مُحمّد مصدّق را بیشتر بشناسیم(۱)
اختصاصی همای گیلان: در ۲۹ اردیبهشت ۱۲۵۸ در سنگلج ِ تهران، زاده شد
[سنگلج همان سنگ ِ رَج است،که برای آبیاری زمین های تهران ؛سنگچین می کردند و میزان آب هر منطقه را معلوم می ساختند]
پدر مُحّمد مُصدّق ، میرزا هدایت الله آشتیانی؛ وزیر دفتر ناصرالدین شاه بود.
برخی هدایت الله را از لُرهای بختیاری معرفی کرده اند.
مادر محمد مصدق ،نوه ی <<عباس میرزا>> بود که<< بیمارستان نجمیّه >>تهران را بنا نهاد .
در سال ۱۲۷۰ خورشیدی،میرزا هدایت الله از ناصرالدین شاه در خواست کرد که میرزا محمد [ مصدق ]۹ساله در ردیف<مُستوفیان>قرارگیرد و در فهرست حقوق بگیران در آید و ناصرالدّین شاه آن را پذیرفت.
[تالّمات و خاطرات دکتر مصدق به کوشش ایرج افشار ص۳۲]
پس از درگذشت ِ پدر؛محمد میرزا ؛همراه مادر به تبریز رفت و در دربار ولیعهد یعنی مظفرالدین میرزا؛ درآمد.
پس از ترور ناصرالدین شاه[۱۲۷۵]،مظفرالدین میرزای ولیعهد برای پادشاهی به تهران آمد و محمد مصدق را به عنوان <مستوفی=سرپرست مالیات> خراسان برگُزید.
سال ۱۲۸۰ خورشیدی که مصدق ۱۹ ساله بود، ازدواج کرد که زندگی خانوادگی اش۶۴ سال به درازا کشید .
به قول مصدق؛ چون <مُستوفی و دُزد>در انقلاب مشروطه به یک معنا شده بودند، ترجیح داد که از مستوفی گری کنار رود و چشم بدوزد به دانش آموختن در مغرب زمین.
[مهدی شمشیری،زندگی نامه مصدق،ص ۱۰۵ ]
محمد مصدق؛به عضویت<<مجلس شورای کبری دولتی>>”محمد علی شاه” درآمد.
اما از این فعالیت خشنود نبود و یک جلسه با محمدعلی شاه گفت و شنود کرد و به اروپا رفت [همان منبع]
در سال ۱۲۸۷ به فرانسه رفت.پس از پایان یافتن دوره ی کارشناسی در رشته <<علوم مالیه=بودجه>> در مدرسه علوم سیاسی پاریس به سوئیس رفت .
موضوع رساله دکتری مصدق در رشته ی حقوق در دانشگاه <<نوشاتل>>سوئیس؛<< وصیّت در فقه اسلام و مذهب شیعه>> بود .
دکتر مصدق ،نُخستین ایرانی بود که در رشته ی حقوق؛دکتری گرفت [بی بی سی ۲۹ اسفند ۱۳۹۳]
در ۱۲۹۳ به ایران بازگشت و به تدریس پرداخت و کتاب هایی مانند:کاپیتولاسیون و ایران ، دستور در محاکم حقوقی،شرکت های سهامی در اروپا،اصول و قوانین مالیه در ایران را نوشت.به معاونت وزارت مالیّه[دارایی] و ریاست کل محاسبات دعوت شد .
در سال ۱۲۹۹ استاندار فارس بود .
پس از کودتای۳ اسفند۱۲۹۹؛با نگارش مقالات و سخنرانی ها در میان رجال؛به مخالفت با<< کودتا>> پرداخت.
پیامد اینکار ها؛برکناری بود و پناه بردن به ایل ِ بختیاری و تا پایان ِسقوط <<سیّد ضیاالدین طباطبایی>> همان جا ماند .
[تالّمات و خاطرات مصدق،ص۱۳۸]
در خُرداد ماه ۱۳۰۲در کابینه ی مشیر الدوله ؛ وزیر خارجه شد.در این هنگام؛انگلیس برای ایجاد ِ<<پلیس جنوب>>[۵۶۰۰ نفر از سربازان مستعمرات آسیایی انگلیس در کرمان و فارس ؛ پلیس جنوب را تشکیل می دادند ]درخواست
< دومیلیون لیره>از دولت ایران کرده بود ، دکتر مصدق ؛ به شدّت مخالفت کرد و به حضور انگلیسی ها در” لاوان” و “ابوموسی ” هم اعتراض شدید داشت.
پس از استعفای مُشیرالدوله و نخست وزیر شدن سردار سپه [رضاخان] از همکاری با او خودداری کرد .
دوره ی رضا شاه و مخالفت با انقراض قاجاریه
مصدق در ۱۳۰۲ کتاب <<حقوق پارلمانی در ایران و اروپا>>را تالیف کرد و در دوره ی پنجم مجلس شورای ملّی به وکالت مردم ِ تهران انتخاب شد.
در این دوران،طرفداران سردارسپه که رئیس الوزراء بود،می خواستند که حکومت ِ شاهی را به جمهوری تبدیل کنند.اما سیّد حسن مدرّس و ملک الشّعرای بهار مخالفت کردند.
استدلال دکتر مصدق در مورد رضا خان
اگر سردارسپه؛شاه شود،طبق قانون اساسی مشروطه؛اختیاراتش کم می شود و مردم از خدمات او محروم می شوند !
پس رضا خان به استبداد می گراید و این امر خلاف ِقانون اساسی مشروطه و قانون اساسی هم زیر سوال می رود
[ خواب ِ آشفته ی نفت ؛ از قرارداد ِ دارسی تا سقوط ِ رضا شاه صص۲۸۴تا ۲۸۵].
دکتر مصدق تا ۱۳۱۹ در خانه اش[احمدآباد کرج ] تحت نظر بود و در ۱۳۱۹ توسط نظمیّه؛به زندان بیرجند فرستاده شد و سپس توسط ِفرزندش دکتر غلامحسین مصدق و با وساطت ِ<< ارنست پرون>> و با تایید محمد رضا [ ولیعهد ] آزاد و زیر نظر ماموران به احمد آباد کرج [زادگاهش] ساکن شد[درکنار پدرم مصدق،دکتر غلامحسین مصدق ۱۳۶۹]
بنابراین بیش از ۱۰ سال در دوره ی رضا شاه و ۱۲ سال هم در دوره مُحمّد رضا شاه؛در احمد آباد کرج در<<حصر ِ خانگی>> بوده است !
دکتر مصدق پس از شهریور ۱۳۲۰ و سقوط رضا شاه؛در انتخابات<<دوره ی چهاردهم >> از سوی مردم تهران و به عنوان نفر اول به مجلس شورای ملّی راه یافت .