باز هم سر آژانس ها،از سهمیه سوخت بی کلاه ماند/به قلم مدیر مسئول همای گیلان
عطیه نصرتی دی 2, 1398مقالهدیدگاهها برای باز هم سر آژانس ها،از سهمیه سوخت بی کلاه ماند/به قلم مدیر مسئول همای گیلان بسته هستند376 Views
اختصاصی همای گیلان، افزایش بی مهابای قیمت بنزین به یکی از بحث انگیزترین مباحث روز تبدیل شده و مردم هنوز در شوک این خبر. هرروز جیب هایمان نسبت به گذشته خالی ترمی گردد و سفره هایمان البته کوچکتر. در عوض چیزی که هرروز لباسی نو برتن میکند ،اتیکت قیمت کالاهاست ،امروز یک قیمت ،فردا یک قیمت! اینها بخشی از زندگی روزمره ماست. ازسوی دیگرهم بایدمراقب باشیم که فرزندانمان چه بخورند وچه نخورند. اگرتا دیروزلااقل نگران خوردن کیک نبودیم ،امروز این موردهم برسبد دغدغه های والدین اضافه شده است .یک روز شنیدیم کیک آلوده در تهران به فروش رسید ،یک روزهم در گیلان توزیع شد وروز بعدهم به سراسرکشور!
زندگی ما لبریزازاسترس ونگرانی ست ، با وجود هجمه مشکلات و نابسامانی های زندگی خود ،از ده سال زودتر بایدنگران اشتغال ومسکن فرزندان خود باشیم .سراسیمه به دنبال جمع آوری مال ومنال هستیم، به خود سخت می گیریم تا شایدبتوانیم آینده آسوده تری برای فرزندانمان فراهم نمائیم . تحت فشارقرار دادن فرزندان برای رفتن به کلاس های متفاوت، دیگر برنامه زندگی ماست .یک زمان مشوق آنها می شویم تا رشته ریاضی بخوانند زمانی دیگر آنها رابه تحصیل دررشته تجربی سوق می دهیم وگاهی نیز به رشته علوم انسانی هدایتشان می کنیم تا شاید آنها به آنچه ایده آل است برسند ! به مثابه چرخ آسیا تکلیفمان با خودمان روشن نیست.زیرا جامعه برنامه ای ندارد، ثبات شغلی نیست . به تولیدوتولیدکننده بهایی داده نمی شودوبه سمت مصرف گرایی پیش می رویم .سرمایه ها به جای گرایش به تولید، به بانک ها سرازیرمی شود.سالها این مشکلات گفته شده اما گوش شنوایی نبوده که دلسوزی کند و در جهت بهبود اقتصادبیمارما گام بردارد .اقتصاد ما شده رانت !
شایسته ها بیکارمانده اندو ژن ها ی خوب سکاندارکشور.تخصص جوان ها نادیده گرفته شده و آنها به ناچار بدنبال آدم های سیاسی راه افتاده اند تا روزنه ی امیدی جهت اشتغال فراهم شود .
