چاپ مطلب چاپ مطلب

الویت رسانه های غربی: اول تغییر در سبک زندگی اسلامی ؛ بعد باور وارزشها نویسنده:مسعودمرادپورگیلده(پژوهشگرومدرس دانشگاه)

اختصاصی همای گیلان:الویت رسانه های غربی: اول تغییر در سبک زندگی اسلامی ؛ بعد باور وارزشها

 

مقدمه

سبک زندگی( Life Style) می تواند به علایق، نظرات،رفتارهاو جهت گیری رفتاری یک فرد، گروه یا فرهنگ اشاره کند.به معنای شیوهٔ زندگی خاص یک فرد، گروه، یا جامعه است. این اصطلاح نخستین بار توسط آلفرد آدلر روان‌شناس اتریشی استفاده شد.

mail.google.com
سبک زندگی را فرهنگ آکسفورد، «راه های گوناگون زندگی فرد یا گروه» می داند. فرهنگ لانگ من، آن را «راه یا سبکی برای زیستن» می خواند. از نظر آسا برگرسبک زندگی مد یا حالت زندگی فرد می باشد. سوبل «سبک زندگی را هر شیوه متمایز، اما قابل تشخیص زیستن» تعریف کرده است. با در نظر داشتن این تعاریف، ما با واژه فراگیری روبرو هستیم که از سلیقه فرد در زمینه آرایش مو و لباس، سرگرمی و تفریح، کار و شغل، تا هنر و غیره، همگی را شامل می شود.
اصولا، سبک‌های زندگی مجموعه‌ای از طرز تلقی‌ها، ارزش‌ها، شیوه‌های رفتار، حالت‌ها و سلیقه‌ها در هر چیزی را در برمی‌گیرد. موسیقی عامه، تلویزیون، و آگهی‌ها همگی تصورها و تصویرهایی بالقوه از سبک زندگی رابه ظاهر فراهم می‌کنند. سبک زندگی فرد، اجزای رفتار شخصی او نیست.در بیشتر مواقع مجموعه عناصر سبک زندگی در یک‌جا جمع می‌شوند و افراد در یک سبک زندگی مشترک می‌شوند. به نوعی گروه‌های اجتماعی اغلب مالک یک نوع سبک زندگی شده و یک سبک خاص را تشکیل می‌دهند. سبکی شدن زندگی با شکل گیری فرهنگ مردم رابطه نزدیک دارد. مثلاً می‌توان شناخت لازم از افراد جامعه را از سبک زندگی افراد آن جامعه بدست آورد.
موضوعات سبک زندگی دینی
برای جامعه‌ای مثل جامعه‌ی ما که تحقق زندگی دینی را یکی از اهداف خود قرار داده است، صرف اصلاح محتوایی مقولات سبک زندگی نمی‌تواند نتیجه‌ی مطلوبی داشته باشد، بلکه لازم است مقولات جدیدی برای سبک زندگی بازتعریف گردد. چرا که اگر نگاه دینی را اصل قرار دهیم، مصرف و تنوع رنگ می‌بازند. امور اصلی زندگی که نقش محوری دارند و همه‌ی اجزاء زندگی با آن تنظیم می‌شود بسیار متفاوت از مقولاتی است که امروزه به‌عنوان امور اصلی سبک زندگی به آن پرداخته می‌شود.
با توجه به برخی حداقل‌های دینی می‌توان درباره‌ی برخی خصوصیات، ابعاد و اجزاء یک زندگی دینی گمانه‌هایی مطرح ساخت.
حرکت کلی زندگی:
زندگی دینی ذیل یک برنامه‌ی کلان سلوکی قرار دارد که بر اساس آن همه‌ی زندگی حرکتی برای نزدیک شدن به خداوند است. این برنامه البته برنامه‌ی پویایی است و برای همین به‌طور دائم نیازمند تنظیم است. از این رو تفکر در چندوچون این برنامه و تنظیم صورت کلی آن نیازمند پرداختن مستقیم است. بنابراین در اینجا ملاحظه می‌کنیم که علی‌رغم اینکه در مقولات سبک زندگی رایج، عنوانی درباره‌ی کلیت زندگی و حرکت آن مطرح نیست؛ در اینجا کلیت حرکت به سمت مقصد و تنظیم برنامه‌ی پویای آن نیازمند صرف وقت و توجه است و لازم است فصلی در زندگی برای آن باز شود؛ مشارطه، مراقبه و محاسبه و صرف وقت برای دست‌یابی به خودآگاهی به حال و مقام خود را می‌توان بخشی از این مقوله دانست که به‌طور مستقیم به آن پرداخته می‌شود، هرچند که این کلیت بر سایر اجزاء و بخش‌ها و ابعاد که در ادامه خواهد آمد، سیطره دارد.
اوقات
حرکت کلی و برنامه‌ی سلوکی، متناظر با اوقات است و توجه به خصوصیات اوقات در این میان اهمیت بسیار زیادی دارد. در واقع برنامه‌ی روزانه، هفتگی، ماهانه و سالانه‌ی زندگی دینی بر بستر زمان‌ها با خصوصیات مخصوص به خود انجام می‌شود. هر ساعت از شبانه روز، هر روز در هفته و ماه، و هر ماه در سال و هر مقطع از سن انسان دارای خصوصیات ویژه‌ای است و متناسب با بخشی از حرکت و فعالیت انسان است. مثلاً نمی‌توان از برنامه‌ی روزانه‌ی زندگی سخن گفت و از سحر و بین‌الطلوعین سخنی به میان نیاورد. چرا که سحر و بین‌الطلوعین به نوعی تعیین‌کننده‌ی سرنوشت سایر ساعات انسان در طول روز است. با توجه به اموری از این دست است که می‌توان مدعی شد اوقات خود یکی از مقولات اساسی در زندگی دینی است.
مناسک عبادی
در زندگی مطلوب دینی همه‌ی افعال و حالات می‌تواند عنوان عبادت به خود بگیرد، اما در این میان بخشی اساسی‌تر و بنیادین‌تر وجود دارد که به‌عنوان مناسک عبادی مشخص شناخته شده است. اگر تمام زندگی مؤمن عبادت باشد این اجزاء ارکان این زندگی عبادی را تشکیل می‌دهند، از این‌رو می‌توان به‌عنوان رکنی مستقل در زندگی از آن یاد کرد که در ردیف اصلی‌ترین و مهم‌ترین امور زندگی قرار دارند. نماز، روزه، حج، دعا، زیارت، مناجات، رفتن به مسجد و شرکت در روضه مصادیقی از مناسک عبادی است که فصل مهمی از زندگی را تشکیل می‌دهد.

