اختصاصی همای گیلان: با سلام خدمت همه مسئولین و کارکنان محترم سایت وزین و فرهنگی همای گیلان / صدای گیلان
قبل از هرچیز تشکر و قدردانی خودم را از شما عزیزان در خصوص انتشار مطالب به روز و به موقع و مورد نیاز مردم و جامعه ( فرهنگی / سیاسی / اجتماعی / هنری و … ) اعلام می نمایم . امیدوارم همیشه در پناه حضرت حق موفق و موید باشید .
بنده نه مسئولیت خاصی در سیستم سیاسی کشور یا استان دارم و نه قصد داد و فریاد بی جهت ، ولی بعنوان یک گیلانی وقتی می بینیم چه بلاهایی سر این استان کوچک می آید و مشکل از جاهایی است که انسان کمتر به فکرش می رسد واقعا جای درنگ و اندیشه دارد .
در خصوص برخی مطالب در زمینه وجود دستها و نیت های ناپاک برخی استانها از جمله اردبیل که چشم طمع به آستارا و حتی تالش دارند در این چندسال مطالب زیادی گفته شده و هر فرد و مسئولی بنا به فراخور پست و جایگاه و البته وظیفه انسانی و شرعی خود ، مطالبی را مطرح نموده است .
تقریبا همزمان با سنگ اندازی ها و شیطنت های اردبیلی ها ، مسئولین استان تازه تاسیس قزوین هم اقدامات موذیانه ای را در سالهای قبل بصورت مخفیانه و در ادامه علنی جهت تصاحب شهرهای جنوبی گیلان از جمله لوشان و منجیل انجام دادند که خوشبختانه در نطفه خفه شد .
* بحث اصلی بنده که مزاحم شما شده ام و بعنوان درد دل خدمت شما عرض می نمایم چیزی متفاوت از این مشکلات و دردهاست . مشکل از شرق گیلان است که کمتر به فکر ما رسیده است !!!
مساله از آنجا آغاز می شود که ما می بینیم استان گیلان جزء کوچکترین استانهای کشور است و در نقشه ایران از لحاظ وسعت در مقایسه با سایر استانها بخصوص خراسان و سیستان و بلوچستان و کرمان و یزد و اصفهان زیاد به چشم نمی آید ( البته بماند که از نظر فرهنگی و سیاسی و هنری و اجتماعی و مبارزاتی جزء برترین استانهای کشور می باشد . )
خب حالا خوب که بررسی می کنیم همین استان خیلی کوچک ، متاسفانه دارای مشکلات داخلی بسیار زیادی است بطوریکه حملات و چشم طمع به شهرهای آن از جانب استانهای متجاوز همسایه نسبت به هر استان دیگری در کشور بیشتر است . با وجود مساحت بسیار کم استان گیلان ( اندکی بیش از ۱۴۰۰۰ کیلومتر مربع ) ما در کشور هیچ استانی را نمی بینیم که از سه طرف مورد تهاجم استانهای همسایه باشد .
