چاپ مطلب چاپ مطلب

بررسی عوامل تاثیرگذاردر پیدایش مشروطیت در ایران / علی غلامرضائی مدرس دانشگاه و پژوهشگر تاریخ

اختصاصی همای گیلان: پس از قرن ها سلطه حکومت مطلقه در ایران،نهضتی در ایران شکل گرفت که نفرت از ستم های موجود،امید به بهسازی ساخت سیاسی و نجات جامعه از آلام و دردهای عدیده،پیام آن و حصول به حد اکثرعدالت ممکنه آرمان آن بود.این نهضت ضد استبدادی ،که سرانجام در قالب نظام مشروطه به ثمر رسید،برای نخستین بار ،به تثبیت حقوق قطعی مردم در مقابل حاکمیت،در قالب قانون اساسی ومتمم آن پرداخت ودر فرهنگی که تسلیم و تبعیت از سلطان واراده مطلقه او،یک اصل سیاسی و اجتماعی بود،تفسیر و معنای تازه ای را از روابط حاکمیت و مناسبات قدرت و همچنین حقوق مسلم مردم بر ذمه فرمانروایان،ارائه کرد وبرآن شد تا هم باورهای جدید از این حقوق مردمی را تعمیم بخشدو به جامعه بیاموزد و هم آن حقوق را در پرتو ساخت نوین سیاسی ،تحقق دهد.

واژگان کلیدی:انقلاب مشروطیت، روس، انگلیس،مظفرالدین شاه ، عین الدوله

00002

مقدمه:

در میان حوادث شگرف تاریخی ملت ایران ،انقلاب مشروطیت موقعیت برجسته ای دارد .این انقلاب حق دارد به مثابه یکی از نقطه های تحول واقعی در حیات ملت ایران تلقی گردد.این کشور برای اولین بار از طرفی علیه استبداد و رژیم پوسیده قاجار و از طرف دیگر بر ضد تجاوزات وحشیانه کشورهای زورگوی اروپا،پرچم مبارزه برافراشت .نهضت آزادیخواهی ،دقت اهالی را به بزدلی حکومت وتهدید خطر از طرف استعمارگران روس و انگلیس جلب می کرد و تمام هموطنان شجاع و شرافتمند را به اتحاد زیر پرچم قانونمندی و سرنگون ساختن حکومت ارتجاعی وآزادی کشور از چنگال فشار و ظلم خارجی و حفظ بقایای  آزادی های به دست آمده دعوت می کرد.می توان ادعا نمود که ملت ایران نخستین ملت آسیایی است که در راه بدست آوردن آزادی سیاسی و محو رژیم حکومت مطلقه فردی پیروز گردیده است.

علل ظهور انقلاب مشروطیت

بزرگترین عاملی که در ایجاد و پیدایش مشروطیت در ایران تاثیر گذاشت می توان به موارد ذیل اشاره کرد :

الف ) از دست رفتن ایالات ایران

یکی از عوامل مهم ناراحتی و نا خشنودی مردم از دست رفتن سرزمین هایی از چهار سوی ایران بود . اگر به نقشه ایران امروز بنگریم به خوبی درک می کنیم که از سرزمین اصلی ایران آنچه که باقی مانده در حقیقت نواری است در حاشیه کویر لوت و کویر مرکزی , یعنی , زمین هایی که با خشکی و کم آبی و بی حاصلی روبرو است . دره های سر سبز و حاصلخیز و مصفای گرجستان و قفقاز , سواحل آباد و زرخیز رودخانه جیحون و خلاصه زمین های شرق و غرب ساحل مازندران که از نقاط آباد جهان بشمار می روند , بر اثر بی سیاستی فتحعلی شاه , ناصرالدین شاه و اطرافیان آنها به تصرف روس ها در آمد(امینی، شیرازی،۱۳۹۵: ۱۵۵) .

ب) کشته شدن ناصرالدین شاه

کشته شدن ناصرالدین شاه بدست میزا رضا کرمانی در سال ۱۸۹۶ که نتیجه آن ریشه کن شدن درخت کهن استبداد و ظلم بود , این اقدام دلیرانه در تمام جهان به خصوص ایران دارای تاثیری بسزا بود و باعث تکانی در افکار عمومی گردید و به سلطنت رسیدن فرزند سست و ضعف الحالش مظفرالدین شاه زمینه را برای شروع نهضت مشروطیت ایران آماده کرد(امین الدله،۱۳۵۰: ۲۰۵-۱۹۷) .

ج) سلطنت مظفرالدین شاه

شاه که فطرتاً مهربان بود و قوه اراده , سنگدلی و شدت عمل پدر را نداشت و تمایلی به سختگیری و استبداد مطلق نداشت طبعاً نمی توانست مثل او از تشکیل آزادیخواهی جلوگیری یا اینکه آزادیخواهان را سرکوب کند و دوره سلطنت او  افق ایران را روشنی بخشیده و به ترویج معارف جدید و تاسیس مدارس ملی رونق گرفته و باب آمد و شد با دنیای متمدن باز شده و بسیاری از جوانان ایرانی برای تحصیل و تربیت به اروپا رفته اند و نیز مطبوعات خارجی آسان تر ا دوره ناصرالدین شاه به سمت ایرانیان روشنفکر باسواد می رسیده است (امینی، شیرازی،۱۳۹۵: ۱۵۵).

د) واگذاری امتیاز به خارجی ها و دریافت وام

امتیازی که دولتهای روس و انگلیس با رقابت در ایران به دست می آوردند و قرضه هایی که به دلایل خاص و شرایط اسارت بار اخذ می شد . استقراض های خانه برانداز مکرر و کمرشکن از روس و انگلیس با شرایط بسیار بد مانند استقراض سال ۱۳۸۱ (۲۲/۵میلیون روبل) به شرط سلب اختیار دولت ایران از استقراض خارجی در آتیه بدون اجازه دولت روس و استقراض سال ۱۳۲۰ه ق (۱۰میلیون روبل) با همان شرایط قرض سابق و اتلاف عایدی هر یک از این قرض ها در اندک زمانی و استقراض(۲۹۰هزارلیره) از حکومت هند در سال۱۳۲۲ بود. در مقابل فروختن منابع ثروت مملکت به خارجیان و تحکیم سلطه اقتصادی آنان و گروگذاشتن عایدات شیلات خزر و تلگراف خانه های همه ایران و گمرات ولایت جنوبی ایران که این اوضاع منتهی به افلاس کامل دولت شده و حتی مشاغل و مناصب و القاب نیز به حراج گذاشته شد.(کسروی،۱۳۷۲ :۲۵-۲۳).

ه) اعطای امتیاز توتون و تنباکو

این امتیاز برای ایران بسیار زیان بار بود زیرا فروش همگی توتون و تنباکو کشور چه در داخل و چه در خارج به یک نفر انگلیسی واگذار می شد و در مقابل آن قرار بود که سالانه ۰۰۰/۱۵ لیره و از سود ویژه چهار یک به دولت ایران بپردازد(محمود،۱۳۶۸ : ۱۵۸۰) . در حالی که در عثمانی که توتون و تنباکوی آن کمتر از ایران بود تنها فروش در داخل کشور که به یک کمپانی واگذار شده بود و قرار بود در برابر آن سالانه ۰۰۰/۷۰۰ لیره و از سود ویژه پنج یک به دولت عثمانی بپردازد. مردم این حساب را نمی دانستند، ولی به عنوان اینکه بیگانگان پا به درون کشور می گشایند بیمناک بودند از طرف دیگر برایشان سنگین بود که توتون و تنباکویی که می کارند به یک شرکت بیگانه به بهای کمی بفروشند و سپس ناگزیر باشند برای مصرف با بهای گرانی بخرند، منجر به مقاومت منفی مردم در برابر آن امتیاز و تحریم استعمال توتون و تنباکو از طرف روحانیون که لغو امتیاز را باعث گردید(ملک زاده، ۱۳۸۳ :۹۵).

و) مسافرت های پر خرج گزاف سلاطین و صدر اعظمها به اروپا

در این زمان خزانه دولت از خزانه شاه جدا نبود و عواید دولتی را شاه به مانند ثروت شخصی خود در هر جایی که دلش می خواست خرج می کرد. یکی از طرق تحصیل عایدات برای تامین هزینه دربار، وام بود . شاهان عایدات حاصل از اعطای امتیازات دریافت وام و غیره را به خود تخصیص می دادند از وام های اخذ شده از خارج نه دولت  و نه ملت بهره ای نمی بردند و تمام وامها در خارج صرف هزینه های بی مورد شده است بدین دلیل وام های خارجی عاقبتی نداشته بلکه در نتیجه ورود سرمایه خارجی با طریقی ساده ،ایران تبدیل به یک کشور نیمه مستعمره شد(امینی، شیرازی،۱۳۹۵: ۱۵۶).

ز) انتشار روزنامه ها در خارج از ایران

در دوره قاجار روزنامه هایی که در ایران به چاپ می رسید، به لحاظ نظارت شدیدی که بر مطبوعات اعمال می شد، اجازه نداشتند درباره سیاست چیزی بنویسند و نوشته های ایشان منحصر به اخبار کشوری و موضوعات ادبی بود اما در روزنامه هایی که در خارج از مرزهای ایران به زبان فارسی به چاپ می رسید، با آنکه عمرش کوتاه بود در روشن کردن افکار ایرانیان و بنیاد اساس عدل و داد سهم بزرگی داشته است. ازجمله این روزنامه ها “ثریا” و “پرورش”که هر دو به مدیریت میرزا علی محمد خان کاشانی در قاهره منتشر می شد(کرمانی ،۱۳۲۴: ۵۵۹).روزنامه “اختر” به مدیریت محمد طاهر تبریزی در استانبول روزنامه ” حبل المتین” به مدیریت موید الاسلام کاشانی در کلکته , روزنامه ” ارشاد ” به مدیریت احمد آقایف در قفقاز و روزنامه قانون به مدیریت میرزا ملک خان نظام الدوله در لندن را نام برد . این روزنامه ها به طور قاچاق به ایران وارد می شد و در میان مردم منتشر می گردید و افکار عمومی را بر ضد دولت بر می انگیخت، از معروف ترین روزنامه هایی هستند که نام خود را در تاریخ مشروطیت باقی گذاشتند(کرزن،۱۳۶۲: ۶۱۱) .

ح) ترفیعات سریع ژاپن

پیشرفت ژاپن از عوامل موثر در تنبه افکار ایرانیان بوده است زیرا مردم ایران که ژاپنی ها را با خود هم قاره می شمردند از ترقی و عظمتی که ژاپن در مدت کوتاهی یافته بود دچار یک نوع انفعال و شرمندگی شدند و احساس حقارت و زبونی بیشتری نمودند و گناه تمام عقب افتادگی های خود را به گردن حکومت استبدادی انداختند و چون حکومت ژاپنی ها سالها بود مشروطه شده بود خیال می کردند که رستگاری و ترقی جز در سایه مشروطیت میسر نخواهد شد و بسط تمدن و دانش جز در پرتو نور عدالت و قانون به دست نیاید(امینی، شیرازی،۱۳۹۵: ۱۵۷) .

ط)جنگ ژاپن و روس

این جنگ در سال های آخر پادشاهی مظفرالدین شاه در سال ۱۹۰۵ رخ داد. روس ها و ژاپنی ها در کشور چین اصطکاک منافع پیدا کردند و با هم به جنگ پرداختند جنگ یک سال و نیم طول کشید و روس ها شکستهای فاحش و پی در پی خوردند. پیروزی ژاپنی ها و شکست روس ها اگر چه یک حادثه جهانی بود یعنی تمام جهان را تکان داد اما تاثیر آن در کشور ما بیش از سایر نقاط جهان بود و یکی از مهمترین عامل بیداری ایرانیان شد و علت تاثیر آن این بود که در آن زمان دولت استبدادی روس به اوج قدرت رسیده و نفوذ سیاسی و مداخلات غیر مشروع آن دولت در تمام ممالک همجوار روز افزون و قدرت روسیه به پایه ای رسیده بود که بیم آن می رفت که کشور ایران مورد تاخت و تاز آن دولت مقتدر قرار گیرد و استقلال و تمامیت ارضی خود را از دست دهد .لذا  شکست بزرگترین دولت نظامی اروپا به دست ژاپن صغیر به تقویت روحیه ایرانیان برای سرنگون ساختن کاخ استبداد سرعت بخشید(همان،۱۵۷) .

حوادث شعله ور کننده انقلاب

۱- حادثه مسیو نوز بلژیکی

تا قبل از سلطنت مظفرالدین شاه گمرکات ایران به سبک قرون وسطی اداره می شد به این معنی که هر شهری گمرک خانه ای داشت و کلیه مال التجاره و اشیایی که از خارجه و داخله وارد می شد باید گمرک بپردازد. در زمان مظفرالدین شاه تصمیم گرفته شد گمرکات را به سبک کشورهای متمدن اروپا اداره کنند این بود که گمرکات شهرستان ها را منحل کردند و در سر حدات بنادر چنانچه امروز هم مرسوم است گمرک ایجاد کردند(مدنی ،۱۳۷۳ : ۹۳).

فلسفه تاسیس گمرکات به سبک اروپایی این بود که در همان زمان تصمیم گرفته شد مبلغی از طرف دولت روس و انگلیس به دولت ایران قرض داده شود و چون برای پرداخت اقساط اصل و فرع آن قرضه، دولت ایران یک محل عایدات ثابت و صحیحی در دست نداشت بر آن شدند که گمرکات سرحدی را برای منظور فوق با کنترل دول قرض دهنده تاسیس نمایند و چون سرحدات ایران بهتر از شهرها تحت نظارت دولت های قرض دهنده قرار گرفته بود، منظوری که دول مذکور چه از نظر سیاست و چه از نظر اقتصاد داشتند بهتر تامین می شد. برای آنکه روس ها و انگلیس ها  بیشتر اطمینان به پرداخت اقساط قرضه داشته باشند دولت ایران موافقت کرد که یک نفر متخصص خارجی مورد اعتماد دول قرض دهنده برای ریاست کل گمرکات ایران استخدام شود(ملک زاده، ۱۳۶۲: ۲۲۷).این بود که طرفین رضایت دادند که متخصص مذکور تبعه دولت بلژیک باشد و در نتیجه در زمان صدارت میرزا علی خان امین الدوله ۱۳۱۵-۱۳۱۶ ه. ق به منظور افزایش درآمد کشور  سه نفر بلژیکی به نام های مسیونوز، پریم، تونیس برای اصلاح گمرک استخدام گردیده و به ایران آمدند. نوز که بر دو تن دیگر ریاست داشت مردی باهوش بود، چنانکه در مدت کوتاهی اوضاع نابسامان گمرک ایران را سامان بخشید و کانون درآمدی برای خزانه تهی بوجود آورد.

چون گمرک جدید بر خلاف سایر ادارات مالی ایران عایدات منظم و قابل توجهی پیدا کرد و حقوق کافی و منظم به مستخدمین خود می داد و برای کسانی که می خواستند از خزانه دولت استفاده کنند محلی نقد و پابرجا بود، پس از چندی اهمیت بسیار پیدا کرد و رئیس بلژیکی آن در ردیف موثرترین رجال دولت ایران قرار گرفت  و همه درباریان از او تملق می گفتند و خارجی ها با او سر و سری داشتند.

این علل و عوامل سبب ازدیاد نفوذ مسیو نوز شده بود و او را در ردیف وزرا جای داده بود.

در سال ۱۹۰۰ (۱۳۱۸ ه . ق) دولت  ایران از روسیه تقاضای وام کرد و روس ها که قصد داشتند به هر طریق که شده ایران را محتاج خود سازند آمادگی خویش را برای اعطای این وام اعلام کردند.

مبلغ این وام معادل بیست و دو نیم میلیون روبل (معادل دو میلیون و چهارصد هزار لیره استرلینگ) با بهره ۵ درصد و مدت بازپرداخت آن ۷۵ سال بود و قرار شد که در مقابل آن عایدات گمرکات کشور به استثنای گمرکات بنادر خلیج فارس که در دست انگلیس بود در وثیقه روس ها گذارند(براون،۱۳۷۶: ۱۰۵).

ارتباط بین وام مزبور و اداره گمرک توسط بلژیکی هاسبب شد تا کارشناسان بلژیکی زیر نفوذ سلطه روس ها در آیند و با ایجاد تسهیلاتی در کار تجارت روس ها که گمرکات شمال را تحت نظر و دربار را زیر سر پنجه داشتند یار و مددکاری قوی برای خود تهیه کنند. برای وصول به مقصود جز این چاره ای نبود که از بازرگانان ایرانی در مرزها علاوه بر آنچه در تعرفه گمرکی قید شده بود مبلغی چند برابر اضافه بگیرد و نیز رعایت حال بازرگانان روس را بکند(رضوانی،۲۵۳۶ :۸۳).

نوز و همدستان او با مردن آشکارا دشمنی می نمودند، علاوه بر واردات از صادرات هم گمرک می گرفتند و جای تردید نبود که بازرگانان از اداره گمرکات به وسیله مستشاران بلژیکی بسیار ناراحت بودند و نارضایتی عمومی از مقامات مزبور افزایش می یافت. بازرگانان نامه  به عین الدوله صدرالاعظم نوشتند، ولی او بی پروایی نمود و سرانجام به خواهش سعد الدوله وزیر تجارت چنین قرار شد که در نشستی با حضور سران بازرگانان و نوز، گفتگو شود و چون آن نشست در دربار برپا گردید، بازرگانان نشان دادند که از کالاها چند برابر آنچه در تعرفه است می گیرند و نوز چون نتوانست پاسخی بدهد با وجود عین الدوله و سعد الدوله و دیگران به بازرگانان دشنام داد. بازرگانان از این رفتار او رنجیدند و نشست به هم خورد، و هیچ نتیجه ای دیده نشد(کسروی ،۱۳۷۲: ۵۲).

در سال ۱۹۰۳ (۱۳۲۲ ه . ق ) طغیان هایی علیه تعرفه های جدید گمرکی بروز کرد و مذهبیون روشنفکر در این طغیان ها دست داشتند. با این حال مسیو نوز بلزیکی همچنان اداره گمرکات را در دست داشت و روحانیون از هر فرصتی برای مخالفت با او استفاده می کردند و چون روس ها مخالف آن بودند، نوز بلژیکی را با لباس روحانیت پوشاندند و از او در حال مسخره ای که در یک مجلس رقص و کشیدن قلیان بود عکس گرفتند و در میان مردم منتشر کردند و چون این عمل توهین به دین بود و از طرفی عزل نوز را می خواستند آشوبی بر پا شد و این رویدادهای ناگوار موجب اتحاد روحانیون و بازرگانان علیه شاه و مستشاران بلژیکی شد.

