باورهای دینی داریوش بزرگ/تهیه کننده علی غلامرضائی مدرس دانشگاه و پژوهشگر تاریخ ایران
عطیه نصرتی
فروردین 2, 1398
مقاله
620 Views
اختصاصی همای گیلان، کتیبه ی بیستون تجلی گاه باورهای دینی داریوش بزرگ است؛ در این کتیبه داریوش بزرگ ۳۱ مرتبه، اعمال خود را به خواست اهورامزدا (وَشنا اورمزدا) و ۲۰ مرتبه پیروزوی های خود را به یاری اهورا مزدا نسبت می دهد (اورمزدا مَئی اوپستام اَبَرَ) اما عالی ترین جلوه ی باورمندی داریوش بزرگ را در کتیبه هایی که از شوش به دست آمده است، می توانیم ببینیم. این کتیبه ها به بهترین نحو بیانگر پیوستگی داریوش بزرگ و خدایش می باشد: «اهورا مزدا از آن من است و من از آن اهورامزدا هستم.» «اهورامزدا دوست من بود، از همین روست که در هر کاری که کردم پیروز بودم.»
اقدامات داریوش چنان رنگ و بوی دینی داشت که والتر هینتس بر این باور است که داریوش رسالتی دینی برای خود قائل بود: «داریوش برای شخص خود عمیقا به این باور رسیده بود که این «رسالت» را از خدا دریافت کرده است که بی نظمی را به نظم مبدل کند و در عین حال صلح را در میان مردمان پی افکند.»
یکی از اصول مهم دین مزدیسنا پاسداری از ارته (نظم و سامان هستی)، است که اهورامزدا و امشاسپندان در ملکوت و مزداپرستان بر روی زمین با خویشکاری های خود باید برای پاسداری از آن کوشا باشند. به موجب ارته باید هر چه در جهان است، منظم، بسامان، بیعیب و نقص، زمین و کشورها آباد، آدمیان راستگو، دادگر، وفادار به پیمان، خرسند و شادمان و پرفرزند باشند.
از این رو عقیده بر آن بود که هر کس که خود را در مسیر و موافق این قانون اعظم قرار بدهد و مطابق با آن عمل کند، در حمایت آن قرار میگیرد و خدایان آنچه میخواهد به او ارزانی میدارند و اگر این قانون شناختهنشود یا بدان عمل نشود، نظم زندگی و کشور و جهان برهم خواهد خورد و نه تنها در این جهان کیفر در پی دارد بلکه پس از مرگ نیز باعث محروم ماندن از رستگاری خواهدشد، بنابراین دین مزدیسنا ظلم به زیردستان را نمی پذیرد و یک شاه آرمانی مزدیسن باید حداکثر کوشش خود را برای رفاه حال مردم انجام دهد، همانگونه که داریوش چنین بود و در روزگار او ایرانیان و مردم سایر نقاط آسیا، چنانچه آشیل گزارش می دهد،در آسایش می زیستند.
هماهنگ بودن همه ی امور با سامان هستی در شاهنشاهی داریوش چنان است که هینتس تخت جمشید را تجلی گاه ارته می داند:« با تمام وجود احساس می کنی که تخت جمشید تجسم مفهوم نظم درست در روح زرتشت است که به صورت سنگ درآمده است.»
سطح رفاه کارگران در دوره ی هخامنشی تا بدان جا بوده که بانو هاید ماری کخ از اصطلاح «تامین اجتماعی» برای توضیح برخی از مزایای ویژهی کارگران در دورهی هخامنشی استفاده کرده است:
«الواح ایلامی تخت جمشید میگوید که در نظام هخامنشی حتی کودکان خردسال از پوشش خدمات حمایتی اجتماعی بهره میگرفتند. دستمزد کارگران بر اساس نظام منضبطِ مهارت و سن طبقهبندی میشده، مادران از مرخصی و حقوق زایمان و نیز «حق اولاد» استفاده میکردهاند، دستمزد کارگرانی که دریافت اندکی داشتند با جیرههای ویژه ترمیم میشد تا گذران زندگیشان آسودهتر شود، فوقالعادهی «سختی کار» و «بیماری» پرداخت میشد، حقوق زن و مرد برابر بود، و زنان امکان داشتند تا کار نیمه وقت انتخاب کنند، تا از عهدهی وظایفی که در خانه و به خاطر خانواده داشتند، برآیند. این همه «تامین اجتماعی» که لوحهای هخامنشی گواه آن است، برای سدهی ششم پ. م دور از انتظار است. چنین رفتاری، که فقط میتوان آن را مترقی خواند، نیازمند ادراک و دورنگری بی پایانی بودهاست.»
گزارش منابع یونانی نیز به مانند منابع فارسی باستان، نمایانگر تاثیر آیین مزدیسنا در جهانداری شاهنشاهان هخامنشی است.
قسمت قوانین کار و حقوق اجتماعی واقعا جالب بود، باعث افتخاره که ما وارث چنین تمدنی هستیم.
ضمن عرض درود وتبریک سال نو خدمت شما استاد غلامرضایی عزیز.به مانندهمیشه نغز وشیرین وجامع وکامل.سپاس ازمطالب مفیدوارزشمندشماکه نتیجه پژوهش ها ومطالعات فراوان شماست
سلام و درود بر استاد گرامی
ای کاش هنوز این خاک میتوانست داریوش ها تربیت کند.
بسیار زیبا بود
ممنون از زحمات شما