اختصاصی همای گیلان: اگر داری تو عقل و دانش و هوش/بیا بشنو حدیث گربه و موش/بخوانم از برایت داستانی/که در معنای آن حیران بمانی(عبید زاکانی)
اینبار می نویسم برای دل سوخته شهری که جانش میدارم.شهری که مفهوم زندگی را با خاطرات و خطرات طی شده ام به اندرون روح و روانم ودیعه گذاشت.شهری که هر آینه آبستن یک مشکل و مصیبت است شهری که آنقدر رذالت و رجالگی دیده که خسته از های و هوی روزگار دیگر اشکی حتی؛برای ریختنش نیست.
ای رشت؛این لحظات بیش از هر زمانی به بارانهای نقره ایت محتاجیم ،نه فقط برای شستن این غصه ها بلکه محتاج شستن اینهمه رنگ و نیرنگیم.چراکه شهر”کوچک خان”غوطه ور در سیلاب نامردمی شده و باران اکسیر درمان دردمان است!
ببار ای آسمان امشب،که بیش از هر زمانی وقت باریدنت است ببار از غصه؛که قصه سوختنت را پایانی نیست
ای شهر بارانهای نقره ای..
گویی انگار بارانهایت را هم آلوده کردند به سان” گوهر” رودت،به مانند”زر”جوبت، زر وجودت را ستاندندو تورا لقلقه ی هر دهانی کردند.تفو بر تو ای چرخ گردون تفو….
هیهات براین زمانه؛ماراچه شده که در برابر اینهمه تحقیر راه انفعال و سکوت پیش گرفته ایم؟وقتی می گویم انفعال مرادم قاطبه جامعه آماریست وگرنه دردمندان اینشهر که هیچوقت ساکت نماندند.
نمی دانم دیگر باید چکار کنیم که شاهد این لحضات نباشیم.به کدامین محکمه صالحه پناه ببریم تا داد ما ازاین بیدادستان بستاند؟اگر به گفتن بود که گفتیم به نوشتن است که نوشتیم،مدارا و مماشات هم کردیم اما نشد که نشد
روی سخنم با اعضای شورای شهر جانم رشت است.تا به این لحظه بسیارها بسیاری گفتند و نوشتنداما افاقه نکرد من می روم سراغ اصل مطلب و بی پرده پوشی بشما انذار می دهم که دست از بی آبرو کردن این شهر بردارید
آنقدر با رفتارهایتان شان این شهر راتنزل داده اید که هر کسی بخودش اجازه می دهد خواب صدارت بر مصدر “شهر اولین ها”را ببیند مگر یادتان رفته که ایام انتخابات؛ کوچه به کوچه و خانه به خانه؛درمی زدید و دانه به دانه”رای از زیر سنگ”در می آوردید؟شما منصوبان مردم این شهرید چرا با آبروی مردم این شهر بازی می کنید؟بفرض که مردم این سامان را فراموشکار دیدید با حافظه ی بی رحم تاریخ چه می کنید؟با سرافکندگی ناشی از رفتارهایتان در فردای زندگی این دیار چه می کنید؟چرا امر برشما مشتبه شده و همه چیز را منوط و محدود به امروز وامشب می دانید؟بله؛کسی به من و شما کاغذ حضور در فردای زندگی را نداده اما فرزندان من و شما باید دراین شهرزندگی کنند بهتر از من و شما،حالا چه ما باشیم چه نباشیم این چه خواب شومی است که برای این شهر دیده اید؟وای بر شما اگر مردم رشت را دون پایه فرض کنید -زبانم لال-درآنصورت(خدا دوربگرداند)خود شماها(بلانسبت)قطعا بلند مرتبه و ذیشخصیت نیستید.
