همای گیلان: امروز با همه وجودم فریاد می زنم و به دختران جوان و نوجوان می گویم «آشنایی های خیابانی عاقبتی جز تباهی آینده زندگی ندارد» چرا که این گونه آشنایی ها و ارتباطات در نهایت موجب ایجاد سوء ظن می شود و نتیجه ای جز طلاق و تنهایی نخواهد داشت …
زن ۲۶ ساله ای که عنوان می کرد هیچ علاقه ای به همسرم ندارم و تنها به خاطر پسر کوچکم به این زندگی آشفته و توام با سوء ظن ادامه می دهم به کارشناس اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: ۱۷ ساله بودم که با پسری در خیابان دوست شدم. آن زمان در اوج هیجانات عاطفی قرار داشتم و احساس می کردم با آن پسر خوشبخت خواهم شد ولی چند ماه بعد او مرا رها کرد و به دنبال زندگی خودش رفت این در حالی بود که پدرم متوجه این ارتباط شده بود و مرا نصیحت می کرد که این گونه آشنایی ها هیچ گاه سرانجام خوبی نداشته است و ندارد چرا که اگر این دوستی ها که براساس احساس و عاطفه شکل گرفته به ازدواج بینجامد، مدتی بعد با فروکش کردن هیجانات دوران جوانی منجر به بهانه گیری و بروز اختلافات خانوادگی خواهد شد و حتی در بیشتر اوقات سوء ظن هایی برای زوج جوان شکل می گیرد و هر کدام نسبت به دیگری بد گمان می شوند که همان طور که با او دوست شده است امکان دارد این موضوع در زندگی مشترک هم تکرار شود. از سوی دیگر اگر این دوستی به ازدواج نرسد باز هم طرفین و به ویژه دختر دچار افسردگی های روحی و روانی شدیدی خواهد شد که در نهایت عاقبتی جز تباهی آینده نخواهد داشت… خلاصه چند ماه بعد به اصرار پدرم در حالی با پسر عمویم ازدواج کردم که او نیز در جریان دوستی خیابانی با پسر غریبه قرار گرفته بود به همین خاطر از همان روزهای آغازین ازدواجمان نسبت به من سوء ظن پیدا کرد و با نیش و کنایه با من سخن می گفت. در حالی که من آن پسر غریبه را فراموش کرده بودم ولی این حرف ها به جایی کشید که دیگر هیچ علاقه ای به همسرم نداشتم. با این وجود صاحب فرزندی شده بودم و نمی توانستم از او جدا شوم. یک آشنایی خیابانی چند ماهه همه روزگارم را سیاه کرده بود و به هیچ وجه نمی توانستم ذهنیت همسرم را تغییر بدهم. او به خاطر این کار آن قدر مرا شکنجه Torture روحی می داد که حتی مرا با زنان خیابانی مقایسه می کرد. ۸ سال با این شرایط زندگی کردم تا بتوانم حداقل پسرم را به سر و سامان برسانم. ولی دیگر تحمل این وضعیت را ندارم و به همسرم می گویم تو با زن دیگری ازدواج کن و تنها مخارج من و فرزندم را بپرداز! اما او با وجود آن که با زنان دیگری ارتباط دارد و حتی به دوستان نزدیک من پیشنهاد دوستی می دهد حاضر نیست تا به طور شرعی و قانونی ازدواج مجدد کند و تنها مرا به خاطر اشتباه ۹ سال قبل مورد شکنجه های روحی قرار می دهد. گاهی می گوید: فردی با من تماس گرفته وعنوان کرده است که همسرت با کسی رابطه دارد و مدارک آن را برایم ارسال می کند… حالا به حرف پدرم می اندیشم که آشنایی های خیابانی قبل از ازدواج عاقبتی جز …/رکنا