صفات اخلاقی
بخش بسیار مهمی از زندگی دینی که در برنامه‌ی سلوکی به آن پرداخته می‌شود، توجه به اوصاف و خصوصیات اخلاقی خویش است. سطح ابتدایی آن توانمندی برای کنترل رفتارها بر اساس ضوابط است و سطح دیگر آن به ارزیابی و تغییر خصوصیات اخلاقی، روانی یا روحی اختصاص دارد. در واقع یکی از ارکان زندگی دینی این است که انسان به‌صورت مداوم، با صرف وقت و توجه و توان فراوان تلاش می‌کند خصوصیاتی را در خود از بین ببرد و خصوصیاتی را در خود ایجاد کند. در جای خود از تقدم و تأخر این صفات از نظر وجودی و نیز از نظر اصلاحی بحث شده است. آنچه در اینجا محل بحث است این است که این موضوع نیز در زمره‌ی مهم‌ترین امور زندگی دینی است که نمی‌توان از مقولات اصلی زندگی سخن گفت و از آن سخنی به میان نیاورد. بسیاری از اموری که امروزه ذیل سبک زندگی قرار می‌گیرد می‌تواند به‌عنوان بخش کوچکی از سطح اول این بخش مورد توجه قرار گیرد.
تفکر
اگرچه باید تفکر در سراسر زندگی جریان داشته باشد اما لازم است، فصلی خاص در زندگی برای آن گشود و وقتی مشخص را به آن اختصاص داد. تفکر در خلقت، نعمت‌های الهی، اوصاف الهی، قیامت، مرگ و… نیازمند گشودن فصلی در زندگی به نام تفکر به‌عنوان یک عمل ارادی است. وقتی را باید به آن اختصاص داد و برنامه‌ای باید برای آن داشت. در زندگی دینی مشخصاً تمرین و ممارست برای برخی «به یاد بودن‌ها» موضوعیت دارد. معارفی در دین بیان شده است که تفکر و تعمق در آن‌ها بخش مهمی از حیات انسان را تشکیل می‌دهد.

