اختصاصی همای گیلان:سبزه ها و جوانه های گل ها، قد کشیده اند قصد روییدن دارند و درختان برگ ها را به نشانه ی شکرانه ، به سوی اسمان دراز می کنند و جنگل های خرم دیار میرزا، و بهار سخاوتمندانه، مروارید باران و شاباش سبزه و دامن دامن گل نوروز را آماده ی نثار نموده است…
کودکان من و تو،
شادمانه، عیدانه می خرند و از ذوق لباس نو بالا و پایین می پرند…
اما این گوشه ی دیوار کودکی یتیم کز کرده و بغض گلویش را می فشارد و شادی فرزندان مان را با گریه مینگرد…
نگاه به آسمان می کنم … آسمان خدا از گریه ی یتیم به تلاطم افتاد و شانه های فرشان از هق هق گریه از طاقت افتاد ….
صبر کن نازنین… لحظه ای صبر کن.
من ایرانی ام! غرق ایمان و صفای بهار؛ من از خشم خدا میترسم. دستم را بگیر برویم تا اوج رضای خدا و محبّت پیامبرش، تا کوی محبت؛ بر فراز آفتاب انسانیت بر کرانه ی دریای مروت…
صبر کن گلم، امسال من و تو عزیز دلم! بر یک سفره خدا را به نعمت بهار شکرانه خواهیم گفت و شادمانه های بهار را تقسیم خواهیم کرد
من مسلمان علی(ع) ام و محو مرام مولایم ابالفضل (ع)،
من هموطن غلامرضا تختی ام! همشهری میرزای مردم نواز… هم نفس نسیم شمال و هم سرای گل آقای “مردم” …
عزیزکم!
برای یاری بیش از ۳۰۰ یتیم وکودک نیازمند شهرمان منتظر شماهستیم،
امدادگران کمیته امدادامام خمینی(ره)شهرستان سیاهکل