اختصاصی همای گیلان، شاید روزی که سقراط برای اولین بار تعریف جامعی از سیاست ارائه می داد هر گز به این فکر نبود که در قرن های بعدی ,با ورود پارامتر های روانی و جسمی و جنسی , بنیان های تعریف علمی آن تخریب شود .روان شناسی شخصیت های سیاسی در عرصه مدیریت سیاسی امروزه بزرگترین عامل ورود دسیسه های قدرت های سیاسی برای از پای در آوردن حریف در پای میز مذاکره در جهت حفظ منا فع خویش می باشد.این حیلت های چند وجهی در مناسبات داخلی, کنش ها ی سیاسی و اجتمایی را,ویران کرد .کا راکتر ها و فاکتور های مهم که در یک روند نابسامان چیدمان قدرت که جامعه را بسوی بحرانهای متعدد می برد ,در یک روند خود تخریبی در حوزه های متفاوت ظهور و بروز دارد .اگر در سطح طبقات اجتمایی متفاوت ,بحران های هویتی و جنسیتی را نتوانستیم با متد های علمی حل و فصل کنیم آنگاه شاهد تلاشی دامنه دار برای تمامی حوزه ها خواهد شد.بحرانهای سیاسی با بحرانهای اقتصادی و فرهنگی و جنسیتی فاکتور های جدا از هم نیستند و در یک روند همساز به تقویت همدیگر مبادرت می کنند .
بدون تحلیل ,علت العلل بحران های جنسی , تقریبا کاوش و ریشه یابی بحرانهای سیاسی و اقتصادی و…غیر ممکن است.تقریبا امروزه جدایی ماکس وبر با میشل فوکو و یا کارل مارکس با زیگموند فروید ,غیرمحال و ممکن نیست یعنی جامعه شناسی و روانکاوی پا به پای همدیگر در حرکتند.
بحران جنسی اگر بصورت سازمان یافته سرکوب نشده بود انگاه شاهد بسیاری از فساد اقتصادی در حوزه اقتصاد نبودیم چون حرص و ولع برای بدست آوردن ثروت افسانه ای ,بیشتر برای داشتن “رابطه جنسی” است تا با ریخت و بپاش های افسار گسیخته به پای جنس مخالف که قربانی همین شکاف های جنسیتی در یک جامعه مرد سالار شده است.
متاسفانه الگوهای نسل جوان امروزه تغییر یافته است دیگه از جمیله بوپاشا و زهرا رهنورد و اعظم طالقانی و یا چه گوارا و شریعتی باید در موزه کتابخانه ها سراغ گرفت و این “مازراتی” ها و ماشینهای میلیاردی هستند که نیاز های عاطفی و جنسی برای بدست آوردن آنها جهت داده میشوند.
سرکوب سازمان یافته میل طبیعی و جدا سازی متاثر از اندیشه های ایدئولوژیکی,زنان را به “هدف جنسی” مردان تبدیل کرده و متاسفانه بسیاری از زنان این موقعیت “کالابودن” را پذیرفته اند .
و این سرکوب در مردان ,آنان را ریاضت کش و بصورت “بیماران جنسی ” در آورده است که عوارض آن را ما در قالب “تنفر از زنان”و “زن ستیزی”و ادبیات کلامی مستهجن برای هجو زنان و با تیپ های مقدس مآب افراطی و اغراق شده.
آمار بسیار بالای جستجو و تلاش برای دیدن فیلمهای پور نو گرافیک و یا سکسوالیته در حوزه مناسبات فاسد, بسیاری از سیاستمدان بدلیل داشتن روابط نامشروع با قربانیان سیاست های خود آنها ,دلیل سرکوب سازمان یافتگی نیمی و یا بیشتر ترکیب جمعیتی کشور مان می باشد.تجربه جنسی در جامعه ای تبدیل به تجارت طیقاتی میشود که بخشی از زنان خود را “کالا”ببینند و مردان بیمار “خریدار”این کالا.
حجم “دریده گی”و “گفتار پورنو گرافیک” و گرایش سیستماتیک سیاستمداران فاسد بسوی “سکسوالیته” علایم شاخدار بحران جنسی می باشد و بقول فروید آنانیکه خود را بطور اغراق آمیز “منزه”و “مبادی آداب” نشان می دهند جزو بیماران و قربانیان شدید بیمار جنسی می باشند و سکوت در باره این بحران ویرانگر و مخرب ,خیانت می باشد.
جلال میرزااقایی