باری این موضوع بی اهمیت جنبه اقدام عمومی به خود گرفت و مجالس و محافلی چند بر ضد زمامداران وقت برپا شد و خطابه هایی از طرف واعظین و روحانیون در طرد رئیس گمرک  و شکایت از زمامداران وقت ایراد گشت، بهبهانی در حضور هزارها نفر منبر رفت و بعد از آنکه از مقام مقدس اسلام سخن راند و پاس احترام دین اسلام را برای کلیه مسلمانان و کسانی که در ممالک اسلامی سکنی دارند، مخصوصا اشخاصی که در خدمت دولت اسلامی هستند، واجب و لازم شمرد و ملبس شدن مسیو نوز نصرانی به لباس روحانیت توهین و تخفیف به مقام مقدس اسلام اعلام کرد، اخراج و تنبیه او را از دولت خواستار شد و به طور کنایه و اشاره فهماند که این بی احترامی به دین و آیین در نتیجه صدرات و زمامداری عین الدوله است(شمیم،۱۳۷۰: ۳۵۱).

سرانجام در سال ۱۹۰۴ (۱۹صفر۱۳۲۳ ) کاروانسراها و بازار بسته شد و بازرگانان و دیگران در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی متحصن شدند. عمل بازرگانان که خواهی نخواه سبب تعطیل بازار نیز می شد تمام درباریان را نگران ساخت زیرا می ترسیدند خبر تحصن بازرگانان تهران به گوش بازرگانان شهرستان ها برسد و آنان را که سال ها است که زبان به شکایت گشوده دارند یکباره مشتعل کند.

محمد علی میرزا ولیعد که در این هنگام به تهران آمده و در غیاب پدر زمام کارها را در دست گرفته بود، کسانی نزد بازرگانان فرستاد و دلجویی نمود و چنین نوید داد که چون شاه از سفر اروپا بازگردد، خود او برداشتن نوز و بیرون کردن او را از ایران را بخواهد و از طرف دیگر چون می دانست پشتگرمی بازرگانان به آیت الله سید عبدالله بهبهانی است ، شخصا به خانه او رفت و از او هم دلجویی نمود و قول داد که نوز را چند ماه دیگر معزول نماید. بازرگانان احترام قول ولیعهد را رعایت کرده و بهبهانی نیز سکوت اختیار نمود  و به این ترتیب بر روی این آتش به طور موقت خاکستر پاشیده شد(مدنی،۱۳۷۳: ۹۳).

۲- حادثه بانک استقراضی

در وسط بازار امیر که از بازارهای معروف تهران آن زمان بود قبرستان کهنه ای وجود داشت که سالها بود در آن مرده دفن نمی شد. در جوار قبرسان مدرسه ای بود که آن نیز به حال خراب و ویران افتاده بود. به مرور زمان مردم زمین های اطراف قبرستان را تصرف کرده و خانه ساخته بودند، علما و مجتهدین در فروش زمین های مدرسه و قبرستان به منظور تبدیل به احسن اشکالی نمی دیدند.

در چنین اوضاعی بانک استقراضی روس نیز مصمم شد در مرکز بازار تهران ساختمانی بسازد و برای انجام منظور بهتر این دید که از مدرسه و قبرستان بلا صاحب استفاده کند. نخست منازل اطراف را از مالکین خریداری کرد، آنگاه برای خرید مدرسه به وسیله حاج مستشار التجار دست به دامن طباطبائی شد. او پاسخ می دهد اینجا موقوفه و گورستان مسلمانان است نتوان اینجا را خرید و نتوان مردگان را از زیر خاک بیرون ریخت و به جای آن سرایی ساخت. چون از او نا امید می شوند به حاجی شیخ فضل الله مجتهد مراجعه کردند و او موافقت کرد که زمین را به عنوان تبدیل به احسن به بانک بفروشد و همین کار را کرد(ملک زاده ،۱۳۶۲: ۲۲۳).

روس ها پس از به دست آوردن این سند شروع به کندن و ساختن ساختمان کردند و از جمله چاهی حفر نمودند تا استخوان مردگان را در آن بریزند، ضمن در آوردن استخوان ها، جسد تازه زنی پیدا شد که با بی اعتنایی به درون چاه سرازیر گردید.

خبر این حادثه احساس انگیز به گوش مخالفین دولت رسید. طباطبائی برای اجرای تصمیمات خود به رئیس بانک پیغام فرستاد: زمین قبرستان و مدرسه را خراب کردن به هیچ قانونی مشروع نیست. نخواهم گذاشت که این زمین در تصرف شما بماند و عمارت بنا کردن در این مکان تضییع پول خودتان است. او پاسخ داد: من از مستشارالتجار خریدم و او نوشتجات معتبر در دست دارد(کرمانی ، ۱۳۲۴: ۱۲۶).

سپس طباطبائی نامه هایی به مشیرالدوله وزیر خارجه و مشیرالسلطنه وزیر داخله نوشت و ناخشنودی خود و مردم را از پیشامد و زیان های آن باز نمود و آنان هر دو پاسخ دادند، زمینی است که با دست یکی از علمای بزرگ خریده و نه دیگر را جای سخنی باز نمانده و رو نویس قباله ای را که از حاجی شیخ فضل الله گرفته شده بود نزد طباطبائی فرستادند. او درباره پاسخ داد: این خرید و فروش (خلاف شرع) بوده و ما به بانک از پیش آگاهی داده ایم.

بدینسان سخنان می رفت و آوازه داستان به نجف نیز رسید و برخی علمای آنجا هم ناخشنودی نمودند. لیکن بانک پروا نمی نمود و دویست تن کمابیش کارگر و گلکار گزارده ساختمان را بالا می برد.

در روز ۴ آذر ۱۲۸۴ شیخ محمد واعظ از سخنوران برجسته عهد انقلاب بالای منبر رفت. ابتدا به صورت مختصر درباره حرمت رباخوارگی که کار اساسی بانک هاست سخن گفت، سپس اشاره به داستان قبرستان و بیرون آمدن اجساد تازه و کار بانک مزبور زد که روا نیست گورستان مسلمانان اینگونه زیر و رو شود.

