چاپ مطلب چاپ مطلب

برزخی ها در عصر مدرنیته/جلال میرزااقایی

اختصاصی همای گیلان: “واژه ها” در زبان و ادبیات هر کشوری ،بسان نمایشگاهی برای عرصه محاورات کلامی و در سطحی عمیق تر، فلسفی و هنری و بسیار عمیق تر، برای بیان حس و مکنونات قلبی و عرفانی بکار می روند .
تلفظ واژه های عمیق برای اشخاصی که فاقد درک عمیق ادبیات می باشند درست مانند پوشیدن لباس فاخر دلقک های سیرک می باشد که بیشتر بهر مزاح است وبس .
سونامی مدرنیته با تمام ضمایم و حواشی در دیار ما ، متاسفانه لباس روشنفکری به تن کسانی رفت که در بیان و اظهار نظرهای ادیبانه و درک شرایط مبتلابه ،به بیراه و کژراهه رفتند و وجه غالب واژه های مدرنیته و مدرنیسم لق لق زبان کسانی شد که فاقد درک ذاتی سیر مبانی علمی و فلسفی آن بودند .

روح بالنده تحولات اجتمایی بر بستر واژه های ادبیات ،علی الخصوص ادبیات سیاسی و اجتمایی و فرهنگی آن نهفته است.
اگر حاملان و منادیان این واژ ها ،گروهها و شخصیت های عمیق جامعه نباشند ،حرکت ها ابتر و عقیم و بی نتیجه خواهد بود و تاریخ صد سال مبارزات این کشور گواه آن می باشد.

ثبوت فیلسوفانه ،سکوت عارفانه،سلوک عاشقانه را فقط و فقط بر بستر یک ادبیات ژرف و واژه های عمیق آن میشود،فهم و فحص کرد و دامنه تفسیر های متناوب آن، ریشه در تاریخ فرهنگی دارد .بدون چرخش زبان و ادبیات و تفسیر امروزین واژه ها ،مدرنیته قابل فهم نیست و حتی بدون بررسی کاوشگرانه آن ،هیچ نوگرایی قابل درک نمی باشد.
حرکت از سنت بسوی مدرنیته ،به اندازه یک تاریخ تحول و تطور نیاز است که در عین پویش راه ،پالایش نگاه هم ضروری است .جستار ها و گفتار های و رفتار ها و قیافه های اطو کشیده و یا نقاشی شده و یا تقلید و کپی شده و یا حتی سمپاشی شده و …نشانه ورود به مدرنیته نمی باشد که همان حرکات دلقک سیرک و دگر هیچ .
با بالهای اندیشه و خرد و باور های ریشه ای عمیق ،این فاصله تاریخی طی شدنی می باشد .می باید از قید های دست و پا گیر و شبه روشنفکری گریبانکیر بیهوده و هزل ،حذر کرد و سفر کرد.
دوزیستان جا خوش کرده در برزخ سنت و مدرنیته که پا در سنت و دل در گروه مدرنیته دارند ،بدون اینکه خود بخواهند ،مضحکه این سیرک می باشند و ای کاش شهامت و بیباکی موجود بود که حد اقل به سنت دیرینه وفادار بودند.
بدون نو شدن و نو گرایی و نو اندیشی در حوزهای فرهنگی و بنیادین و ریشه ای،پیمودن سایر مراحل و مکاتب ،میسر نیست چون ابتدای این هروله ،تراژدیک است و انتهای آن کمدیک .
تاثیر این زیست دوگانه، در جای جای حیات تاریخی ما مشهود است و باعث عقب ماندگی و درماندگی است.
از مشروطیت تا به امروز ،همه تحولات ،مقهور و مفلوک این دوزیستی تاریخی شدند که نه آن بودند و نه این و فقط دوزیستند و همین!!!
زندگی عصر امروزی ما با شرایط غیر طبیعی حوزه سیاسی و بنای ساختار نظام حاکم بر یک سنت اندیشه های تاریخی وغیر قابل انعطاف ،تعدد حواریون بیشماری را بسوی تجدد و شب روشنفکری غیر علمی و فلسفی سوق داده و متاسفانه خلا اندیشه و خرد و دانش را ،نفرت سیاسی پر کرده و آتش این گرایش و اشتیاق احساسی را بیشتر کرده است و اگر بستر عقلایی و علمی و عبرت تاریخی ،جایگزین نشود ،این شتر گاو پلنگ فرهنگی ،حوزه سیاسی را ویران و حیران کند.

 

انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

با کانال همای خبر همراه باشید

About عطیه نصرتی

Check Also

حیات وحش.. حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که اجازه بهره کشی و سوددهی به ما ندادند و در برابر سوءاستفاده های نابجای ما ایستادند یا فرار کردند.. به همین دلیل بیجا، انسان هایی که متمرد و سرکش و نافرمان بودند هم صفت “وحشی” گرفتند!

حیات وحش..   حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که …

One comment

  1. معرفی کتاب:

    دین و بشر مدرن:

    ۳۴۹ – دیگر ایمان و منطق دینی و اخلاق تاریخی نه پاسخگوی بشر مدرن است و نه امکان عمل دارد و چیزی جز عذاب نیست. و لذا هر کجا هم که شریعت کهن حاکم است یا جنون و نفاق و امراض روانی و جنایت ها و ستم ها قرین است و حاکمیت شرعی جز به زور سرنیزه ممکن نمی آید.

    اینست مسئله انسان مدرن!

    ۳۵۰- تجربه طالبان و جمهوری اسلامی ایران نیز دو حجت بزرگ بر این واقیت تلخ است.

    ۳۵۱- امروزه دیگر عبادات و نماز موجب پیشگیری از فحشاء و منکر نمی شود اگر می شد جامعه ما چنین نمی بود.

    ۳۵۲- این یک وضعیت جهانی است و تحقق پیشگوئی ابطال شریعت بواسطه بزرگان دین در آخرالزمان است.

    از کتاب ” نامه های عرفانی ” استاد علی اکبر خانجانی ص ۵۷

    —————————————————-

    تعلیم و تربیت آخرالزمانی

    تعلیم و تربیت آخرالزمانی، تعلیم و تربیت تاریخی نیست بلکه تعلیم و تربیت عرفانی و جوهری و تکوینی است و نه تشریعی. و به لحاظ دینی به معنای پایان شریعت تاریخی و آغاز شریعت عرفانی است. و لذا شریعت تاریخی در آخرالزمان جز نفاق و فساد و فتنه و تعمیق جنون و کفر حاصل دیگری ندارد. معمای تضاد بین سنت و مدرنیته از همین روست. همه بن بست ها و مفاسد جامعه امروز ما نیز به همین دلیل است.

    استاد علی اکبر خانجانی

    کتاب مبانی هستی شناسی عرفانی ص ۴۷