چاپ مطلب چاپ مطلب

برای قهر مانی دیر است/جلال میرزااقایی قاضی محله

اختصاصی همای گیلان، خواستم از بهار بگویم ، دیدم شاهد جنگی بی امان هستم که دشمن در آن نه دیده میشود و نه ما دارای وسیله ی دفاعی مناسب هستیم و دشمن فقط به کشتن راضی میشود و مانند جنگ های پیشین ، اسیر و مجروح و زخمی قبول نمی کند فقط و فقط به مرگ ، فکر می کند و بس. و روز بروز هم قوی تر و بی رحم تر و خشن تر می کشد .
وقتی عجز و ناتوانی طلایه داران این نبرد را می بینم که در اوج استیصال و درماندگی ،گاهی اوقات به رقص و پایکوبی در بیمارستان ها ، می پردازند ، مرا به سکانس آخر فیلم تایتانیک می اندازد که در لحظات آخر غرق شدن کشتی ، به حرکات نمایشی و نوازندگی و آواز ، مشغول بودند .
آری !
اینوع رفتار روانشناسی انسان ، در اوج درماندگی قابل توجیه است که برای سکون و آرامش درونی و در خط آخر حیات ، ظهور و بروز می دهد تا همه چیز را آرام و معمولی جلوه دهد .
دیگه باید ، آرزوی روز های خوب ، به دنیای آرزوهایمان ، اضافه کنیم که در اوج گرانی و فقر و ستم و ظلم ، حداقل امید مان به حلول بهار و نوروز و مهمانان عزیز و گرامی که به سفره هایمان برکت می دادند و شور و شادی می آفریدند .
وقتی از لابلای سرمای دیروز،به درختان باغ می نگرم که کم کم رخت سپید و گلهای امید به تن می کنند و هیچ هم خبر ندارند که وطن در ماتم عزیزان و جنگ نابرابر در حال سوختن هست ، دلم می گیرد و حتی دلم به حال اقاقی ها و چکاوک ها و پرستوها و بلبلان و گلها و عطر های همه ی باغ، می سوزد که بی وجود حس انسان ها ، تنها هستند و بهار بی عمو نوروز و حاجی فیروز،بهار نیست و فقط فصل است و نه وصل .
بشر در طول تاریخ شاهد جنگ های خونین و ویرانگر بوده است ولی در همه ی این جنگ ها ، دو طرف جنگ پس از فتح و یا شکست ، بر ویرانه های فتوحات ، حیاتی دوباره برای بازماندگان و شکست خوردگان ، شروع میشد و همه ی سوگنامه های تاریخ ، شاهد این ، شروع دوباره بوده اند ، اما این دشمن بیولوژیک به هیچیک از قوانین جنگ و کشتار و نبرد ، پایبند نیست و در عین استتار و نامرئی بودن ، حریف را فقط مرده می خواهد و براش کودک و خردسال و میانسال و کهنسال و خانه و کاشانه و ..و کنوانسیون های زمان جنگ فرقی ندارد و درست اینجاست که ما باختیم و مانند کشور های پیشرفته ، صاحب ارتش بیولوژیک نبودیم و هر چه داشتیم خرج ارتش کلاسیک و موشک های نقطه زن! و مرئی کردیم و امروز بی دفاع و حتی اگر تسلیم هم شویم ، کشته خواهیم شد .
آری دیگر نمی توانم از بهار بنویسم ، وقتی فوج فوج هموطنان به کام مرگ این هیولای نامرئی روانه میشوند و هرگز هم فکر نمی کردم که به چنین سرنوشتی دچار شویم .
از اردوگاههای مرگ ارتش نازی و اردوگاههای مرگ اجباری استالین ووودر تاریخ زیاد شنیده و خوانده و حتی فیلم هایش را دیده بودیم ولی هرگز فکر نمی کردیم که روزی مرگبارتر از آنها ، در انتظار ما نشسته و ما دست و پا بسته و بی سروصدا ، بسوی مرگ روانه شویم.
در تاریخ ، تمدن ها ،آرمانها،فرهنگ ها ،حتی جنگ ها، آوارگی ها، کشتار ها،هنر ،فلسفه،ادبیات، شعر ،نگارش،و…بسان تابلویی در مقابل چشمان آیندگان قرار گرفته و از لابلای همه ی آنها ، راهی نو و تجربه ای نو و سرانجام حیاتی نو ، ترسیم و کره ای خاکی به مدیریت ، خرد و دانش و علم و تکنیک و وجدان بشریت قرار گرفته و امروز تنها امید ما ، همین وجدان همنوع انسانی ما ، در اقصا نقاط عالم است که به یاری ما بشتابند چون بدون کمک آنها ، همه ی ما قربانیان چند روز و یا چند ماه آینده خواهیم بود .

جلال میرزااقایی قاضی محله

با کانال همای خبر همراه باشید

About عطیه نصرتی

Check Also

حیات وحش.. حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که اجازه بهره کشی و سوددهی به ما ندادند و در برابر سوءاستفاده های نابجای ما ایستادند یا فرار کردند.. به همین دلیل بیجا، انسان هایی که متمرد و سرکش و نافرمان بودند هم صفت “وحشی” گرفتند!

حیات وحش..   حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که …