سوال بنده این است که چه عواملی باعث شده که استانهای تازه تاسیس همسایه گیلان که هنوز به قولی جوهر امضای استان شدشان خشک نشده و به قول سربازان وظیفه ، هنوز آشخور هستند، به این صورت و بطور علنی به خود جرئت و اجازه این اقدامات را در خصوص استانی که از ۱۰۰ سال پیش جزء اولین استانهای کشور بوده است می دهند تا جایی که بجای مسئولین گیلانی نظر می دهند و بیانیه در اینترنت صادر می نمایند و …
بنده بر اساس حضور فیزیکی خودم در ۱۵ سال گذشته ( تقریبا بصورت همزمان در سه استان قزوین – اردبیل – مازندران بدلایل کاری و اشتغال و … ) مهمترین یافته ها و دلایل را به قرار زیر می دانم :
- عدم وجود مسئولین قوی و پاسخگو در برخی نهادهای مهم و حساس در استان گیلان
- عدم وجود یک نهاد یا مقام در استان جهت ایجاد وحدت رویه و اتفاق نظر در استان گیلان
- بومی نبودن تعداد زیادی از مسئولین ارشد گیلانی از جمله استانداران دهه قبل ( که به نظر من مهمترین عامل است )
- کم توجهی یا برنامه ریزی نامناسب جهت بررسی مشکلات شهرهای انتهایی استان
- بازتاب ضعیف و ناکافی اقدامات انجام شده برای کلیه بخشها و شهرستانهای استان ( بطوریکه با وجود انجام اقدامات بسیار بزرگ و ارزشمند ، تا حد زیادی اطلاع رسانی کافی به مردم و جامعه انجام نمی شود )
- بهره جویی ناکافی از ظرفیتهای موجود در استان
- عدم جذب درست و کافی سرمایه گذاران بخش خصوصی ( مثلا در مقایسه با استان مازندران که زیرساختهای قوی تری دارد )
- عدم پیگیری درخصوص استفاده از ظرفیتهای قومیتهای مختلف در استان
- عدم پاسخگویی به موقع به مطالب مطرح شده از سوی مسئولین سایر استانها ( بطوریکه پس از اظهارنظرهای مقامات اردبیلی و قزوینی تا مدتها هیچ مقام ارشد گیلانی واکنش درست و بجایی نشان نمی دهد )
- و …
در ادامه عرایضم این موضوع را خواستم هشدار دهم که در این چندسال گذشته ، بیشترین مشکلات و تعرضات و تجاوز از سوی استانهای اردبیل و قزوین صورت گرفته است . موضوعی که کمتر به آن پرداخته شده است در اینجا بیشتر جلب توجه می کند و می بینیم از جایی داریم زیان می کنیم که فکرش را هم نمی کردیم .
اگر شما سریال امام علی ( ع ) را دیده باشید در قسمتهایی که به جنگ صفین نزدیک می شویم ، سپاه حضرت علی (ع) به فرماندهی مالک اشتر موفق می شوند سپاه معاویه را تقریبا تار و مار کنند و به درب ورودی قلعه معاویه می رسند تا جایی که مالک اشتر به یارانش می گوید فقط چند ضربه شمشیر و چند قدم تا نابودی سپاه کفر و معاویه بیشتر باقی نمانده است . همین که مالک اشتر و یارانش آماده حمله نهایی و نابودی لشکر معاویه می شوند از شخص حضرت علی ( ع ) برای مالک اشتر پیغام می رسد که جنگ را متوقف کن و برگرد . مالک اشتر به شدت ناراحت و متعجب می شود و فکر می کند اشتباه شده و مجددا پیگیری می کند می بیند که نه ! خبر درست است . امیر مومنان پیغام داده که جنگ را رها کن و برگرد . به مولای متقیان می گوید تا نابودی لشکر کفر فقط چند قدم مانده و معاویه و لشکرش در حال نابودی هستند ولی حضرت علی (ع) می فرمایند به حرفم گوش کن ! بدان که دشمن اصلی در سپاه خودمان است !! برگرد وگرنه تمامیت اسلام و مسلمین از بین می رود همین دشمنان اصلی که در سپاه خودمان هستند بعد از نابودی معاویه ، دشمنانی به مراتب بزرگتر و بدتر از دشمن سابق می شوند . برگرد و برگرد !!!!!!
