اختصاصی همای گیلان: چنگیز خان یکی از روسای بسیار شجاع، جنگ آور، و مدبر قبایل زردپوستی بود که اصلا در قسمتی از آسیای شرقی واقع در شمال دشت {گُبی} زندگی میکردند. یک دسته از این قبایل ” مغول ” نام داشتند و قبایل دیگری همچون ” تاتار ها ” در کنار آنان میزستند که همگی از زرد پوستان بودند. مغول ها در منزل گاه هایی واقع در اطراف رودخانه های ” ٱنُن ، ٲلجا و کِروُلِن ” زندگی میکردند. مغول ها ابتدا باجگذار و فرمانبردار پادشاهان چین {طمغاج} بودند. اولین شخصی از مغول ها که توانست یوغ اسارت و فرمانبرداری را بشکند ، شخصی به اسم ” یِسُوگای ” پدر چنگیز خان رئیس طوایف مغول بود. او همچنین تاتار ها و دیگر اقوام مغول ها مطیع خود ساخت. پسر بزرگ یِسوُگای ، ” تموچین ” ـ به معنی آهنین ـ نام داشت. که در سا ۱۱۶۷ میلادی/۵۶۲ هجری ، ولادت یافت. هنگامی که به سن سیزده سالگی رسید ، پدرش درگذشت و تموچین به ریاست قبایل مغول و تاتار رسید و قبایل مسیحیِ ” کرائیت ” ـ که آنها نیز از زرد پوستان بودند ـ را به اطاعت درآورد و از همین اوان به چنگیز خان(به معنی خان خانان) مشهور شد. او دیگر قبایل زرد پوست از قبیل قرقیز ها و ایغور ها را نیز به اطاعت درآورد و پکن ـ پایتخت چین ـ را تصرف کرد. خبر پیروزی ها و فتوحات چنگیز به گوش رقیب او ـ سلطان محمد خوارزمشاه ـ رسید. خوارزمشاه که خود در آسیای مرکزی به پیروزی هایی رسیده و خواهان تصرف چین و پیشروی در شرق بود ، از فتوحات چنگیز خان در بیم شد و به همین جهت در صدد تحقیق برآمد و نمایندگانی را به ریاست ” سید اَجل بها الدین رازی ” را به نزد چنگیز خان در پکن ـ پایتخت چین ـ فرستاد. چنگیز خان در اوایل قصد حمله به بلاد اسلام را نداشت و فقط میخواست فرمانروایی خود را بر قسمتی از شرق آسیا محدود سازد و به همین جهت به فرستاده خوارزمشاه پیغام فرستاد که ” من سلطان شرق هستم و خوارزمشاه سلطان غرب عالم “. و چنگیز در صدد برقراری روابط بازرگانی و تجاری و دوستانه با خوارزمشاه برآمدو به همین منظور سفیری به نزد او فرستاد. ولی خوارزمشاه که از پیروزی های پیاپی خود مغرور بوده و هوای جهانگشایی در جانب شرق و تصرف چین را داشت و هنوز این نورسیده مغولی را به چیزی نمیگرفت ، نه تنها به سفیر او اعتنایی نکرد ، بلکه کاروانی از ۴۰۰ بازرگان مغولی را به وسوسه وزیر خویش {غایر خان} ، به طمع ظبط کالا های آنان ، قتل عام کرد و بعد هم حاضر به تسلیم این وزیر و جبران خسارت که مورد خواست خان مغول بود نشد ، و از همین راه بود که سیل خانمانسوزی را که میبایست بزرگترین ویرانگری و خونریزیِ تاریخِ کشور ما را به دنبال بیاورد ، به راه انداخت و و به همین دلیل بود که خشم سرداری سفاک ، خونریز ، بی رحم ، غارتگر و وحشی را برانگیخت تا کرد آنچه کرد و شد آنچه شد. ابتدا مغول ها تنها قصد ضرب شست و غارتی انتقامی داشتند ، ولی به مانند ماجرای اعراب در نبرد های قادسیه و جلولاء ، ضعف خوارزمشاه و هرج و مرج دستگاهِ او ، مغول ها را تشویق کرد که پیوسته بیشتر بروند و بیشتر بخواهند! بدینگونه در عرض چند سال ، تقریبا سراسر شهر ها و مناطق آباد و ثروتمند شرق و شمالشرقی ایران چنان به خاک و خون کشیده شد و آنقدر تیغ مغول در مردم بی گناه ـ از مرد و زن و پیر و جوان و کودک نهاده شد و آنچنان آثار فرهنگ ، تمدن ، صنعت ، زراعت ، مدرسه ها و کتابخانه های کشور به ویرانی سپرده شد که به مصداق این تعبیر وحشتناک که “…آمدند ، کشتند ، سوختند و رفتند! “. جز گورستانی در مسیر مغولان باقی نماند. به نوشته ابن الاثیر: “…از زمانی که خداوند تبارک و تعالی انسان را آفریده است ، تا به حال نظیر چنین فاجعه ای در جهان روی نداده است! هجوم مغول مصیبتی بود که مانند جرقه ای درگرفت و آتشی به خشک و تر زد و همچون ابر سیاهی که به دست طوفان پراکنده شود ، به همه جا پراکنده شد.
منبع:غارت تمدن ایران توسط مغولان،علی غلامرضایی،انتشارات دافوس
Tags حمله مغول ها به ایران/تهیه کننده علی غلامرضایی مدرس دانشگاه وپژوهشگرتاریخ ایران سید اَجل بها الدین رازی غارت تمدن ایران توسط مغولان غایر خان
Check Also
حیات وحش.. حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که اجازه بهره کشی و سوددهی به ما ندادند و در برابر سوءاستفاده های نابجای ما ایستادند یا فرار کردند.. به همین دلیل بیجا، انسان هایی که متمرد و سرکش و نافرمان بودند هم صفت “وحشی” گرفتند!
حیات وحش.. حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که …
با سلام واحترام تشکر فراوان