چاپ مطلب چاپ مطلب

درپی رد صلاحیت شهردار منتخب رشت؛دخالت کنید آقای استاندار/مسعود مجاوری

اختصاصی همای گیلان: “پرونده من هیچگاه مختومه اعلام نخواهد شد من با آنانی که می گفتند داورانم هستند یکه و تنها رها شده بودم”
( اوسیب ماندلشتایم-روشنفکران و عالیجنابان خاکستری اثر ویتالی شنتالینسکی ترجمه غلامحسین میرزا صالح انتشارات مازیار)

وضعیت امروز شهر بی دفاع رشت شباهت زایدالوصفی به جملات بالا دارد واین شباهت چقدر آزاردهنده است.پیش ازاین هم گفتم و دوباره نیز می گویم که اینشهر خسته تر از آن است که دیگر جانی برای دادن داشته باشد. بارها گفتم و نوشتم که دست از بی آبرو کردن این شهر بردارید(شورای شهر مخاطبم بود) ظاهرا اعضای محترم شورای شهر بارانهای نقره ای دغدغه های دیگری غیر از آبرو داشتند و کردند کاری که نباید را.
با وجود همه هشدارها و انذاری که دادم اما رای به صدارت حامدعبدالهی دادند وهمگان، نتیجه اش را بهتر ازمن می دانند که چه شد حالیه هم انگار صغیرو کبیر ،مات ومدهوش عدم صلاحیت(بقول هوادارانش عدم احراز) مالک تالار گلستان هستند.در این میانه اما،کاری ندارم که دیگران چه کردند؛من متعجبم از شما آقای استاندار که چطور می دانید باید درآستانه شب یلدا سری به بازار رشت بزنید و پای حرف آجیل فروش بنشینید و درد دل انار فروش دوره گرد را بشنوید اما صدای افتادن تشت رسوایی وضعیت افتضاح اداره مرکز استان هنوز به گوش شما آشنا نیست؟! بوالعجب ازاین بیتفاوتی!!
عالیجناب؛سال گذشته در یادداشت “زنده باد فساد”نوشتم که به حسن تدبیر شما امیدوارم،اگر یادتان رفته بگویم که بحث بر سر بدهی ۷۳۰میلیارد تومانی شهرداری رشت بجا مانده از دوره مدیریت معزول بود و هنوز هیچکس حساب و کتابی بابت آن بدهی پس نداده است.(حتی با همیاری دوستان نامه ای سرگشاده دراین فقره برای وزیر کشور نوشتیم تا شاید چاره ای شود که نشد) آنروز ازشما خواستم کمیته حقیقت یاب تشکیل دهید،شما هم تشکیل ندادید و دلمشغول کارگروههای جور واجور و افتتاح وکلنگ زنی پروژه های ریزو درشت شدید،حالا دیگر نمی گویم که به حسن تدبیر شما امیدوارم بلکه بعنوان یک روزنامه نگار؛استاندار گیلان را مخاطب قرار می دهم تا در فردای تاریخی این دیار،کمتر شرمنده آیندگان باشم.
-جناب والی؛اگر سال گذشته کمیته حقیقت یاب بیطرف را تشکیل می دادید این رشته سر درازی پیدا نمی کردو تا به امروز دعوای رفتن آن و آمدن این ادامه نمی یافت.آن کمیته حقیقت یاب اعتبار و آبروی از دست رفته این شهر را زنده میکرد و باعث می شد هرکسی خواب پریشان کیاست بر بلدیه دارالاماره را نبیند و اینهمه بی حیثیتی و پرده دری و بی آبرویی، سرجهاز روزهای این شهر و نقل شب نشینی ها نمی شد.برادر عزیز؛درست است که گفته اند سری که درد نمی کند را دستمال نمی بندند وشما هم در مقام نفر اول استان لابد دنبال درد سر نمیگردید ویحتمل مساله انتخاب شهردار را بی ارتباط با استاندار بدانیداما حالا که گردو خاک این جدل،تا بلندای قله درفک هم رسیده،همچنان آیا میخواهید که بی تفاوت باشید؟!
-آقای سالاری؛من وشما ازیک نسل هستیم(متولد نیمه دوم دهه پنجاه)شما یکسال بزرگتر از بنده اید و هزار ماشاالله به مدد بخت یاری روزگار، هزار برابر من تجربه مدیریتی دارید(چشم شیطان کور)واقعا آیا استانداری در استانی که شهرداری مرکزش اینهمه مصیبت و معضل دارد اینقدر شیرین است که شما را وادار به روزه سکوت کرده است؟!
-جناب استاندار؛خواهش میکنم یک کمیته متشکل از معتمدین استان(دادستان محترم،امام جمعه رشت،فرماندار،رییس دیوان محاسبات استان،بازرس ارشد استان،نهادهای نظارتی و اعضای شورای رشت)و هر کس دیگری که خودتان صلاح می دانیدتشکیل دهید و یک آدم محترم ویک نیروی آبرومند را برای شهرداری رشت برگزینید.
این شورا تا به امروز نشان داد که ازپس حسن انتخاب برای رشت بر نمی آید شما همت کنید و این غائله را بخوابانید ویک داماد شیر پاک خورده برای این عروس فتانه اما گریان(شهر جانم رشت)به حجله بیاوریدچه اشکالی دارد که این باقیات و صالحات بنام شما تمام شود؟
اگر این شورا تمکین نکرد مانند شورای سوم؛عدمش به ز وجود.برای شما که کارسختی نیست،هست؟
گویا در طالع نحس این شهر لوند،دلبریهای دموکراسی جایی نداردو از بد حادثه انگار؛دموکراسی فله ای زهرش را بر تاریخ این شهر ریخته است و نیش مردافکن به شهرداری اش زده. ایکاش گوش شنوایی پیدا شود و دست کارگشایی هم؛تا از شعبده ی سیاست بازان حق فروش دراین شهر مه آلود،افسون رستگاری به مردم شهربارانهای نقره ای هدیه دهد و افیون رجالگان و دلالان اهل زدوبند را خنثی کند.
آقای دکتر؛اگر کارد به استخوان نمی رسید مصدع اوقات شما نمی شدم وایضا ترس از ابتلا به “سندرم باکستر”وادارم کردکه بنویسم؛دخالت کنید جناب والی و این عزا را به عروسی تبدیلش کنید.

به قول” اهلی شیرازی”:
ساقی از آن شیشه منصوردم/در رگ ودر ریشه من صور دم/خواجه درابریشم ومادرگلیم/عاقبت ای دل همه یک سر گلیم.

با کانال همای خبر همراه باشید

About عطیه نصرتی

Check Also

حیات وحش.. حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که اجازه بهره کشی و سوددهی به ما ندادند و در برابر سوءاستفاده های نابجای ما ایستادند یا فرار کردند.. به همین دلیل بیجا، انسان هایی که متمرد و سرکش و نافرمان بودند هم صفت “وحشی” گرفتند!

حیات وحش..   حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که …