نقش‌آفرینی در نظام اجتماعی اسلامی
در سبک زندگی دینی صرف زندگی‌کردن و توجه به امور دینی فردی ارزشمند نیست و ضروری است که برنامه‌ی سلوکی در پرتو برنامه‌ی اجتماعی دینی برای حرکت جامعه تنظیم شود. به‌عبارت ساده‌تر در سبک زندگی دینی انسان‌ها پیش از هر نقشی به نسبت خود و خانواده، و پیش از هر برنامه‌ای برای خود و خانواده، نقشی در یک برنامه‌ی کلان دارند که توسط ولی دینی هدایت می‌شود. این نقش به خودی خود محقق نمی‌شود و نیازمند برنامه، فعالیت، صرف وقت، هزینه و… است. اگر برنامه‌ی سلوکی را به‌معنای بسیار وسیع درنظر بگیریم این بخش را نیز در بر خواهد داشت و درغیر این صورت باید برنامه‌ی سلوکی را ذیل این نقش اجتماعی دانست. از مصادیق مربوط به این مقوله می‌توان به وقت و توان و توجهی که در زندگی صرف فهم و تحقق فرامین ولی دینی، مبارزه با ظلم، دست‌یابی به بصیرت اجتماعی و سیاسی می‌کند، اشاره نمود.
اشتغال، امرار معاش، بهره‌مندی از لذت‌های حلال و روابط با دیگران نیز جزء مقولات اصلی زندگی دینی محسوب می‌شوند که چون در الگوی رایج نیز پذیرفته‌شده هستند در اینجا نیازی به طرح آن‌ها نیست.
اشاره به موارد فوق برای بیان اهمیت و لزوم توجه به آن‌ها نبود؛ بلکه طرح آن‌ها از این زاویه بود که روشن شود وقتی از موضوعات اصلی ذیل سبک زندگی دینی سخن می‌گوییم، قبل از آنکه تفریح، آشپزی، تناسب و زیبایی، خانه و دکوراسیون، مد و لباس، موفقیت و شادکامی، خرید و سرگرمی اجزاء یا ابعاد اصلی زندگی محسوب شوند، موارد دیگری باید مورد توجه قرار گیرند و پرداختن به سایر امور باید پس از تعیین مقولات اصلی و ذیل آن‌ها صورت بگیرد؛ یعنی باید مشخص شود که هر مقوله و جزئی از زندگی، چه جایگاه و مرتبه‌ای درسبک زندگی دارد و ذیل کدام مقوله‌ی اصلی باید به آن پرداخت.

تضیعف فرهنگ سبک دینی؛رسانه های غربی

رسانه‌های بیگانه‌ی فارسی‌زبان با برداشت‌های افراطی از فرهنگ غرب نه تنها به دنبال تحکیم ارزش‌های مشترک فرهنگی بشریت نیستند بلکه به عنوان میدان‌دار ارزش‌های غربی با زیر پا گذاردن هر اخلاقی به نام محدودیت و سنت، نوع خاصی از سبک زندگی را دنبال می‌کنند که می‌توان آن را فرهنگ و سبک زندگی شیطانی نام‌گذاری کرد.ازاینرو ، فرهنگ، حقیقت و هویت معنوی ملت‌هاست که ساختار کیفی زندگی یک ملت را مشخص می‌کند؛ به گونه‌ای که زندگی کمّی و مادری او را تحت تأثیر قرار می‌دهد. در تعریف فرهنگ اسلامی گفته‌اند فرهنگ اسلامی مجموعه‌ای از اعتقادات و اصول اسلامی، آداب و رسوم، اخلاق و ارزش‌ها و قوانین است که از وحی سرچشمه گرفته شده است. در هر فرهنگ و جامعه‌ای، اصول خاصی به عنوان هنجار و فرهنگ آن ملت مطرح شده است که ممکن است در فرهنگ و جامعه‌ای دیگر ضدفرهنگ تلقی شود؛ اما در این بین برخی از اصول فرهنگی جهان‌شمول هستند.بنابراین ، در ارزیابی کلی رسانه‌های بیگانه‌ی فارسی‌زبان باید اعتراف کرد که آنان با برداشت‌های افراطی از فرهنگ غرب به دنبال تحکیم ارزش‌های مشترک فرهنگی بشریت نیستند. در نگاه این رسانه‌ها نوعی از فرهنگ تبلیغ می‌شود که حتی بسیاری از رسانه‌های غرب در انعکاس آن بیم دارند.برای مثال، صداقت و احترام به پدر و مادر در تمامی فرهنگ‌ها بارها به عنوان ارزش ستایش شده است. در تمامی فرهنگ‌ها طلاق امری نامطلوب در نظر گرفته می‌شود. طلاق، چه در نگرش‌های اسلامی و چه در نگرش‌های غربی، امری تهدیدکننده برای ثبات روانی جامعه در نظر گرفته می‌شود.

