خاطره ای از آزاده چابکسری آقای جعفرطالبی چابک بمناسبت۲۶مرداد سالروز ورود آزادگان به کشور: “اسارت در زمان محرم”
مدیر خبر1 مرداد 26, 1400خواندنی هادیدگاهها برای خاطره ای از آزاده چابکسری آقای جعفرطالبی چابک بمناسبت۲۶مرداد سالروز ورود آزادگان به کشور: “اسارت در زمان محرم” بسته هستند745 Views
اختصاصی همای خبر/دلمون خوش بود که عراق یک کشور مسلمان با اکثریت شیعی است و حتما میزاره به عزاداری سید الشهدا بپردازیم، اما اینطور نبود، دو یا سه شب اول محرم از گوشه و کنار سوله که عراقی بهش میگفتند قفس، صدای مداحی های پراکنده ای بگوش می رسید،
قفس همان جایی که ما بودیم ۵۰ متر طول و ۴۰ متر عرض داشت که درست ۱۰۰۰ اسیر داخل آن بودند منهای محوطه آمار، که کسی نمی توانست آنجا بخوابد، فقط میشد زمانی که آمار نیست تردد کرد
شب پنجم محرم اسرای بوشهری با سبک زیبای دشتی مثل کویتی پور شروع به عزاداری کردند،
کم کم اسراء به جمع آنها پیوستند،
من به اتفاق چند تا از دوستان گیلانی و مازنی در غالب یک هیئت بطرفشان رفتیم همه با هم میخواندیم : این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست و…
یک ساعت نگذشت که جلوی در ورودی همهمه شد و درب بزرگ سوله باز شد،
حدود ۲۰ تا ۳۰ سرباز کلاه قرمز ریختند سر ما، با باتوم و کابل وحتی نبشی، اینقدر کتک خوردیم که تو گویی صحرای کربلاست،
خون از صورت و سر ما جاری بود و صدای ناله یا حسین و یا مادر بلند شد،
یکی از اسراء داد زد : شب عاشوراست امشب کربلا غوغاست امشب و بخاطر همین حرکت او، سه روز آب بر ما قطع شد.