حرف از جوان گرایی زدیم اما تا زمانی که مدیران کهنسال برمسند ریاست جا خوش کرده اند مگرمجال دستیابی به شغل ومدیریت برای جوان ها می ماند ؟ از سوی دیگربرخی بدون طی نمودن پایه های مدیریتی، بر کرسی مدیریت تکیه می زنند که خود فاجعه ای دیگر را رقم می زند . بسیاری از جوان های تحصیل کرده به ناچار،در آژانسها مشغول به کار می شوند تا شرمنده زن وبچه نگردند . اما حتی دراین صنف هم امنیت شغلی نیست .جاده های غیراستانداردواستهلاک خودروها در کناراسترس خود وخانواده، تنهابخشی ازمشکلات این قشرمی باشد.اما آنها با همه این مصائب به لقمه نانی دلخوشند تا با تلاش شبانه روزی ،درآمد را با هزینه هماهنگ نمایند وچرخه زندگی را به گردش درآورندکه ناگاه با یک تصمیم ،تمام برنامه های آنها بهم می ریزد .از یک سو نرخ بنزین دوبرابرمی شودو ازسوی دیگرآمرانه تاکیدمی شود کسی حق افزایش نرخ کرایه ندارد و حرف ازحضور بازرسین می زنند تا در صورت مشاهده تخلف ،اعمال قانون شودوما را در مقابل این پرسش ها قرار می دهد که چرا وقتی برنامه افزایش بنزین در سرداشتیم همان زمان نسبت به دوگانه سوز کردن آژانس ها اقدام نکردیم ؟چرا در زمان اجرای این طرح نسبت به سهمیه آژانس ها اقدام نشد؟چرا این افراد زودتر شناسایی نشدند؟ه ریشه این همه بی مدیریتی را باید در کجا جستجو کرد ؟
همزمان با افزایش قیمت بنزین ، به رانندگان آژانس وعده سهمیه دادند، تازه الان مدارک آنها را گرفته اند! چرا این اقدام زودتراز اینها شکل نگرفت ؟آیا همه اینها ،پیامد ضعف مدیریت نیست ؟به نظر شما افزایش قیمت بنزین برافزایش قیمت حمل ونقل وکالا ها اثرگذارنیست ؟آن وقت می گوییم بدنبال سلامت جامعه هستیم ! مگرمی شود راه های تخلف بازباشد ،آنگاه قانون هم اجرا شود؟ اصلاٌ وقتی کالا برحسب ضعف مدیریت، افزایش پیدا کرد، توان برگرداندن به قیمت اولیه وجود دارد ؟
چرا نسبت به کم کردن استرس و فشارروحی ،روانی جامعه گام برنمی داریم؟چرا در زمینه توزیع عادلانه ثروت اقدام نمی کنیم؟اکثریت مردم ما در انتظارند تا از طریق تنفس مصنوعی ادامه حیات دهند افسوس که آن را هم از ایشان دریغ کرده ایم .
یکی ازبزرگترین مشکلات جامعه ما اشتغال است چه تضمینی برای امنیت شغلی یک فرد وجود دارد ؟چرا امنیت شغلی را مهیا نمی کنیم؟اگر با همتی مضاعف وعزمی پویا و موثر فقط در راه حل این مشکل قدم برداریم نسبت به افزایش سن امید در زندگی موفق شده ایم . اما متاسفانه عزمی برای حل آن دیده نمی شود.نمی خواهم از اقتصاد شناور و باز جهانی صحبت کنم زیرا برای ما یک آرزو شده وتحریم ها ،خاطرات کل زندگی ما از زمان جنگ تا کنون!!! .آیا واقعا راهی در جهت رفع تحریم ها نیست؟ برای حل این مشکل چه بایدکرد؟ با وجود این همه تاکیدات موکد مقام عظمای ولایت، ما در سالهای ماضی چه اندازه ازتولید داخلی حمایت کرده ایم که امروزاین تولید داخلی بتواندجوابگوی نیازهای ما باشد؟ نمونه اش صنعت چای ،نوغان وابریشم ،آیا تولید ما در این سه بخش -با توجه به رشد جمعیت- نسبت به گذشته افزایش داشته یا کاهش ؟ پس چگونه می خواهیم تولیدات داخلی جوابگوی نیازهای ما باشد؟چگونه می خواهیم مشکلات اشتغال را حل کنیم؟چه کسی پاسخگوی فرارنخبگان و استعدادهای کشوراست ؟ چند نفراز قهرمانان والگوهای ما در حوزه ی ورزشی متواری شده اند؟
دلایل این همه ناکامی چیست ؟سوءمدیریت یاعوامل دیگر؟ چرا واکاوی درخود انجام نمی دهیم تازمینه اشتغال،،تولید،توسعه و امید به زندگی را در کشورفراهم نمائیم؟
و ما همچنان در اندیشه تفسیر این معضلات و در انتظار معجزه ای در سایه عنایت و تدبیرمدبرانه مسئولین !
علی علی پورنیاول
مدیرمسئول و صاحب امتیاز سایت همای خبر وهفته نامه همای گیلان