همای خبر نقل از مرور _ به قلم مهری شیرمحمدی،
ورود چندین هزار خودرو در روزهای تعطیل، همواره در ارائه آمار ورود مسافر به گیلان از سوی متولیان گردشگری با افتخار اعلام میشود. اما هیچگاه دلایل عدم ماندگاری گردشگر در شهرهای گیلان بهویژه مرکز استان بررسی علمی نشده و نتایج تأسفبار ورود گردشگر بدون ایجاد زیرساختهای لازم برای پذیریش بیضابطه مسافر، اعلام نمیشود.
بخش عمده ترافیک شهر بهویژه در زمان پیک حضور مسافر، فقدان پارکینگهای طبقاتی و مکانیزه عمومی است و حاشیه خیابانها نیز عمدتا با خودروی مغازهداران و دستفروشان بهویژه در مرکز شهر مصادره شده است.
با کوتاهی متولیان در ساخت پارکینگهای طبقاتی و مکانیزه در سالهای اخیر متأسفانه شهروندان خود دست بهکار شده و با تخریب عمدی بناهای تاریخی مرکز شهر، از فضای زمین آن به عنوان پارکینگ استفاده میکنند.
مساحت محدود در سطح اشغال این زمینها نیز پاسخگوی نیاز شهروندانِ سرگردان در خیابانها نیست، تا چه رسد به گردشگری که برای دیدن بخش تاریخی و همچنین بازار، حتما به مرکز شهر میآید.
در فقدان سرمایهگذاری مدیریت شهری برای احداث پارکینگ عمومی، بهویژه پارکینگ مکانیزه برای استفاده حداکثری از سطح زیر اشغال، هر روز شاهد هستیم خانههای تاریخی، که هرکدام بهعنوان هویتهای معماری و مهمترین پتانسیل گردشگری میتواند به روزهای ماندگاری مسافر در شهر کمک کند، یکی پس از دیگری تخریب میشود.
این گزارش تنها به برخی از بناهای ارزشمند شهر رشت که در سالهای اخیر تخریب و به پارکینگ عمومی تبدیل شده اشاره دارد.
این وضعیت ناهنجار در ۵ شهر تاریخی گیلان، که بافت تاریخی مصوب از سوی اداره کل میراث فرهنگی دارند، نیز مشاهده میشود. گره ترافیکی که در دو سال اخیر تلاش شد با ساختن تقاطعهای غیرهمسطح باز شود، با تخریب هویتهای معماری، هر روز کورتر میشود.
****
صدای ممتد بوق ماشین، برای آنکه خودروی جلویی را به حرکت وا دارد. راننده با پلاک غیر بومی، سرگردان و کلافه، بهدنبال جای پارک میگردد. تمام حاشیه دولاین خیابان از ابتدای بقعه دانای علی تا انتهای بیستون در تسخیر خوردوهای پلاک ۴۶ است، بعضا پارک دوبل. ترافیک سرسامآور، آسایش ساکنان محله را هم گرفته است.
بخش عمده ترافیک شهر بهویژه در زمان پیک حضور مسافر، فقدان پارکینگهای طبقاتی و مکانیزه عمومی است
گردشگری که از جبهه غربی رشت برای ورود به مرکز شهر ورود کرده چارهای ندارد تا از خیابان بیستون گذر کند. اما نه پارکینگ عمومی دیده میشود و نه کارت پارک حاشیه بهسان دیگر شهرها.
وانتهایی که بار میوه و تره بار را برای روزبازار همیشگی در خیابان بیستون تخلیه کردهاند، از ابتدای صبح تا عصر، حاشیه خیابان را پارکینگ اختصاصی خود کردهاند. شهروندان عادی نیز از فقدان نظارت سد معبر شهرداری و پلیس راهنمایی و رانندگی شاکی هستند.

گردشگری که به قصد بازدید از مرکز شهر و بناهای تاریخی به رشت آمده، پرسانپرسان به پارکینگی راهنمایی میشود که جنب «بیمارستان فامیلی» است. متصدی اما تابلویی را تکان میدهد با این مضمون؛ «ظرفیت پارگینگ تکمیل است.»
حیاطی وسیع و بزرگ که طاق ضربیهای انتهای دیوار، نشان میدهد روزگاری یک خانه اعیانی با حیاطی وسیع بوده است. شاید خیلی از شهروندان جوان ندانند، اما مالک همین خانه که امروز ویران شده و از فضای آن به عنوان پارکینگ استفاده میشود زمانی از نفود و موقعیت خود استفاده کرد، تمام قد ایستاد و اجازه نداد خط پروژه احداث خیابان بیستون طبق نقشهبرداری، مستقیم خود را مستقیم تا مسجد چمارسرا و بقعه دانای علی طی کند. اگر پای صحبت پیرمردان محله بنشینید، روایتهای زیادی دارند از این دست اعمال نفوذها.
