اختصاصی همای گیلان، عنوان یادداشت، نام فیلمی است از محمدحسین لطیفی. فیلمی که با فوتبال ایران یک وجه اشتراک مهم دارد. در این فیلم، دغدغه مشترک ساکنین یک خانه قدیمی و بزرگ، زنده و سالم ماندن مادری است که امکان ادامه زندگی و سکونت آنها، به حیات و حضور او بستگی دارد. حکایت فوتبال ایران و ساکنانش هم همین است.
فوتبال ایران، حکم یک بنای بزرگ و کلنگی را دارد که معارضان متعددی، آن را احاطه کرده و زیر نظر دارند. هرچند ساکنان آن، بهتر از هر شخص دیگری، به لزوم بازسازی و نوسازی آن دارند، اما از سر ضعف شخصی یا ترس از هجوم معارضان، دست به این کار نمیزنند. آنها هر از گاهی، تحت تاثیر الزامات قانونی و بینالمللی فوتبال، درست مثل الزامات قانونی شهرداریها برای ساختمانها، در سیما و منظر سازمان فوتبال ایران دستی میبرند و بزک و دوزکی میکنند و وعدهای میدهند تا از ستونی به ستون دیگر، در انتظار فرج، روزگار بگذرانند.
مقالهها، مصاحبهها، تحلیلها، نقدها و یادداشتهای بسیاری درباب آسیبشناسی فوتبال ایران، منتشر میشود اما استخوان لای زخم همچنان باقی است. و تقریبا هیچکدام از تحلیلگران و منتقدین، به صراحت، جرات اشاره کردن به آن را ندارند.
خصوصیسازی باشگاهها، شعار و البته هدف مهم و جذابی است که هرازگاهی در آتشش دمیده میشود و از فقدانش گله و شکایت، اما ایبسا همین شاکیان، دلیل رخ ندادن آن پروژه را میدانند و تجاهل العارف میکنند. اما به درستی، علیرغم آگاهی بر جزییات، از یادآوری آن دست نمیکشند.
فوتبال ایران، معارض دارد. و تا زمانی که تکلیف خود را با معارضان روشن نکرده، در بستر مناسبات اقتصادی و بوروکراتیک فعلی، هیچ تغییری در افق دوردستش مشاهده نمیشود. البته که ناچار است برای ادامه حیات و گریز از ایزوله شدن در دنیای فوتبال، ولو در حد بزک، به الزامات جاری بینالمللی تن بدهد. همانطور که در مسابقه برگشت فینال لیگ قهرمانان آسیای فصل گذشته، چنین کرد. اما عامل درد، همچنان پابرجاست.
در چنین شرایطی، و با توجه به واقعیتها و نه فانتزیهای فعلا نشدنی، لیگ برتر فصل تازه، همین هفته آغاز خواهد شد. با همان وصله پینهها و همان شل کن، سفت کنهای همیشگی. نمیشود جلوی روند جاری فوتبال را گرفت. فوتبال، نماد معاملاتی سهام فلان شرکت نیست که چندماه به جهت اصلاح و بررسی و گزارش روند، بسته شده و با شرایط تازه، دوباره باز شود و به بازار داد و ستد بازگردد. فوتبال یک “کل منسجم” است. زنجیرهای از آدمها و امکانات و سازمانها که طی یک فرایند مستمر و پیوسته، قادر به ادامه حیات است. اگر بناست تا تغییری در ساختار این موجود پدید بیاید، باید تغییری تدریجی، آگاهانه و برمبنای واقعیتهای جاری در ایران باشد. و با تاکید بر اینکه، باید با یک نگاه و اراده صحیح، بند ناف فوتبال، از معارضان چسبیدهاش، گسسته شود. تا فوتبال ایران، استقلال در تصمیم گیری برای امور خود را بدست نیاورده، کماکان باید با شرایط موجود ساخت و هرلحظه برای تغییر آن به شرایط مطلوبتر، دست به ماشه بود. با همین باشگاههای ناقص و همین کارگزاران و کارورزان موجود. در یک ساز و کار استاندارد و صحیح، هرگز جایی برای افراد کثیر الشغل باقی نخواهد بود و تا زمانی که فوتبال ایران، از زیر سایه معارضانش خارج نشده. چنان ساز و کاری حاصل نمیشود.