت حکومتی جهان را میکنند که روسیه و چین و…
🔹دموکراسی :
حکومت مردم بر مردم یا همان مردم سالاری
دموکراسی (به معنای «حکومت مردم») یک نظام سیاسی است که در آن قدرت در دست مردم است و مردم به طور مستقیم یا غیرمستقیم (از طریق نمایندگان منتخب) در تصمیمگیریها شرکت میکنند. جامعه دموکراتیک، جامعهای است که در آن اصول دموکراسی مانند حق رای، آزادی بیان، آزادی مطبوعات، و حق تجمع رعایت میشود و شهروندان از حقوق برابر برخوردارند.
تعریف دموکراسی:
حکومت مردم:
دموکراسی به معنای حکومت مردم است، یعنی قدرت در دست مردم است و مردم تصمیمگیرند.
شرکت در تصمیمگیری:
در دموکراسی، مردم به طور مستقیم یا غیرمستقیم در تصمیمگیریها شرکت میکنند.
حق رای:
حق رای دادن برای همه شهروندان بزرگسال تضمین میشود.
آزادیهای اساسی:
آزادی بیان، آزادی مطبوعات، آزادی تجمع و آزادی مذهب به عنوان حقوق اساسی شهروندان در دموکراسی وجود دارد.
برابری:
در دموکراسی، همه شهروندان در برابر قانون برابر هستند و از حقوق و فرصتهای برابر برخوردارند.
حکومت قانون:
قانون بر همه، از جمله حاکمان، حاکم است.
جامعه دموکراتیک:
شرکت فعال شهروندان:
در یک جامعه دموکراتیک، شهروندان فعالانه در امور سیاسی و اجتماعی شرکت میکنند.
جامعه مدنی فعال:
در جامعه دموکراتیک، جامعه مدنی (انجمنهای غیردولتی، رسانهها، و غیره) نقش مهمی در نظارت بر دولت و اعمال فشار بر آن برای اجرای قوانین و سیاستهای دموکراتیک ایفا میکنند.
حکومت قانون:
قانون در یک جامعه دموکراتیک رعایت میشود و همه، از جمله حاکمان، باید به قانون احترام بگذارند.
آزادیهای اساسی:
آزادی بیان، آزادی مطبوعات، آزادی تجمع و آزادی مذهب در یک جامعه دموکراتیک تضمین میشود.
برابری:
در یک جامعه دموکراتیک، همه شهروندان از حقوق و فرصتهای برابر برخوردارند و تبعیض بر اساس نژاد، جنسیت، مذهب یا هر عامل دیگری وجود ندارد.
انواع دموکراسی:
دموکراسی مستقیم:
در این نوع دموکراسی، مردم به طور مستقیم در تصمیمگیریها شرکت میکنند، مانند همهپرسیها.
دموکراسی نمایندگی:
در این نوع دموکراسی، مردم نمایندگان خود را انتخاب میکنند تا در نمایندگی از آنها در تصمیمگیریها شرکت کنند.
دموکراسی لیبرال:
در این نوع دموکراسی، آزادیهای اساسی شهروندان به شدت محافظت میشوند.
دموکراسی و جمهوری:
دموکراسی و جمهوری دو مفهوم مرتبط هستند، اما تفاوتهایی بین آنها وجود دارد:
دموکراسی:
در یک دموکراسی، قدرت در دست مردم است و مردم به طور مستقیم یا غیرمستقیم در تصمیمگیریها شرکت میکنند.
جمهوری:
در یک جمهوری، قدرت در دست نمایندگان منتخب مردم است، اما این نمایندگان باید در برابر مردم پاسخگو باشند.
در جمهوری دموکراتیک، قدرت در دست مردم است و مردم نمایندگان خود را انتخاب میکنند تا در تصمیمگیریها شرکت کنند.
واژه جامعه مدنی به اصطلاح ارسطویی (koinōnía politikḗ (κοινωνία πολιτική برمیگردد که در سیاستهای او یافت میشود که با جامعه سازگار با دولتشهر یونان …
دموکراسی چیست؟
نشانه مشخص یک دموکراسی چیست؟ دموکراسی شیوه ای برای سازماندهی جامعه است. کلمه دموکراسی از زبان یونانی می آید و تقریباً به معنای «حکومت مردم» در زبان سوئدی است….
