چاپ مطلب چاپ مطلب

خبرنگاران مجرمان جهانی هستند/به قلم مهدی فخاری

اختصاصی همای گیلان:‌تقویم را که ورق می زنیم به روز ۱۷ مردادماه روز خبرنگار می رسیم، روزی که شاید بتوان گفت به دلیل اینکه کسی نمی تواند درد دل این قشر را بازگو کند، روزی فراموش شده باشد.


روز خبرنگار است و روز رسانه! سلام بر قلم و تراواشات مقدس آن و درود بر کلام و نگارگران آن؛ آنها که شیرینی و تلخی های روزگار را می نگارند، سخن هر انسانی را صدر تا ذیل می شنوند و از بالاترین مقام تا پایین ترین رتبه اجتماعی، سنگ صبور هر دردمند می شوند و آرامش بخش هر نیازمندی و احقاق حق کننده هر ذی حقی

خبرنگار، او که سلاحش قامت زیبای قلم و هنرش تراوشات جوهری است که نمایان می‌کند قوت‌ و ضعف‌های هر جامعه‌ای را  بر ابزاری تکیه کرده که بزرگ خالق بی‌انتها، به حرمت و قداستش سوگند یاد کرده است و دغدغه‌اش جز تأمین خواسته‌های مشروع و معقول مردم نیست.

خبرنگار روز و شب نمی شناسد و همیشه به دنبال خبر میگردد هر لحظه در شکار سوژه ها و پیگیری دغدغه های مردم و جامعه است؛ خبرنگار به عبارتی گوش شنوا و چشم بینای هر جامعه‌ای است؛ نامش که شنیده می‌شود تصویر مردان و زنانی در ذهن تداعی می‌کند که روز و شب‌شان رساندن صدای دردمندان و اقشار مختلف به تصمیم‌گیران آن جامعه است

برای آنها مکان و زمان معنا و مفهوم ندارد؛ از صحنه جنگ و آتش تا پشت‌میز تحریریه و نشستن در مقابل هر مسئول میدان یکه‌تازی و کارزار قلم‌فرسایی اوست

می‌نویسد از سختی‌ها و ناخوشی‌ها؛ روایت می‌کند از تنگناها و کمبودها، گاه انذارکننده و گاه بشارت‌دهنده است؛ زمانی مایه آرامش و امید می‌شود و اوقاتی ایجادکننده اضطراب و نگرانی ناشی از کم‌توجهی برخی از مسئولان

خبرنگار که صدای جامعه است و پژواک نارسایی‌ها و حامی دادخواهان، اما صد افسوس که هیچ کس را برای حمایت از خود نمی‌بیند و بسیار دغدغه‌مند مسیر پرفراز و نشیب زندگی است؛ مضطرب و متلاطم می‌شود آن روزهای سختی که موعد انقضای قراردادش فرا می‌رسد و حالا باید بار سفر به رسانه‌های دیگر ببندد و با اندک حقوق آن، روزگار گذراند.

اصحاب رسانه و خبرنگاران کسی که خبرش گاهی خوشایند عده‌ای می‌شود و زمانی برای جماعتی نااهل ناخشنود!

جماعتی نااهلی که خبرنگاران را مجرمان جهانی میدانند و آن ها را به خاطر اینکه صدای جامعه هستند و فساد برخی مسئولیین را افشا میکنند تهت فشار روحی و روانی و شکایت و بازداشت میگزارند و به خود اجازه میدهد که خبرنگار را از فعالیت هایی که دارد محدود کنند تا شاید به اهداف شومی که در سر می پر ورانند برسند

او مهرورز است، اما بسیاری از اوقات جفا و بی‌مهری می‌بیند؛ تیزبین و جزءنگر است و همچون بازرسی بر گلوگاه‌های مختلف جامعه نظاره‌گر وظایف و تکالیف است.

روزگاری میدان نبرد و مواجه با مرگ، کار روزمره‌اش است و زمانی کلنجار رفتن با مسئولان برای گرفتن پاسخ و اقناع مخاطبان، سخت‌ترین کار ممکن برای او.

جماعتی که فریادگر نارضایتی‌ها، تظلم‌خواه مظلومان، چشم  پرسشگر مردم، دست یاریگر ستم‌دیدگان و جفا رفتگان  از جمله ویژگی‌ها‌ و ذات کاری اوست. با غم مردم غمناک شده و با لبخند آنها خوشحال می‌شود.

خبرنگار خوب می داند که مسؤولیت در قبال ملت و کشور، باورها و اعتقادات مردم، منافع ملی، مقابله با اندیشه‌ه‌‏ای بیگانه‏ و متجاوزان به ساحت مقدس فرهنگ و آیین هر منطقه و بعضاً بی تدبیری اداره‏ کنندگان کشور ذات کار اوست و در این راه تلاش کردن و به مقصود رسیدن، شیربن ترین خاطره و بهترین دستمزد اوست.

پای حرف‌ مسئولیین که می‌نشینیم از کلمه برخی استفاده می‌کنند اما منظورشان را روشن نمی‌گویند زیرا از نظر مسئولان هر خبرنگاری و رسانه ای که انتقادی هر چند سازنده از آنها کند مجرم محسوب می‌شود

تنها خبرنگار است که می تواند با دلی پر درد و سری پر جرات با قدرت تاثیر گذار خود منافع صاحبان قدرت و ثروت را زیرسوال برده و به احقاق حقوق مردم بپردازد و در نهایت به دلیل پایین بودن آستانه تحمل برخی مدیران، با واکنش های ناخوشایندی از سوی آنان مواجه می شوند.

در این روز قرار است یادآور همه ارزش هایی باشد که خبرنگار شهید، و بسیاری فعالان عرصه اطلاع رسانی دیگر، جان خود را در راه آن از دست داده اند، ارزش هایی که روز خبرنگار را برای همه ویژه کرده است، همین ارزش های بالای انسانی فعالیت خبر رسانی و مسئولیت های بزرگی است که بر دوش خبرنگاران و رسانه ها قرار دارد.

با کانال همای خبر همراه باشید.http://@homaygilanir

About مدیر خبر1

Check Also

حیات وحش.. حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که اجازه بهره کشی و سوددهی به ما ندادند و در برابر سوءاستفاده های نابجای ما ایستادند یا فرار کردند.. به همین دلیل بیجا، انسان هایی که متمرد و سرکش و نافرمان بودند هم صفت “وحشی” گرفتند!

حیات وحش..   حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که …