هدف از بیان این واقعه تاریخی چه بود ؟
موضوع این است که اگر مسئولین اردبیلی و قزوینی چشم طمع به شهرهای گیلان دوخته اند ( که البته باید خوابش را ببینند ) حداقلش این است که به فکر منافع استان خودشان بوده و گیلانی نیستند ولی در سه چهار سال گذشته می بینیم که ………. ابتدا موضوعی را برای شما نقل کنم :
شهرهای غرب مازندران ( نور و نوشهر و چالوس و تنکابن و رامسر ) در سالهای گذشته تاکنون به دلایل مختلف با مرکز استان خود یعنی ساری مشکلات زیادی داشته اند بطوریکه می توان به فاصله زیاد تا مرکز استان / عدم رسیدگی به این شهرها / فرهنگ متفاوت / هزینه های زیاد رفت و آمد و تصادفات و ….. اشاره کرد . مسئولین و مردم این شهرها تنها راه چاره را در جدایی از مازندران و تشکیل استان جدید یافتند و به فکر افتادند استان جدیدی داشته باشند تا راحت زندگی کنند ( که البته منطقی هم هست ) . ولی پس از پیگیری های لازم و پس از دور اول سفرهای استانی آقای احمدی نژاد به مازندران ، بعد از ارائه پیشنهاد خود به رئیس جمهور وقت یعنی تشکیل استان جدید متوجه یک موضوع مهم و فراموش شده شدند .
آن موضوع چه بود ؟ آقای احمدی نژاد به مردم غرب مازندران فرمودند جمعیت شما و مساحت فعلی شهرهای شما برای استان شدن کم است و فرمودند جمعیتتان را زیاد کنید . خب یک شبه یا سه چهار ساله که نمی شود جمعیت را دو برابر کرد . اندیشمندان غرب مازندران با هم جمع شدند که آقا چه کنیم ؟ جمعیت نداریم ؟ مثل اروپا هم که نمی توانیم سریع مهاجر بگیریم که مشکل را حل کنیم . اینجا بود که اتفاق مورد نظر آغاز شد !!!
آقایان غرب مازندرانی به این فکر افتادند که بهترین راه این است که در شرق گیلان دوره بیفتیم و چند شهر از شرق گیلان را هم وسوسه کنیم و مردم و مسئولانش را تشویق کنیم که به ما ملحق شوند . آقا بیایید استان جدید تشکیل دهیم و راحت شویم و پیشرفت کنیم !!!
رهبری املشی:بنده بینی و بین الله به این نتیجه رسیده ام که جدایی شهرهای املش ورودسر به نفع مردم منطقه است
اینجا بود که جناب آقای دکتر رهبری املشی نماینده عزیز و شریف و دانا و توانمند و کاردرست و همه چیزتمام رودسر و املش هم وارد عرصه شد . کم کم بیانیه های ایشان هم شروع شد و جمله تاریخی خود ! را بیان فرمودند که « بنده بینی و بین الله به این نتیجه رسیده ام که جدایی این شهرهای گیلان به نفع مردم منطقه است و خدا من را بکشد اگر به ضرر مردم کاری کنم » !!! ای بابا عجب جمله تاریخی و شیوایی !؟!
جناب آقای نماینده رودسر و املش شروع کردند به همکاری با مسئولین غرب مازندرانی در جهت تشکیل یک استان جدید و جعلی و مسخره بنام استان « ساحلی » . تازه فهمیدیم که املش هم ساحلی بوده و ما خبر نداشتیم !! در ادامه همین چند نماینده به رئیس جمهور نامه نوشتند و خواستار تشکیل این استان شدند که مستندات نامه ها در اینترنت موجود است .