آنگاه از منبر پایین آمد و به سمت قبرستان روانه گردید. مردم نیز با ناراحتی شدید و عصبانیت کامل در پی او افتادند. مردم چون به محل ساختمان رسیدند به یکباره حمله بردند و در مدت یک یا دو ساعت بنای نیمه کاره بانک را خراب و ریشه کن کردند و جز توده ای آجر تیر و افزار ساختمانی چیزی به جای نگذاشتند. بانک روس ناچار به دولت شکایت کرد و بیست هزار تومان ادعای خسارت کرد. در نتیجه مظفرالدین شاه فرمان داد خسارت بانک را بپردازند و به علما کاری نداشته باشند و این عمل شاه آتش و غوغا را فرو نشاند(امینی،شیرازی،۱۳۹۵: ۱۶۳).

۳ – چوب زدن علا ءالدوله به پای تجار

در روزهای آخر ماه رمضان ۱۳۲۳ قند در تهران گران شد و بهای آن از یک من تبریز پنچ قران به منی هفت الی هشت قران رسید. در آن روزها قند از روسیه به ایران می آمد و این گرانی بواسطه جنگ بین روسیه و ژاپن در سال ۱۹۰۵ بود که صادرات قند و شکر به ایران کاهش یافته و قیمت قند در بازار بالا رفت .

علا ءالدوله حاکم تهران به اشاره عین الدوله صدر اعظم تصمیم گرفت گرانی قند را مورد بهانه قرار داده و چند تن از بازرگانان بازار را تنبیه کند . علت آن این بود که بازرگانان هنگام مسافرت شاه به اروپا از دست نادرستی هاو تعرفه های جدید گمرکی مسیو نوز به حرم حضرت عبدالعظیم تحصن جسته و عین الدوله صدر اعظم را از خود خشمگین ساخته بودند و چنین می خواست که کینه از آنها بجوید . علما نیز در ماههای گذشته عین الدوله را به سختی از خود رنجانده بودند اکنون وقت آن بود که بازرگانان تنبیه شوند و با تنبیه آنها علما بترسند و بر جای خود بنشینند(کرمانی،۱۳۲۴: ۳۳۱) .

علاءالدوله  برای مشروع نمودن اقدام خود و به عنوان اینکه مردم عموما به ارزانی قند علاقه دارند هفده تن از بازاریان برجسته را به دارالحکومه احضار کرد . بازرگانان پاسخ دادند ما نه قند میخریم و نه می فروشیم کار تجارت قند در دست چهار نفر است که یکی از آنها حاج سید هاشم معروف به قندی است دیگر حاج سید اسماعیل سرهنگ بازنشسته توپخانه می باشد .  معذالک علاءالدوله که هدفش تنبیه کردن بازرگانان بود دستور داد چند تن از آنان را از جمله دو نفر از بازرگانان سالخورده و معروف به نامهای حاج سید هاشم و حاج سید محسن را در جلوی چشم مردم به جرم گران فروشی به فلک بستند(مدنی، ۱۳۷۳: ۱۰۰) . در این میان حاج علینقی پسر ۲۷ ساله سید هاشم که پدرش زیر چوب غش کرده بود نزد حاکم دادخواهی می کند . علاءالدوله حکم می کند پدر را باز کنید و پسر را به چوب ببندید و پاهای جوان را به جرم شفاعت از پدر مجروح می سازند . بدین ترتیب چوب خوردن حاج سید هاشم و پسر بیگناهش و بازگانان دیگر تاب و تحمل رااز دست مردم عصیان زده ربود ولیکن در این میان شهر بهم خورده و مردم به پشتیبانی از بازرگانان بازارها را بستند و این جریان آغازگر انقلاب مشروطه بود، دلجویی میرزا نصرالله خان مشیرالدوله وزیر امور خارجه از بازرگانان نیز نتیجه ای نداد و آتش انقلاب زبانه کشید(کرمانی، ۱۳۲۴: ۳۳۲) .

مهاجرت صغری

برای ابراز انزجار از عین الدوله صدراعظم، دو تن از علمای بزرگ به نام سید محمد طباطبائی و سید عبدالله بهبهانی با مردم هم آوازه شده به مسجد شاه رفتند. مردم عین الدوله را مسئول قرض های خارج از توانایی ایران، مسافرت های پرخرج و گزاف شاه و به خصوص مسئول ظلم و فساد می دانستند. عین الدوله که در مقابل علما و آزادیخواهان ایستاده بود دستور داد مردم را از مسجد شاه بیرون کردند.

این عده پس پراکنده شدن از مسجد شاه به همراه علما به عنوان اعتراض به عمل دولت در ۱۶ شوال ۱۳۲۳ ه . ق یک راست به حرم حضرت عبدالعظیم رفتند و در آنجا بست نشستند و مهاجرت صغری را آغاز کردند. قضیه مهاجرت مهاجرین به رهبری علما که خود یک پیروزی درخشان محسوب می گردید خون تازه ای به رگ های عدالت خواهان ریخت و نیروی جدیدی در کالبدشان وارد ساخت. در تهران وقتی جماعتی از طرفداران حکومت قانون از پیروزی شورشیان آگاه می گردیدند به مهاجرین می پیوستند و سرنوشت خود را به آن جماعت گره می زدند(رضائی ،۱۳۷۳ :۱۲۴).

تا این هنگام خواست مردم اصلاحات بود و هنوز تقاضایی برای برقراری حکومت مشروطه نکرده بودند، دیری نگذشت که بازرگانان و علمای متحصن در حرم عبدالعظیم از مظفرالدین شاه درخواست کردند مجلسی به نام عدالتخانه تشکیل یابد و نمایندگان آن از طرف علما و تجار و مالکین و دیگر طبقات انتخاب شوند و ریاست آن را شخص شاه به عهده گیرد.

عده ای از متحصنین در حرم عبدالعظیم می خواستند مستقیما با شاه گفتگو کنند و در میان درخواست های دیگر خود، برداشتن عین الدوله را هم بخواهند. عین الدوله هم می خواست میان ایشان با شاه ایستاده و هر گفتگویی می شود با خود او باشد و عده دیگر راه دیگری اندیشیدند و آن اینکه سفیر عثمانی را میانجی گردانند و در خواست خود را با دست او به شاه رسانند و چون با سفیر گفتگو کردند پذیرفت و از این رو متحصنین درخواست خود را چنین نوشتند:

۱- نبودن عسگر گاریچی در راه قم.

۲- بازگردانیدن حاجی میرزا محمد رضا از رفسنجان به کرمان.

۳- بازگردانیدن تولیت مدرسه خان مروی به حاج شیخ مرتضی.