اصولا رسانه نقش تعیین‌کننده‌ای را بر عهده دارد. رسانه‌ها می‌توانند با تقویت میراث مشترک فرهنگی و تمدنی بشریت به گسترش پیوندهای جهان‌شمول میان افراد و اعضای جامعه‌ی جهانی همت گمارند. شاید اگر جامعه‌ی بین‌الملل و این رسانه‌ها، به جای اصرار بر اصول غیرمشترکی چون اعلامیه‌ی حقوق بشر که بیشتر برگرفته از منافع سیاسی و هویت فرهنگی تمدن باختر است، بر اصول مشترک میراث فرهنگی بشری چون حمایت از تحکیم بنیان‌های خانواده تأکید می‌ورزید، اوضاع و احوال انسان قرن ۲۱ از این بهتر بود.

شوربختانه رسانه‌های غربی و حاکمان این کشورها، به علت نگاه و برداشت‌های سلطه‌گرایانه از فرهنگ، هیچ گاه به دنبال رسیدن به زبان مشترک نیستند. در نگاه این گروه، تبدیل فرهنگ به صنعتی اقتصادی و آنچه سبک زندگیِ مبتنی بر مصرف‌گرایی خوانده می‌شود هدف قرار داده شده است. در این نگاه، فرهنگ ابزار رسیدن به سلطه‌ی اقتصادی و پر کردن جیب کارتل‌های چندملیتی است. با عنایت به این راهبرد کلان در مورد جوامع بشری، حال باید دید که رسانه‌های وابسته به این نگرش سودمحور برای کشور ما چه راهبردی را اتخاذ کرده‌اند؟ به راستی فرهنگ تبلیغی ازسبک زندگی خودی این رسانه‌ها به دنبال رسیدن به زبان مشترک بشری است یا به دنبال نهادینه کردن سلطه‌ی فرهنگی و اقتصادی در جامعه‌ی ایران؟

به باور نگارنده، حکایت برنامه‌سازان فعال در رسانه‌های بیگانه‌ی فارسی‌زبان حکایت غم‌باری است. در ارزیابی کلی برنامه‌های این رسانه‌ها باید اعتراف کرد که آنان با برداشت‌های افراطی ازسبک زندگی فرهنگ غربی به دنبال تحکیم ارزش‌های مشترک فرهنگی بشریت نیستند. در نگاه این رسانه‌ها نوعی از فرهنگ تبلیغ می‌شود که حتی بسیاری از رسانه‌های غرب در انعکاس آن بیم دارند. از منظر این شبکه‌ها، هر آنچه برای انسان شادی و آزادی بی‌قید و شرط را فراهم کند اصل است. در این رهیافت سبک اززندگی، با نگرشی افراطی به مفاهیم مکتب لیبرالیسمِ فایده‌گرا، بی‌قیدی و اعتلای مادی در زندگی هدف قرار داده شده است. این نوع نگاه را می‌توان در تمامی رسانه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان مشاهده کرد.

در این نگرش بسیاری از موارد، که هیچ گونه همراهی با فرهنگ ایرانی (حتی دوره‌ی پیش از اسلام) ندارند، به نام بخشی از هویت تاریخی جامعه‌ی ایرانی جعل و به خورد مخاطب داده می‌شود. اعجاب‌آور آنکه در پاره‌ای از موارد، برای آن سند هم جعل می‌شود. نکته‌ی تأسف‌بار آنکه گردانندگان این گونه رسانه‌ها چنان در سرسپردگی و وادادگی در برابر فرهنگ غرب پیش می‌روند که فتحعلی آخوندزاده و احمد کسروی هم در مقابل آن‌ها کم می‌آورند!از منظر این شبکه‌ها، هر آنچه برای انسان شادی و آزادی بی‌قید و شرط را فراهم کند اصل است ودرذیل سبک زتدگی ارمانی جهانی تعریف می شود. در این رهیافت، با نگرشی افراطی به مفاهیم مکتب لیبرالیسمِ فایده‌گرا، بی‌قیدی و اعتلای مادی در زندگی هدف قرار داده شده است. این نوع نگاه را می‌توان در تمامی رسانه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان مشاهده کرد.ازاینرو، برخی خوانندگان نزدیک به این رسانه‌ها بارها ترانه‌هایی را در قالب ملی‌گرایی و فرهنگ و تاریخ ایران ارائه کرده‌اند که در ظاهر و باطن کم‌ترین نزدیکی را به فرهنگ چند هزار ساله‌ی این کشور ندارند. حال باید پرسید به راستی در کجای شاهنامه برهنگی زن ارزش تلقی شده است یا اینکه در کجای کتب تاریخی مربوط به دوره‌ی پیش از اسلام بی‌عفتی و روابط آزاد پیش از ازدواج مورد تأکید قرار گرفته است؟