طبق خبر منتشر شده در روزنامه اطلاعات، شماره۶، فروردین۱۳۴۴( آرشیو موزه مطبوعات رشت) در سال ۱۳۴۳ تا ۱۳۴۴خورشیدی، پروژه بازگشایی خیابان بیستون رشت اجرایی شد. خیابانی که بخشی از محله بزرگ کیاب را در غربیترین نقطه رشت دوپاره کرد تا راهی جدید به خروجی رشت- فومن بگشاید.
خیابانی که از ابتدا به صورت مستقیم نقشهبرداری شده بود. بهنحوی که از اول بیستون میشد بقعه «دانای علی» را مشاهده کرد. اما نفود یکی از صاحبمنصبان، موجب شد خط پروژه انحنا یابد. زیرا او اجازه نداد ملکش عقبنشینیکند و تمام بازگشایی خیابان جدید و مطالعات مهندسان وقت را به سخره گرفت. حالا همان خانه تخریب و پارگینگ شده است.
با کوتاهی متولیان در ساخت پارکینگهای طبقاتی و مکانیزه، در سالهای اخیر، شهروندان خود دست بهکار شده و با تخریب عمدی بناهای تاریخی مرکز شهر، از فضای زمین آن به عنوان پارکینگ استفاده میکنند
محمدعلی دادور ملقب به عمده الملک (۱۲۸۶-۱۳۵۶)، برای کشت چای در فومنات تلاش زیادی کرد و برای توسعه بیمارستان توتونکاران، خانه شخصی خود را در رهن بانک گذاشت. در دوره پانزدهم مجلس، نماینده مردم فومن شد و در سه نوبت غیر متوالی(از۱۳۳۰تا ۱۳۴۲) شهردار رشت بود.
یکی از فرزندان وی، ابوالحسن دادور، نیز در سال ۱۳۵۴ شهردار رشت میشود. اما انحنا در احداث خیابان بیستون ناشی از نفوذ دادور، بر خدمات او سایه افکنده است.(نک، نمایندگان گیلان از مشروطه تا انقلاب اسامی، هومن یوسفدهی)

گردشگری که تا انتهای خیابان بیستون را طی کرد و باغ تاریخی سبزه میدان را به امید یافتن پارکینگ یا پارک حاشیه خیابان دور زد، حتی نتوانست اندکی توقف کند تا باغ میراثی به جامانده از دوره ناصرالدین شاه قاجار را از نزدیک ببیند.
باغی که بیشتر ساختمانهای تاریخی اطرافش نوسازی شده و هرکدام با شکل و شمایل عجیب و غریب بر تاریخ محله سبزه میدان سایه افکنده است.
راننده، از کوچه فروشگاه نجم به سمت یک پارکینگ خصوصی هدایت میشود، اما پیش از ورود، نگهبان پارکینگ یادآور میشود که پارکینگ مختص مشتریان است و اگر قصد خرید تا سقف معینی دارد، میتواند از فضای پارکینگ استفاده کند.
در میانه فعالیت شورای سوم شهر رشت، مجوز احداث یک پارکینگ طبقاتی درست در مرکز شهر رسانهای شد و اگر مردم ناراضی بودند که بازهم بافت تاریخی مرکز شهر دستخوش آسیب میشود، لااقل خوشحال بودند که یکی از نیازهای اساسی مرکز شهر یعنی احداث «پارکینگ طبقاتی»، از ترافیک سبزه میدان میکاهد.
در فقدان عزم جدی برای احداث پارکینگ بهمنظور کاهش بار ترافیکی شهر، متاسفانه خانههای تاریخی بهعنوان مهمترین پتانسیل گردشگری، که میتواند به ماندگاری مسافر در شهر کمک کند، تخریب میشود
اما چندسال پس از اتمام بنا، نصب چند ستاره بر سردربِ بنای نوساز که نمای کامپوزیت داشت، ورود شهروندان به یک فروشگاه بزرگ را خوشامد گفت و پس از اعتراض دیرهنگام یکی از اعضای شورای سوم که چرا بهجای پارکینگ طبقاتی، فروشگاه ساخته شده؟ پاسخ آن بود که شهروندان هم میتوانند از پارکینگ طبقه فوقانی فروشگاه بهرهمند شوند.

