چاپ مطلب چاپ مطلب

«این همه دکتر، این همه بحران؛ یک جای کار می‌لنگد…» ✍️ انوشیروان مباشرامینی

همای خبر:در سال‌های اخیر، مدرک دکترا در ایران به‌جای آنکه نشانه‌ای از تخصص، پژوهش و ژرفای علمی باشد، به یک «برند تشریفاتی» برای کسب پرستیژ و نشستن بر جایگاه‌های قدرت تبدیل شده است.

پدیده‌ای که متأسفانه بسیاری از مسئولان رده‌بالای کشور را نیز در برگرفته؛ از نمایندگان مجلس گرفته تا برخی مدیران کل، استانداران ، فرمانداران و اعضای شوراها. این افراد عنوان «دکتر» را در کنار نام خود می‌گذارند، بدون آنکه حتی سابقه‌ای از پژوهش جدی، نوشتن مقاله علمی، یا دفاع از یک پایان‌نامه معتبر داشته باشند.
سؤال اساسی این است: فردی که تمام وقت خود را درگیر جلسات، سفرهای استانی، کمیسیون‌های مجلس و دیدارهای مردمی کرده، دقیقاً کی و کجا فرصت کرده که به‌صورت جدی و پیوسته در دوره دکترا تحصیل کند؟ کدام مقاله علمی را نوشته است؟ از کدام رساله دفاع کرده؟ در کدام نشست علمی مشارکت داشته؟ چه مطالعه‌ای کرده و چه ایده‌ای به جامعه علمی ارائه داده است؟
پاسخ روشن است: اغلب این مدارک، محصول نوعی «مدرک‌سازی سیستمی» هستند. مدارکی که یا از دانشگاه‌های کم‌اعتبار و غیردولتی به‌دست آمده‌اند، یا با کمک پایان‌نامه‌های خریداری‌شده، مقالات جعلی، کلاس‌های غیابی و مسیرهای بی‌ضابطه تحصیلی کسب شده‌اند. این وضعیت فقط یک انحراف شخصی نیست، بلکه آسیبی نظام‌مند به ساختار دانایی کشور است؛ آسیبی که پیامدهای آن در سال‌های آینده بسیار فراتر از آن چیزی خواهد بود که امروز دیده می‌شود.
وقتی افرادی با ظاهر علمی اما بدون توان علمی در جایگاه‌های تصمیم‌ساز می‌نشینند، نتیجه آن چیزی نیست جز تدوین سیاست‌هایی سطحی، بی‌پشتوانه، شعاری و غیرکارآمد. مسئله فقط ریاکاری علمی نیست؛ بلکه این‌جاست که تصمیم‌گیری‌های کلان درباره اقتصاد، فرهنگ، آموزش، یا محیط زیست، توسط کسانی انجام می‌شود که فاقد درک عمیق از پیچیدگی موضوعات‌اند.
این وضعیت، شأن مدرک دکترا را به پایین‌ترین سطح ممکن رسانده و باعث شده که افکار عمومی، به‌درستی، نگاه مشکوک و بی‌اعتمادی به عنوان‌های علمی داشته باشد. دانشجوی دکترای واقعی، که سال‌ها زحمت می‌کشد، تحقیق می‌کند و مقاله می‌نویسد، در کنار مسئولی می‌ایستد که تنها با چند نامه، چند کلاس صوری و پایان‌نامه‌ای آماده، خود را «دکتر» می‌نامد.
از سوی دیگر، بازار سیاه پایان‌نامه‌فروشی و مقاله‌سازی دقیقاً در بستر همین نیاز ساختگی به مدرک تغذیه می‌شود. جامعه‌ای که «مدرک» را معیار منزلت اجتماعی قرار داده ولی «دانش» را بی‌ارزش کرده، دیر یا زود، در تمامی ابعاد علمی، اقتصادی و مدیریتی دچار فروپاشی نرم می‌شود.
آسیب دیگر، از بین رفتن مرز میان نخبه واقعی و مدعی دروغین است. در چنین فضایی، نخبگان واقعی منزوی می‌شوند، دانشگاه بی‌اعتبار می‌شود، و نسل جوان به این نتیجه می‌رسد که برای پیشرفت، نه سواد بلکه تظاهر و مناسبات کافی‌ست.
باید هشدار داد که تداوم این وضعیت، یک خطر فرهنگی-ساختاری برای آینده ایران است. کشوری که نهاد سیاست‌گذاری‌اش پر از عناوین جعلی و مدارک بی‌ریشه باشد، نمی‌تواند نسخه‌ای برای توسعه بنویسد. تصمیم‌هایی که از ذهن‌های بی‌مایه صادر شود، هرچند با امضای «دکتر» همراه باشد، چیزی جز خسارت ملی به بار نخواهد آورد.
بازگشت به اصالت علم، شفاف‌سازی مدارک مسئولان، مبارزه با تقلب علمی و اصلاح نظام ارتقای شغلی بر اساس شایستگی، نه یک اقدام تشریفاتی، بلکه ضرورتی برای نجات عقلانیت مدیریتی کشور است.

About سردبیر ارشد

Check Also

اهمیت امنیت در کودکی/ محمد علیپور نیاول

همای خبر به نقل از صدای سکوت: امنیت شامل چه چیز هایی میشود؟ امنیت کودک …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *