تعریف داستان وعناصر داستان/علیرضامددی مژدهی

اختصاصی همای گیلان:در ادامه نوشتار پیشین در این متن به معرفی اسطوره(Myth) یکی از بخش های داستان می پردازیم؛

اسطوره واژه‌ای است که در زبان لاتین به دو شکل(story)و (History)آمده است :
بنابراین از اسطوره دو تلقی وجود دارد
۱ -افسانه و دروغ ۲ -آنچه حقیقی و تاریخی است، که با گذشت زمان آن حوادث و رخدادهای تاریخی و حقیقی افسانه شمرده می شود از این رو اسطوره بیانی با ژرف ساخت حقیقت و تاریخ با روساخت افسانه است روایاتی کهن و تخیلی که زمان انسان آنها را واقعی و عینی می پنداشت.
اسطوره به معنای جستجو و آگاهی و با توسعه معنای در اصطلاح( پرایون) امور مافوق طبیعی که محصول جعل نویسندگان است سخن می گوید در واقع اسطوره داستانی است که سرگذشت قدسی و مینویی را در زمان اولین یا دوره شگرف و آغاز هر چیز روایت می‌کند، بنابراین یکی از مهمترین کارکردهای اسطوره کشف و آشکارسازی سرمشقهای نمونه وار همه آیین‌ها و فعالیتهای معنادار انسان از تغذیه، زناشویی ،تا کار تربیت ،هنر و فرزانگی است اسطوره ضمن بیان علت وجودی امور ،متضمن روایت چگونگی خلقت آنها نیز هست متخصصان است او را به دودسته توصیفی و توجیهی تقسیم می‌کنند در اسطوره‌های توصیفی چگونگی آفرینش جهان داستان پیدایش جنائی و شر ها و تحلیل پدیده های طبیعی مراد است و مقصود در اسطوره های توجیهی بیان علت وجودی مراسم آداب و آیین ها و سایر اعتقادات بشر می باشد .
اسطوره ها برای بسیاری از مردم عادی حاوی داستان‌های شورانگیز و و افسون ساز هستند و برای پژوهشگران رمز و رازهایی از شناخت انسان وفرهنگ زیستی آنان را در بستر تاریخ و پیدا میکند
مطابق نظریه( کارل گوستاو یونگ) اسطوره ها در ناخودآگاه قومی انسان باقی می ماند به همین دلیل شباهت های زیادی بین اسطوره های ملل مختلف وجود دارد و صورت اساطیریعنی (آرکی تایپ)به صورت مثالی و کهن الگو متضمن ناخودآگاه جمعی انسان‌ها است که در دوره‌های گوناگون اشکال متفاوت با ریشه‌های تقریباً ثابت بیان می‌گردند نظیر سفر به جهان مردگان سفر به زیرزمین معراج و صعود به آسمان جستجوی پدر یا تصاویر و تلقی هایی از بهشت و جهنم،.
از معروفترین متخصصان غیر ایرانی و اسطوره می‌توان به یونگ (١٨٧۵-١٩۶١م)و لویی استراوس (١٩٧٣-١٨٩٩م)و متخصصان ایرانی به مهرداد اوستا،ملک الشعرای بهار داریوش شایگان اشاره کرد.
ادامه دارد.

با کانال همای خبر همراه باشید.http://@homygilanir