۴- تاسیس “عدالتخانه” در همه جای ایران برای جلوگیری از ستمگری های حکام.

۵- اجرای قوانین اسلام درباره تمام مردم به طور یکسان.

۶- برداشتن مسیو نوز از سر گمرک و مالیه.

۷- برداشتن علاالدوله از حکمرانی تهران.

۸- کم نکردن تومانی دهشاهی از مواجب و مستمریات.

این تقاضاها از طرف سفیر عثمانی به میرزا نصرالله خان مشیرالدهله وزیر امور خارجه تسلیم شد تا به نظر شاه برسد(کسروی،۱۳۷۲: ۷۲).

مظفرالدین شاه که تا این هنگام از همه جا بی خبر مانده بود اظهار داشت که به سفیر عثمانی اطلاع دهند که خواست های آقایان پذیرفته شده و خود آنان با شکوه و پاسداری به تهران بازگردانیده خواهند شد.

سپس به عین الدوله گفت آقایان را محترمانه بازگردانید. اما عین الدوله که به اوامر شاه وقعی نمی نهاد و همواره از عواطف او سو استفاده می کرد گفت اطاعت می کنم اما اجرای این فرمان مستلزم فراهم شدن مقدماتی است که دو سه روز طول خواهد کشید، قصد وی این بود که کار را به تعویق اندازد و از طریق دیگر مقدمات پراکندن متحصنین را فراهم سازد. مردم که با بی صبری انتظار بازگشت علما را می کشیدند به هیجان آمدند. در همین روز بازارها نیز بسته گردید. شاه، عین الدوله را احضار کرد. گفت اگر آقایان را فردا به شهر نیاورید خودم می روم و آنها را می آورم.عین الدوله ناچار فرمان را به کار بست.نخست فرمان تاسیس عدالتخانه را از مظفرالدین شاه گرفت. سپس وسایل بازگشت آقایان را صادر کرد. روز جمعه شانزدهم ذیقعده ۱۳۲۳ ه . ق بهبهانی و طباطبایی و سایر علما با شکوه بی مانندی به شهر وارد شدند و مردم نیز به شادی ورود آقایان، شهر را چراغانی کردند(آوری،۱۳۷۳: ۲۴۴).

عین الدوله و فرمان شاه

عین الدوله سر سخت تر و مبارزتر از این بود که به سادگی تسلیم شود. در میان تقاضاهای هشتگانه آنچه را که اهمیت نداشت به کار بست از جمله علاالدوله را از حکومت تهران معزول ساخت و نیرالدوله را که از او سخت گیر تر بود به حکومت گماشت. اما ایجاد عدالتخانه را به بهانه اینکه باید نظام نامه ای تدوین شود به تاخیر انداخت. محرم ۱۳۲۴ ه . ق بر خلاف انتظار با ملایمت آغاز شد و با ملایمت گذشت، عین الدوله برای اینکه علما را به خود نزدیک کند و از مقاصد آنان جلوگیری کند روضه خوانی با شکوهی در خانه خود به راه انداخت، اما سودی برنگرفت، ناچار به نقشه تبعید مخالفین پرداخت. مهمترین تبعیدی که در این ماه ها انجانم گرفت تبعید حاجی میرزا حسن رشدیه، مجدالاسلام کرمانی و میرزا آقای اسپهانی بود که شب شنبه ۱۴ ربیع الثانی به کلات اعزام شدند(شمیم،۱۳۷۰: ۴۶۶).

رفتار عین الدوله آزادیخواهان را به کلی مایوس نمود، ناچار پی چاره برآمدند و مجلس ها تشکیل دادند. عین الدوله برای اینکه از اجتماع سران ازادی جلوگیری کند فرمان داد که مردم از ساعت ۳ نصف شب به بعد حق بیرون آمدن از خانه ندارند و به مامورین شهربانی سپرد هر که را دیدند زندانی نمایند تا به این بهانه هر کس را خواست دستگیر کند. ناگفته نماند که در این شب ها مثل تگرگ شبنامه ها از طرف موافق و مخالف بر روی مردم فرو می بارید(امینی،شیرازی،۱۳۷۵: ۱۶۷).

مهاجرت کبری

در بهار ۱۹۰۶(۱۲۸۵ شمسی) از طرف مردم عریضه ای به مظفرالدین شاه تقدیم شد و تقاضا نمودند تا اعلیحضرت وعده ای را که داده بود دستور اجرا صادر نماید. در اواسط ماه مه ۱۹۰۶ شاه سکته ناقص کرد و یک طرف بدنش سست گردید و عین الدوله که در این موقع کلیه اختیارات را در دست داشت اختناق را به مرحله اجرا گزارد.

بعضی از علمای تهران تصمیم گرفتند به قم مهاجرت نمایند و تهدید کردند که اگر شاه با درخواست ایشان موافقت نکنند به کربلا و نجف ترک وطن خواهند کرد. عین الدوله موافقت کرد که هر کجا می خواهند بروند. به همین جهت در شب ۲۳ جمادی الاخر، از شهر بیرون رفته و راه ” ابن بابویه” در نزدیکی عبدالعظیم را پیش می گیرند تا بازماندگان نیز به آنان بپیوندند. روز بعد از حرکت علما عده ای زیادی از مردم با درشکه و گاری و اسب و پیاده به دنبال آن به سوی ابن بابویه روانه می شدند.

در روز ۲۵ جمادی الاول ۱۳۲۴ ه. ق در حدود هزار تن از مشروطه طلبان از ابن بابویه به سوی قم مهاجرت کردند و مهاجرت کبری را شروع نمودند و فصل تازه ای را در تاریخ شورش مردم باز می کند. جالب اینکه حاج شیخ فضل الله نوری که دیر کرده بود  دو روز دیگر در کهریزک راه قم به مهاجرین پیوست(مدنی،۱۳۷۳ :۱۱۵). ولیکن عین الدوله بسیار تلاش کرد تا مانع از حرکت مهاجرین شود ولی نتوانست و با این حرکت لطمه بزرگی به حیثیت درباریان وارد ساخت و در عوض نیروی مهاجرین را افزون نمود. شهر، بار دیگر از علما خالی شد و عرصه بر مردم تنگ گردید. آزادیخواهان بازاری در کار خود فرومانده، نمی دانستند چه کنند و اگر عین الدوله در صدد انتقام جویی برآید به کجا پناه جویند. علما در آن روز، نه تنها امور عرفی و شرعی مردم را فیصله می دادند، پشتیبان ستمدیدگان نیز بودند، هر کس ستمی می دید به آستانه آنان پناه می جست.