ساختار دموکراسیهای لیبرال معمولاً دارای حق رأی همگانی، اعطای تمام شهروندان بالغ حق رأی بدون در نظر گرفتن نژاد، جنسیت یا مالکیت اموال هستند. از لحاظ تاریخی، …
جمهوری دموکراتیک (به انگلیسی: democratic republic) نوعی حکومت است که بر اساس اصولی که از جمهوری و دموکراسی اتخاذ شده عمل میکند.
جمهوریهای دموکراتیک به جای تلاقی…
مقایسه دموکراسی و جمهوری
جمهوری دموکراتیک چیست؟
فرهنگ لغت هریتیج آمریکا، جمهوری را اینگونه تعریف می کند: «نظم سیاسی که در آن قدرت برتر در بدنه ای از شهروندان است که حق رای دادن به دفترداران و نمایندگان مسئول …
دموکراسی نماینده …
دموکراسی نمایندگی شامل انتخاب مقامات دولتی توسط مردم است. اگر رئیس دولت نیز از طریق دموکراتیک انتخاب شود، آن را جمهوری دموکراتیک می نامند.
دموکراسی به زبان ساده انواع دموکراسی
دموکراسی مستقیم نوعی از دموکراسی است که در آن مردم بهطور مستقیم حکومت میکنند. این امر مستلزم مشارکت گسترده شهروندان در سیاست است. دموکراسی آتنی یا دموکراسی کلاس..
مردمسالاری یا دِموکراسی (به فرانسوی: Démocratie ) حکومتی است که در آن مردم، اختیار برای انتخاب قانون و قانونگذار دارند. موضوعات اصلی مردمسالاری عبارتند از: آزادی اجتماع، آزادی بیان، شهروندی، رضایت حکومتشوندگان، حق زندگی و حقوق اقلیت…
🔹سکولاریسم :
جدایی دین از سیاست
سکولاریسم یک اصل فلسفی و سیاسی است که بر جدایی دین از امور دولتی و حوزههای عمومی تأکید میکند. این اصل به معنای این است که دولت نباید به طور رسمی به دین خاصی تعلق داشته باشد و یا آن را ترجیح دهد. همچنین، دین نباید در امور دولتی و قانونگذاری دخالت کند.
در جامعهای که سکولاریسم رعایت میشود، افراد از آزادی برای انتخاب و پیروی از دین یا عدم پیروی از آن برخوردارند. همچنین، دین نباید در امور آموزشی، قضایی و سایر حوزههای عمومی نقش داشته باشد.
جامه سکولاریسم:
جامعه سکولار یک جامعه است که در آن سکولاریسم به عنوان یک اصل اساسی در نظر گرفته میشود. این جامعه دارای ویژگیهایی است که در زیر آمدهاند:
جدایی دین از دولت:
دولت در یک جامعه سکولار از دخالت در امور دینی و برعکس، دین از دخالت در امور دولتی منع میشود.
آزادی مذهبی:
افراد در یک جامعه سکولار آزادند که دین خود را انتخاب کنند یا اصلاً دینی نداشته باشند.
بیطرفی دولت نسبت به ادیان:
دولت در یک جامعه سکولار به طور رسمی به هیچ دین خاصی تعلق ندارد و همه ادیان به طور مساوی مورد احترام قرار میگیرند.
تأکید بر حقوق شهروندی:
حقوق شهروندی در یک جامعه سکولار بر حقوق مذهبی ارجحیت دارد.
آزادی بیان و عقیده:
افراد در یک جامعه سکولار آزادند که عقاید و نظرات خود را در مورد دین و مذهب بیان کنند.
تکثر مذهبی:
جامعه سکولار پذیرای انواع ادیان و باورهای مذهبی مختلف است.
مثالهایی از جامعه سکولار:
ایالات متحده آمریکا:
قانون اساسی آمریکا شامل متمم اولی است که جدایی دین از دولت را تضمین میکند.
فرانسه:
در فرانسه، قانون لایسیسیته (laïcité) جدایی دین از دولت و حوزههای عمومی را تضمین میکند.
کانادا:
قانون اساسی کانادا تضمین کننده آزادی مذهبی است و دولت به طور رسمی به هیچ دین خاصی تعلق ندارد.
نقش سکولاریسم در جامعه:
سکولاریسم نقش مهمی در ایجاد یک جامعه عادلانه، آزاد و بیطرف ایفا میکند. این اصل تضمین میکند که همه افراد با توجه به حقوق شهروندی و نه بر اساس باورهای مذهبی مورد قضاوت قرار میگیرند. سکولاریسم همچنین به جلوگیری از نفوذ دین در امور دولتی و ایجاد یک فضای امن برای تکثر مذهبی کمک میکند.