اما همان اندازه که کسی نپرسید چرا مجوز پارکینگ طبقاتی صادر میشود ولی فروشگاه در سبزه میدان سبز میشود، کسی هم مطالبه نکرد چرا پس از مدت کوتاهی، پارکینگ تنها مختص مشتریان فروشگاه شد!
گردشگر بخت برگشتهی ما سرگردان، دور سبزه میدان بهدنبال پارکینگ میگردد، فضای پارکینگ ضلع غربی هم جا ندارد. بیشتر از ۱۰۰سال پیش درست در محل همان، پارکینگ یک جفت سل یا آبگیر بود که با اگوگذاری، سلها خشک شد و جای آن آبگیرها، که در قدیمیترین نقشه رشت دیده میشود، ساختمان «سینما ایران» ساخته شد. اما دیر زمانی است یک مرکز فرهنگی در مرکز شهر خراب شده تا به جای نشستن آدمها بر صندلی سالن سینما، خودروها پول ساعتی توقف را بپردازند. (نک، نامها و نامداران گیلان، جهانگیر سرتیپ پور، ذیل سبزه میدان)
گردشگر قصه ما، بهناچار به محله «استادسرا» هدایت میشود. محلهای با تراکم بسیار بالا، معلوم نیست خیابان است یا کوچه. عرض معبر آنقدر باریک هست که برای پیادهرو هیچ بخشی اختصاص نیافته باشد.
نرسیده به «چهارباغ»، که تنها نامی از آن باغ تاریخی بر تابلوی کوچه مانده و نزدیک به ایستگاه آتشنشانی، فضای باز دیگری بهنام پارکینگ میبیند و متصدی جلوی ورودی اشاره میکند که این پارکینگ هم پر شده است! درخت بلند وسط محوطه پارکینگ و طاق ضربی دیوار انتهایی زمین نشان میدهد، آن هم زمانی یک خانه اعیانی بوده است.
خانم «یوگینا تراکینا»، هیچ وقت فکر نمیکرد وقتی خانهاش را به سرایدار وفادارش میبخشد، چنین سرنوشت شومی خواهد یافت. زنی روستبار که آرشیتکت بیمارستان آمریکاییهای رشت (امیرالمومنین فعلی) بود و چون فرزندی نداشت، خانه را به سرایدارش بخشید.
گردشگری که به رشت آمده بود تا با تاریخ و فرهنگ مرکز استان آشنا شوند، نمیداند که باید خودروی خود را بر کدام بخش از تاریخ این شهر پارک کند و از کدام بنای تاریخی باقیمانده در این شهر بازدید کند
خانه زیبای دوطبقه با آن پنجرههای چوبی آبی و بخاریهای بلند چدنیاش، و پیش آمدگی تلار طبقه دوم روبه کوچه مجاور، گویی فخر محلهای بود که عمده ساکنانش ارامنه بودند. اگر تجارتخانه دو طبقه و بزرگ خواجه آوادیس در ابتدای محله استادسرا خراب شده بود، دلمان خوش بود که ردی از سکونت ارامنه را در محله هنوز داریم. «یوگینا تراکینا» در محله معروف به «مادام ژنی» بود. و به تاکید مسعود حقانی(مترجم زبان روسی) ژن در زبان روسی به معنی زن است و روسها به بانوان خود «ژینا» میگویند.

«مادام ژنی» در اواخر عمر، خانهاش را به سرایدار وفادارش «اسماعیل قنبری» بخشید. خانه در شرف ثبت ملی بود که کلنگ تخریب به جان این عمارت دو طبقه افتاد. هرچند ثبت ملی بدون پشتوانه مالی هم ضامن حفاظت از بناهای تاریخی این شهر نبوده و نیست. پس از تخریب خانه مادام ژنی، اداره کل میراث فرهنگی به سرایدار حکم کرد که بنا باید عین به عین ساخته شود، اما نتیجه ابلاغهای تکراری و خنده دار متولیان میراث، که تنها با ثبت ملی بهدنبال حفاظت از بناهای تاریخی هستند، از سال ۱۳۹۴ تاکنون شاهد هستیم از زمین خانه مادام ژنی بهعنوان پارکینگ استفاده میشود. (نک، کتابخانههای تاریخی رشت، مهری شیرمحمدی)
این بار گردشگر بخت برگشته، تصمیم میگیرد به مرکز شهر برود، اما تردد خودرو در مرکز شهر ممنوع. او در عجب است که چطور خودروهای متعدد با پلاک قرمز دولتی بهراحتی به پیادهراه فرهنگی ورود کرده و در حاشیه پیادهراه پارک کردهاند! نمیداند که همه شهروندان برابرند، اما صاحب منصبان برابرترند.
