مدیر خبر1 فروردین 25, 1401مقالهدیدگاهها برای اردیبهشت ! تو ای ماه همه رویاهای من بسته هستند352 Views
اختصاصی همای خبر/نقاش چیره دست دهر ،آنچنان اردیبهشت را در گیلان به آبرنگ هنر خویش ملوّن کرده است که عقل در این لطف و صنع و سخاوت حیران میشود .
گر نبود مرارت ها و بی مروّتی ها و مسلخِ کج خُلقی های عالم سیاست ، همگان بهشت برین را با شهد انگبین ،به کام داشتیم.
زایش و آفرینش افسانه ای هنر و ظرافت و طراوت و لطافت و هم آوایی پرندگان خاص این فصل ، نه تنها طبیعت را مزّین، بلکه کاینات را لب به تحسین و سر به سجده ی این آیین در آورده است .
چکاوک ها ،اقاقی ها،عندلیبان در شوق وصال گل و گلدانه و شهد مسحور کننده و عِطر مخمور کننده شکوفه های گلهای مریم و نسترن ونرگس و نارنج، آنچنان بی تاب هستند که قلم عاجز از وصف آن و من عاجز تر از قلم .
این نقاشی مینو ،وقتی با مینا و آوای پرندگان مینیاتوری ریز و درشت طبیعت،جملگی سمفونی خالق هستی را به میدان می کشند و طبیعت معطر با بارش بهاری همراه با رجعت مطهر قناری ، گلگون میشوند آنگاه فقط و فقط قلب می خواهد و ضمیر و روح پاک و عشق و شور و شیدایی.
در رمز و راز هستی و ابزار مستی و دلربایی و بهانه برای زیستن بود که قلم نقاش دهر ،به شیوایی و شیدایی هر چه تمامتر رسم و نظم و نغز به آبرنگ خویش برد تا تو دلی به کف آری و نایی به نی زنی و شرط انصاف نباشد که پرستویی نکنی و می به سبوعی نزنی .
اگر با بهار ،هستی صامت ِ خلقت به صدا در آمد ،با اردیبهشت بر روح و کالبد آن عشق و نفس مسیحیایی دمیده شد و آوای بلند ِ کنگره هستی با نوا و ندا و نفیر نی از در و دیوار به نگار و نگارش رفتند و هَزاران و هِزاران شاعر و هنر و هنرمند و نقاش و پیکر تراش و پری رویان و عارفان به رقص میدان و به سماع رفتند.
حکایت اردیبهشت ،حکایت محشرِ قبل از بانگ صور اسرافیل می باشد ،حکایت حیرانی و سر گشتگی از هنر و نبوغِ نقاش ِ دهر و بحر و بر و کرّ و فرّ است.
برای آنانیکه زبان طبیعت را به فحص و ادراک می برند و از رمز و راز این زایش آگاهند ،اردیبهشت معبدی برای نیایش ،ملجا و پناهگاهی برای رهایی از هرچه که رنگ و بوی عشق ندارد و رها شدن در خنکای نسیم دلنشین و همنشین گلها و کلاسی برای درک فلسفه ی هستی و بقول سعدی بزرگوار برای معرفت گردگار و سر انجام بوم زیبایی برای نقشی بر لوح و ضمیر انسانی و بامی برای نگارش دفتر گرانقدر شعر و هنر و شیدایی.
پند و پندار و عبرت و دانایی و دانش و آموزش ،اگر ره بسوی زیبایی نبرد ،فهم به جایی نبرده است و آنگاه زیبا شویم و زیبا زیست کنیم که پیام خالق زیبایی را به جان و ضمیر بریم و با شکوفتن هر شکوفه ای ،شکوفته شویم و عِطر دل انگیز طبیعت رابه طینت و نیت و حکمت بریم و این است معرفت کردگار .
حشر و نشر با زشتیها و پلیدی ها ،ترا زشت و پلید می گرداند که سرانجام این کژی ها در تو رسوب خواهد کرد و برای شکوفتن و نو شدن ،چشم و دل و گوش و روح و روان به سمفونی حیات دهیم که اردیبهشت ِ بهار ،نماد این سمفونی می باشد .