ایهاالشوراییون؛حواستون هست چه می کنید؟آیا می فهمید چه بلایی سر این شهر و مردمش می آورید؟آیا می دانید که انتخاب شماها می تواند آخرین میخهای تابوت این شهر را محکم کندویا با حسن انتخابتان این پیکر و رنجورو زخمی وتنها(رشت) راجانی دوباره می بخشید؟ننگ برآن نیرنگی که ازنمد این تن رنجور برای خود کلاهی بدوزند رنگ بر آن خدعه وترفندی که این شهرو آبرویش را قربانی مطامع شخصی اش کند نفرین برآن قلمی که به پستی این شهر حکم کند حضرات تصمیم گیر؛شما راچه می شود؟یک نگاه به لیست شش نفره کاندیداهای شهرداری رشت بیندازید و یکبار با خودتان مرور کنید که قراراست چه کسی جای چه کسی بنشیند؟قرار است شماجانشین “میرزا خلیل رفیع”را انتخاب کنید باور ندارید؟تاریخ این شهر را بخوانید.قراراست در شهری که مردمش اول بار دخترانشان را به مدرسه فرستادند شهردار انتخاب کنید آیا می دانید؟شما میخواهید در شهر”پورداوود”شهردار برتخت بنشانید،فراموش نکنید که “معارف جدیده”از دروازه این شهر وارد ممالک محروسه ایران شد الحمدالله که هیچکدامتان نسیان ندارید،دارید؟
حالا به تناسب این نامها و سیاهه ی شس نفره با این افتخارات-که بسیاریشان را نگفتم-نگاهی از سر صدق و وفا بیندازید آیا تناسبی میبینید؟ امیدوارم اینکه میگویم روایت پاپاراتزیهای رسانه ای باشد اما آنقدر عملکردتان غیر قابل دفاع است که حرفی برای گفتن نیست عده ای گفته و نوشته اند که شما برای جوری بار آن جوانک نورسیده را از پشت میزو نیمکت دانشگاه به صحن شورا آوردید تا…..بگذریم.
من نمیدانم که شماها چه توانمندی در “حامد عبدالهی”سراغ داریدکه او را قابل به نشستن دراین مقام دیدید؟آیا مدیریتش در زمان ثابت قدم را قابل دفاع میدانید؟اگر بله چرادورقبل به ثابت قدم با میراث بدهی۷۳۰میلیارد تومانی اش رای ندادید؟مگر همین عبدالهی بخشی از تیم ستادی با آن عملکرد بدهی آفرین نبود؟مگر همین عبدالهی بعنوان یکی از شهرداران مناطق رشت نبود که دربارش برف بهمن۹۵وبخاطر ناتوانی در برف روبی سهامدار روسیاهی شهرداروقت رشت شد؟با دیگر اسامی آن سیاهه ی شش نفره کاری ندارم اما معمای این معادله در رای گیری شما برای انتخاب از میان شش تاست.
عالیجنابان؛گیرم که بانوی گیلانی در انتخاب شش تایی شما نگنجید خب دوباره رای بگیرید ازنو امضا کنید در مصوبه تان تجدیدنظر کنید مگر وحی منزل را شما نوشته اید که ناتوان از تغییرش هستید؟اشتباه وخلط مبحث نکنید مساله من مربوط به نامها نیست بلکه به رویکرد سیئه ای است که از شورای سوم به این سو شکل گرفته.اینکه به هنگام انتخاب شهردارکمتر به شان و جایگاه و عملکردافراد و تناسبش با شهر جانمان توجه می کنید.
ای شورا نشینان رشتی؛شما در پیشگاه تاریخ مسئولید ودر دادگاه وجدان این شهر محکوم اگر به کمتر از حداقلها راضی شوید . این تختگاه(شهرداری رشت)آنقدر بزرگ هست که هیچیک از شش نام فینالیست شماها در قواره این عروس نجیب(رشت)نباشد بانو فاطمه مقیمی کف مطالبات ما رشتی(تکرار میکنم)حداقل خواسته ما رشتیها(دوباره میگویم)کمترین مطالبه ما رشتیها از شما “شهربانان”است.اشتباه نکنید او قرار نیست برای ما معجزه کند اما ما هم تن به فرماندهی یک گروهبان نمیدهیم این لشکر؛” سرلشکر”می خواهد وگرنه “سرباز”بسیار است.
اینهمه واکنش در فضای مجازی و واقعی بدلیل ندیدن حرمتهاست.عزیزان شما متولی این امامزاده هستید پس حرمتش را پاس بدارید کسی را برآن کرسی بنشانید که با حداقل معیارهای عقلانی همخوانی دارد نه کسی که باید پاسخگوی عملکرد ضعیف گذشته اش باشد و حالا از پاسخگویی فرار می کند.بیشتر شماها نماز خوانیدو می دانید جایی که آب هست “تیمم جایز نیست”این سیاهه شش نفره حکم تیمم کنار چشمه را دارد تیمم را هم باید بوقتش کرد وگرنه”فعل حرام”که شاخ و دم نداردحالیه وقت وضو کردن است با وضو به صحن شورا برویدو به بانو فاطمه مقیمی رای قاطع بدهیدو این قائله را بخوابانید.تمام.