با آن دلبستگی که در آن روز، مردم به علما می داشتند و با آن نیازی که در کارهای زندگانی به آنان می بود، هرگز تصور نمی شد که مردم سکوت نمایند و رشته آرامش را نگسلند. عین الدوله بی خردانه، تنها به زور بسنده می کرد و نتیجه را نمی اندیشید. دولت به هر تقدیر در سایه تفنگ و سر نیزه و توسل جستن به نیروی قزاق و توپچی توانسته بود بر اوضاع مسلط گردد و لی مایه قیام به هیچ وجه از بین نرفته بود آرامش موقتی پایتخت، به منزله آرامش قبل از طوفان است و آتش زیر خاکستر دائما درخشش می نماید(امینی،شیرازی،۱۳۷۵ : ۱۶۸).

تحصن در سفارت انگلیس

در هنگام مهاجرت علما به قم، بازرگانان دکان های خود را بسته بودند. عین الدوله دستور داد بازار را باز کنند و تهدید کرد هر دکانی که بسته باشد اموال آن غارت خواهد شد. پس از صدور این دستور عده ای از بازرگانان، سفیر انگلیس را در زرگنده ملاقات نموده برای تحصن در سفارت از او اجازه خواستند و با موافقت سفیر انگلیس جمعا از مشروطه طلبان در سفارت خانه تحصن اختیار کردند. شمار متحصنین روز به روز فزونی می گرفت و در ظرف ده روز به سیزده تا بیست هزار نفر رسید. عین الدوله وحشت زده دستور داد نظام نامه ای برای تاسیس عدالتخانه نوشتند و در روزنامه ایران سلطانی چاپ کردند اما مردم که دیگر گول کارهای او را نمی خوردند روزنامه ها را پاره کردند(مدنی ،۱۳۷۳: ۱۱۶). دولت پس از چند روز سفارت انگلیس را محاصره کرد. شاه مطلع گردید که سربازان هم به انقلابیون می پیوندند نگران شد، تقاضاهای متحصنین خواسته شد اما درخواست های آنان از ترس جان که به سفارت رفته بودند واز طرف دیگر خود را ناتوان می دیدند، به میانجی گری مستر گرانت داف سفیر انگلیس ، به دولت چنین باز نمودند:

۱-عین الدوله از صدارت برکنار شود.

۲- حکومت مشروطه اعلام گردد.

۳- علما با احترام از قم به تهران بازگردانده شود.

۴- اطمینان از اینکه احدی را به بهانه تحصن نخواهند گرفت و شکنجه نخواهند کرد.

۵- امنیت مملکت، چه امروز کسی دارای مال و جان خود نیست.

۶- افتتاح عدالتخانه که از طبقه علما و تجار و سایر اصناف برای رسیدگی در مرافعات شرکت داشته باشند.

در مقابل طرفداری انگلیسی ها از مشروطه خواهان، دولت روسیه به وسیله عمال و ایادی فراوانی که در میان رجال و درباریان و شاهزادگان داشت به شدت با دادن هر گونه امتیاز و عقب نشینی در برابر میلیون مخالفت و شاه را تشویق به مقاومت می کردند. ولی مظفر الدین شاه که اصولا شخص مسالمت جویی بود و از انقلاب و اغتشاش وحشت داشت سر انجام تسلیم گردید و دستور عزل عین الدوله را صادر کرد و میرزا نصرالله خان مشیرالدوله را که وزیر امور خارجه بود به جای عین الدوله به صدارت برگزید (امینی،شیرازی،۱۳۷۵ : ۱۶۹).

صدور فرمان مشروطیت

عزل عین الدوله و روی کار آمدن میرزا نصرالله خان مشیرالدوله و میانجی گری دولت انگلیس پرده ای که بین شاه و ملت وجود داشت به کنار زد و حقیقت حال را بر او روشن کرد.

شاه که هم مهربان و علاقه مند به ترقی کشور بود و هم ترسو، تقاضای بست نشینان سفارت انگلیس را پذیرفت و تسلیم شرایط آنان شد. شرایط مردم در آغاز بست نشینی همان تاسیس عدالتخانه بود و اگر عین الدوله تسلیم می شد کار به همان جا پایان می یافت، اما سرسختی های او از یک سو و نیرو گرفتن آزادیخواهان از سوی دیگر باعث شد که متحصنین تصمیم گرفتند آخرین نیت خود یعنی افتتاح مجلس شورای ملی را اظهار دارند.

بر اثر پافشاری مردم، این حادثه منجر به اعطا فرمان مشروطیت از طرف مظفرالدین شاه در پنجم اوت ۱۹۰۶ ( ۱۴ مرداد ۱۲۸۵) و برابر ۱۴ جمادی الاخر ۱۳۲۴ ه . ق خطاب به میرزا نصرالله خان مشیر الدوله گردید. قسمتی از متن فرمان شاه به شرح زیر است:

….چنان مصمم شدیم که مجلس شورای ملی از منتخبین شاهزادگان و علما و اشراف و ملاکین و تجار و اصناف به انتخاب طبقات مرقومه در دارالخلافه تهران تشکیل و تنظیم شود که در مقام امور دولتی و مملکتی و مصالح عامه مشاوره ومداقه لازم را به عمل آورده به هیئت وزرای دولتخواه ما در اصلاحاتی که برای سعادت و خوشبختی ایران خواهدشداعانت وکمک لازم را بنمایندودرکمال امنیت واطمینان عقایدخود را در دولت وملت ومصالح عامه واحتیاجات قاطبه اهالی مملکت به توسط شخص اول دولت به عرض برسانند.بدیهی است که به موجب ای دستخط مبارک.نظامنامه وترتیبات این مجلس واسباب و لوازم تشکیل آن را تصویب و امضای منتخبین ازاین تاریخ مرتب ومهیا خواهد نمود …

قصر صاحبقرانیه چهاردهم جمادی الثانی۱۳۲۴

پس از صدور این فرمان، علیرضا خان عضدالملک رئیس ایل قاجار برای تدارک و تهیه مقدمات بازگشت علما به قم رفت. مردم متحصن در سفارت نیز از روز جمعه ۱۹ جمادی الثانی ۱۳۲۴ ه . ق شروع به تخلیه سفارت کردند. عده ای احتیاط را از دست نداده گفتند تا آقایان علما باز نگردند و مجلس افتتاح نشود بیرون نمی روند.