باید از گردانندگان این گونه شبکه‌ها پرسید که به چه علت و بر اساس کدام ارزش خبری مسئله‌ی فرمول شراب رئیس‌جمهور آمریکا یا بحث تظاهرات چند همجنس‌گرا برای مخاطب ایرانی به این شکل پررنگ در این رسانه‌ها مورد توجه قرار می‌گیرند؟ آیا در پشت پرده، بی‌قیدی و وارد کردن هرزگی به جامعه‌ی ایران دنبال نمی‌شود؟ به راستی به چه علت نوعی وحدت رویه در ترویج بی‌قیدی فرهنگی در تمامی این شبکه‌های مدعی ایرانی‌گرایی، که در ظاهر خود را در پیش چشمان من و شما در تضاد با هم تعریف می‌کنند، دیده می‌شود؟به باور نگارنده، رسانه‌هایی چون «من‌وتو» و «بی‌بی‌سی فارسی» با ترویج این نگاه افراطی از لیبرالیسم، کاری کرده‌اند که این روزها به راحتی می‌توان ادعا کرد آن‌ها نه تنها ارزش‌های سبک زندگی اسلامی، بلکه اصول اخلاقی مورد پذیرش لیبرالیسم غربی را به گونه‌ای آشکار نقض می‌کنند. در نگاهی تاریخی، درمی‌یابیم که این برداشت‌های افراط‌آمیز و تحریف‌شده از فرهنگ غرب، پس از مشروطه، بسیاری از غرب‌زدگان وطنی ایران را اسیر خود کرده است. به باور برخی جامعه‌شناسان، غرب‌زدگان ما در عمل نه اسلامی عمل می‌کنند و نه غربی. در این نگاه، انسان‌محوری افراطی و بی‌قیدی تنها چیزی است که این افراد و رسانه‌هایشان برای جوانان و خانواده‌های ایرانی به ارمغان می‌آورند.

نتیجه گیری
ازمنظر رسانه‌ای حاکمیت این نگاه بطور مصداقی در رسانه‌هایی چون «من‌و‌تو»، که سرگرمی را هدف برنامه‌های خود برای مخاطب ایرانی قرار داده‌اند، به وضوح نمایان است. برای مثال، همان گونه که می‌دانیم، عفت و پاکدامنی در تمامی فرهنگ‌ها امری ستودنی است؛ اما در فرهنگ مورد نظر گردانندگان «من‌وتو» عفت و حوادث نامبارکی چون طلاق چندان مهم نیست، چرا که آنچه مهم است شادی من است. در این نگاه کودکان طلاق و مشکلات ناشی از آن با رابطه‌ی مشروع و نامشروع دیگر قابل حل است!

اگر بخواهیم موشکافانه و جامعه‌شناسانه به قضیه نگاه کنیم، امروز ما با افرادی به عنوان میدان‌دارسبک زندگی و ارزش‌های غربی در این رسانه‌ها مواجه هستیم که کم‌ترین اعتقادی به معدود اصول اخلاقی متفکران مکتب لیبرالیسم اولیه ندارند. در این نگاه با زیر پا گذاردن هر اخلاقی به نام محدودیت و سنت، نوع خاصی از سبک زندگی دنبال می‌شود که می‌توان آن را فرهنگ و سبک زندگی شیطانی نام‌گذاری کرد.

14380610577

About سردبیر ارشد

Check Also

حیات وحش.. حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که اجازه بهره کشی و سوددهی به ما ندادند و در برابر سوءاستفاده های نابجای ما ایستادند یا فرار کردند.. به همین دلیل بیجا، انسان هایی که متمرد و سرکش و نافرمان بودند هم صفت “وحشی” گرفتند!

حیات وحش..   حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که …