پرسان پرسان، به پارکینگ مجاور «آردکوبی» هدایت میشود. بیآنکه کسی از پیشینه آردکوبی برایش بگوید، به فضای وسیعی هدایت میشود که متصدیاش هم نمیداند زمانی ملک بزرگ خاندان «نعیمی اکبر» بوده است. طایفهای که نبض مشروطه گیلان در دستانشان بود و نقشه فتح تهران برای اعاده دوباره مجلس به فرمان برخی از نامداران این خانواده طراحی و اجرا شد. اما پارکینگ شاداب هم پر شده است.
گردشگری که به رشت آمده بود تا با تاریخ و فرهنگ مرکز استان آشنا شوند، نمیداند که باید خودروی خود را بر کدام بخش از تاریخ این شهر پارک کند و از کدام بنای تاریخی باقیمانده در این شهر بازدید کند!
بهجز مجموعه بناهای میراثی میدان شهر که در حصار داربست و تعمیر و عدم اجازه بازدید گیر افتاده، چارهای ندارد تا به بازار رشت برود. خوشبختانه به او گفته شده اگر از فرعی خیابان حاجیآباد و کوچه «سردار» به سمت خیابان بحرالعلوم برود، چندین پارکینگ نزدیک بازار هست و او را به کوچهای معرفی هدایت میکنند که نامش کوچه «پارکینگ بازار» است.
نگهبان پارکینگ نمیداند، روزگاری همین بانوی خواننده در خانهای زندگی میکرد که اکنون خانهاش تبدیل به پارکینگ شده است. گردشگر قصه ما، کلافه و سرگردان از ساعتها دور زدن در شهر پرترافیک، بالاخره در حیاط خانه «فهیمه اکبر» ماشینش را پارک میکند
او از کوچه سردار فاتح تهران، به سمت خیابانی میرود که طایفه امشه و اکبرخان بیگلربیگی در آن سکونت داشتند. بیآنکه عقبه این نامگذاریها برای گردشگر توضیح داده شود، حالا درست روبروی همان کوچه ایستاده، اما تابلوی نام کوچه «سعید الملک» است.

از متصدی آژانس علی میپرسد آیا میتواند خودرواش را داخل محوطه پارک کند؟ پاسخ این است که محوطه مخصوص ماشینهای تاکسی تلفنی است و باید کمی جلوتر برود و در کوچه سعیدالملک چند پارکینگ هست و حتما یکی جای خالی دارد.
او که از طاقهای گنبدی محوطه پارکینگ متعجب شده نمیداند که همین فضا روزگاری یکی از بزرگترین حمامهای تاریخی رشت بوده است! سرنوشت «گرمابه میرزا ابوطالب» شرمآورتر از آن است که بگویم یک بنای تاریخی در بافت بازار، چه کاربری مفیدی دارد؟!
طاقهای گنبدی حمام برش خورده و جای آن نورگیرهای سقف و ستونهای آهکبری، تیرآهن و شیروانی قرار گرفته و جداره سربینه حمام نیز تماما واحدهای تجاری شده است.
بالاخره گردشگر بخت برگشته ما در کوچه «سعید الملک» معروف به کوچه پارکینگ بازار، به محوطه بزرگی هدایت میشود. متصدی پارکینگ، درحال گوش دادن به یک ترانه گیلکی است،
خواننده ترانه، یک بانوی خوش صداست. نگهبان هم نمیداند، روزگاری همین بانوی خواننده در خانهای زندگی میکرد که اکنون خانهاش تبدیل به پارکینگ شده است. گردشگر قصه ما، کلافه و سرگردان از ساعتها دور زدن در شهر پرترافیک، بالاخره در حیاط خانه «فهیمه اکبر» ماشینش را پارک میکند.
گردشگر، وقتی پرس و جو میکند، متوجه میشود بقیه پارکینگهای ایجاد شده در کوچه سعید الملک نیز، همگی خانههای اعیانی بوده است؛ خانه تاریخی جفرودی، خانه شرافت اکبر، حمام شهریار و… . مسافری که به قصد دیدن خانههای تاریخی و شناخت هویتهای معماری و فرهنگی مرکز استان به رشت آمده بود، ساعتی چند در بازار رشت قدم میزند و باخود میگوید؛ رشت که هیچ جای دیدنی ندارد! پس بهتر است بهجای سرگردانی در شهری که نه مکان دیدنی دارد و نه پارکینگی برای توقف، زودتر ترک کنم و تعطیلاتم را در دامان طبیعت سپری کنم.