روز چهارشنبه ۲۴ جمادی الثانی جنب و جوش عظیمی در تهران بود. مردم همه دست از کار کشیده به استقبال علما می رفتند. شهر سراسر چراغانی شده بود. بدین ترتیب حکومت استبدادی به حکومت مشروطه تبدیل شد(همان،۱۶۹).

جمع بندی:

دراواخر عهد ناصری ندای آزادیخواهی در سراسر ایران شایع شده بود .سختگیری عین الدوله صدر اعظم و حکام ایالات و ولایت بر مردم،رکود شدید اقتصادی کشورآتش خشم مردم را نسبت به استبدادهر روز برافروخته ترمی کرد.روحانیون همچون سیدعبدالله بهبهانی ،سید محمد طباطبایی و سخنرانانی مانند ملک المتکلمین و سید جمال الدین واعظ اصفهانی ،آزادی خواهان رابه هیجان می آوردند.تنها جرقه ای لازم بود که این انبار عظیم باروت به آتشی گسترده تبدیل شود.اقدامات نوز بلژیکی،به چوب بسته شدن بازرگانان به وسیله علاء الدوله ،حاکم تهران وحادثه بانک از جمله عوملی بودندکه در تسریع انقلاب مشروطه موثربودند.جمعی از علما و مردم به نشانه اعتراض به در تاریخ شوال ۱۳۲۳هجری به حرم عبدالعظیم شهر ری رفتندو خواسته های خود که عبارت بودند از عزل نوز بلژیکی،عزل علاء الدوله ،تاسیس عدالتخانه و…توسط سفیر عثمانی به شاه رساندند.به دلیل عدم اجرای تعهدات آزادی خواهان،جمعی از روحانیون ومردم در تاریخ ۲۲جمادی الاول ۱۳۲۳ هجری به قم مهاجرت و عده ای در سفارت انگلیس تحصن کردندو خواسته های خود ازقبیل عزل عین الدوله،بازگشت علما به تهران ،افتتاح دارالشوری و…رامطرح کردند.سرانجام مظفرالدین شاه از درخواست مردم توسط نمایندگان سیاسی کشورهای دیگر و بعضی افراد داخلی آگاهی یافت.ابتداعین الدله را کنار گذاشت و مشیرالدوله را به جای او انتخاب کردو سپس فرمان تاسیس دارالشوری را صادر کرد.تکیه اساسی این فرمان برتاسیس مجلس شورای ملی بود.

منابع:

۱-آوری،پیتر.تاریخ معاصر ایران،ترجمه محمدرفیعی،تهران،نشرعطائی،۱۳۷۳

۲-امین الدوله،فرخ خان.مجموعه اسنادومدارک،جلد چهارم،تهران،انتشارات دانشگاه تهران،۱۳۵۰

۳-امینی ،علیرضا.تحولات سیاسی و اجتماعی ایران،تهران،قومس،۱۳۹۵

۴-براون،ادوارد.انقلاب مشروطیت ایران،ترجمه مهدی قزوینی،تهران،انتشارات امیرکبیر،۱۳۷۶

۵-حائری،عبدالهادی.تشیع ومشروطیت درایران،تهران،نشرامیر کبیر،۱۳۶۴

۶-رضوانی،محمداسماعیل،انقلاب مشروطیت ایران،تهران،شرکت سهامی،۱۳۵۲

۷-سایکس ،سرپرسی.تاریخ ایران،ترجمه محمدتقی فخرداعی گیلانی،تهران،دنیای کتاب،۱۳۷۰

۸-شمیم،علی اصغر،ایران دردوره قاجار،تهران،انتشارات علمی،۱۳۷۰

۹-کسروی،احمد.تاریخ مشروطه،تهران،انتشارات امیرکبیر،۱۳۷۱

۱۰-کرزن،جرج. ن.ایران و قضیه ایران،ترجمه وحید مازندرانی،تهران،انتشارات علمی،۱۳۶۲

۱۱-کرمانی،ناظم الاسلام،تاریخ بیداری ایرانیان،تهران،ابن سینا،۱۳۲۴

۱۲-گرانت واتسن،رابرت.تاریخ قاجار،ترجمه عباسقلی آذری،تهران،نشرامین،۲۵۳۶

۱۳-محمود،محمود.تاریخ روابط سیاسی ایران وانگلیس،تهران،نشراقبال،۱۳۶۷

۱۴-مدنی،سیدجلال الدین،تاریخ سیاسی معاصرایران،تهران،دفترانتشارات اسلامی ،۱۳۷۳

عکس کتابهای استاد غلامرضایی:

photo_2016-09-04_17-16-10 photo_2016-09-04_17-16-14 photo_2016-09-04_17-16-16 photo_2016-09-04_17-16-19

 

 

14380610577

About سردبیر

Check Also

حیات وحش.. حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که اجازه بهره کشی و سوددهی به ما ندادند و در برابر سوءاستفاده های نابجای ما ایستادند یا فرار کردند.. به همین دلیل بیجا، انسان هایی که متمرد و سرکش و نافرمان بودند هم صفت “وحشی” گرفتند!

حیات وحش..   حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که …

۸ comments

  1. سلام استاد گرانقدر مطالبتان مثل همیشه جالب و تفکر برانگیزه

  2. مطالب تاریخی بسیار جذاب است مخصوصا اگر در مورد تاریخ پرشکوه ایران باستان باشد

  3. با سلامی دوباره خدمت استاد گرامی اقای غلامرضایی.بابت مطالب ارزشمندتون بینهایت سپاسگذارم.واقعا استعداد حضرتعالی در شیوه بیان لایه های مختلف تاریخی این مرز و بوم قابل تحسین و احترام میباشد.برای شما و همکارانتان ارزوی موفقیت و سربلندی را دارم.

  4. تشکراز استاد علی غلامرضایی ازاملش گیلان

  5. بسمه تعالی
    با تشکر از گردانندگان این سایت که از اساتید حق گوی تاریخ ایران استفاده میکنند.
    امیدوارم این امر زمینه ای باشد برای ادامه راه دیگر پژوهشگران تاریخ معاصر ایران
    آرزوی سلامتی و درخشش برای این استاد بزرگوار

  6. سپاس از زحمات حضرتعالی

  7. استاد مطالبتان واقعا زیباست