در نهایت، سکولاریسم یک اصل مهم در جوامع مدرن است که به ایجاد یک جامعه عادلانه، آزاد و متکثر کمک میکند
سکولاریسم (به فرانسوی: sécularisme )، دینجدایی یا جدااِنگاری دین از سیاست، در لغت به معنای گیتیگرایی، دنیاگرایی، عقیدهای مبنیبر جدایی نهادهای حکومتی و کسانی که بر مسند دولت مینشینند، از نهادهای دینی و مقامهای دینی است. این اندیشه، به صورت کلّی، ریشه در عصر روشنگری در اروپا دارد.
🔹فمینیسم :
برابری زن و مرد
توتالیتاریسم (یا تمامیتخواهی) به نوعی حکومت سیاسی گفته میشود که در آن، دولت در همه جنبههای زندگی افراد، از جمله فعالیتهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و آموزشی، مداخله میکند و کنترل کامل را اعمال میکند. در جوامع توتالیتر، آزادیهای فردی محدود و یا به طور کامل سرکوب میشوند، و دولت بر تمام ابعاد زندگی جامعه تسلط دارد.
فمینیسم یک جنبش اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است که به دنبال برابری جنسیتی، یعنی برابری در حقوق، فرصتها و موقعیتهای زنان و مردان است. هدف آن پایان دادن به برتری مردان بر زنان (مردسالاری) و نابرابری جنسیتی در تمام زمینهها، از جمله سیاست، اقتصاد، فرهنگ و اجتماع است.
تعریف فمینیسم:
جنبش اجتماعی و سیاسی:
فمینیسم یک جنبش است که برای تغییرات اجتماعی و سیاسی تلاش میکند تا به برابری جنسیتی دست یابد.
برابری جنسیتی:
فمینیسم به دنبال برابری بین زنان و مردان در تمام زمینههای زندگی است، نه برتری یا تبعیض جنسیتی.
تحدید مردسالاری:
فمینیسم تلاش میکند تا نظامهای مردسالارانه را که بر پایهٔ سلطه مردان بر زنان هستند، تغییر دهد و برابری را ایجاد کند.
پایان دادن به نابرابری:
فمینیسم به دنبال پایان دادن به تمام اشکال نابرابری جنسیتی است، از جمله نابرابری در دسترسی به آموزش، کار، حقوق، سیاست و سایر زمینهها.
جامعهی فمینیسم:
جنبش گسترده:
فمینیسم یک جنبش متنوع است که شامل ایدهها، نظریهها و فعالیتهای مختلف در سراسر جهان است.
شاخه های مختلف:
فمینیسم دارای شاخههای مختلفی است که بر جنبههای خاصی از نابرابری جنسیتی تمرکز دارند، از جمله لیبرال فمینیسم، سوسیالیست فمینیسم، و فمینیسم رادیکال.
تأثیر بر جامعه:
فمینیسم تأثیرات مهمی بر جامعه داشته است، از جمله دستیابی زنان به حق رای، افزایش فرصتهای شغلی و تحصیلی برای زنان، و تغییر در نگرشهای اجتماعی نسبت به زنان.
فعالیت های فمینیستی:
فعالیتهای فمینیستی شامل تظاهرات، کمپینهای حقوقی، کار بر روی قوانین و سیاستها، و تلاش برای تغییر فرهنگ و نگرشها است.
به طور خلاصه، فمینیسم جنبشی است که به دنبال برابری بین زنان و مردان در تمام زمینهها است و با تلاش برای پایان دادن به نابرابری جنسیتی و مردسالاری، به دنبال ایجاد یک جامعه عادلانه و برابر است.
فمینیسم (به فرانسوی: Féminisme ) گسترهای از جنبشهای سیاسی، ایدئولوژیها و جنبشهای اجتماعی است که به دنبال تعریف، برقراری و دستیابی به حقوق برابر جنسیتی در مسائل سیاسی، اقتصادی، شخصی و اجتماعیِ زنان است.
مهندس حسین جمالی
مدرس
کارشناس ارشد فناوری اطلاعات و ارتباطات
دانشجوی حقوق قضایی
ازدیار گیل و دیلم سیاهکل
۱۰اردبیهشت ۱۴۰۴
hossein.jamali1214@gmail.com