شما به مشکلات و دلایل مردم غرب مازندران ( جهت تاسیس استان جدید ) خوب دقت کنید :
- دوری زیاد راه تا مرکز استان ( ساری ) و هزینه های زیاد مربوطه و خطر تصادف و … ( ۲۵۰ کیلومتر تا رامسر )
- فرهنگ متفاوت تنکابن و رامسر و تاحدودی چالوس با فرهنگ و زبان ساری
- عدم رسیدگی مسئولین مازندران و عقب افتادگی شهرهای تنکابن و رامسر نسبت به بابل و آمل و ساری و …
حالا شما ببینید این سه مشکل در رودسر و املش وجود دارد ؟
- فاصله شان تا رشت که حدود یک ساعت است و جاده رودسر تا رشت که عالی است
- زبان و لهجه شان که مثل رشت گیلکی است حالا لهجه ها اندکی فرق دارد
- قبول دارم که املش و رودسر خیلی پیشرفته نیستند و باید به حق به مشکلاتشان رسیدگی شود ولی حرف من این است که در استان گیلان اگر فقر حاکم است اگر خرابی زیاد است اگر به هردلیلی بی عدالتی است به اندازه تفاوت های بین آمل و بابل و ساری با تنکابن و رامسر نیست و این استان تقریبا یک دست تر از مازندران است . مثلا شما ببینید شهرهایی در غرب گیلان است که بسیار نزدیک به رشت هستند ولی وضعیت رودسر حداقل از آنها بهتر است مثل شفت / ماسال
پس نتیجه می گیریم ایده تشکیل استان جدید و جعلی و مزخرف در شمال ایران ، ایده ای است که ریشه در مشکلات مردم شهرهای تنکابن و رامسر و چالوس و نوشهر دارد و این شهرها بخاطر رهایی از دست ساروی ها و رسیدن به حق خود ، سنگ مردم رودسر و املش را به سینه می زنند . مشکلشان این است که تعداد شهرهایشان برای تشکیل استان جدید کم است ، مساحتشان کم است و جمعیت بیشتر نیاز دارند وگرنه مشکلات غرب مازندران چه ربط و دخلی به شرق گیلان دارد که نزدیک رشت هستند ؟
حالا می رسیم به دلایل و استدلالهای نماینده محترم رودسر و املش و برخی مصداقها و این که ایشان فرموده اند بینی و بین الله فقط به فکر مردم و رفاه آنها می باشند . بررسی کنیم که در صورت تشکیل استان جدید !! ساحلی با جدا شدن رودسر و املش چه به این دو شهرو سایر شهرهای گیلان خواهد رسید : خوب بخوانید .
- گیلان همین الان جزء کوچکترین استانهای ایران می باشد و مساحتش فقط ۱۴۰۰۰ کیلومتر مربع است ( یعنی حدود ۱۱۷ برابر از مساحت کل کشور کوچکتر است ) . با این کار شما که دو سه تا شهر را بگیرید و استان گیلان نیم وجبی فعلی را اندازه مورچه کنید دیگر چیزی از خاک این استان باقی می ماند ؟ چه نفعی برای بقیه شهرها دارد ؟
- حداقلش این است که شما گیلک هستید و باید نسبت به استانی که به نام گیلان نامگذاری شده تعصب و غیرت بیشتری داشته باشید . درست است یا نه ؟ ما می بینیم که هموطنان کرد یا آذری ما هر جا می روند با هم اتحاد دارند و به زبان خودشان صحبت می کنند ( خوشا به غیرتشان ) حالا ما گیلک ها که تعدادمان مثل ترک ها میلیونی هم نیست باید متفرق باشیم و در دو تا استان جدا باشیم ؟
- همان تنکابن و رامسر هم در گذشته جزء گیلان بودند که بدلایل مختلف و بی کفایتی مسئولین وقت از گیلان جدا شدند .
- خوشا به غیرت و وفاداری مردمان آستارا و تالش که با وجود ترک زبان یا تالش زبان بودن و فاصله ۱۹۰ کیلومتری تا مرکز استان ) ، به اندازه شما ساز جدایی کوک نمی کنند ( اگر هم گاهی داد و فریاد می زنند که البته حق دارند )- مصداق من هم این است که نماینده شریف مردم آستارا در مجلس همیشه بیان می کند که آستارا جزء استان گیلان است فقط حرفش این است که مسئولین استان گیلان باید بیشتر به آستارا و مشکلات آن رسیدگی کنند که الحق و الانصاف راست می گوید . یا مثلا نماینده رودبار و منجیل و لوشان یکی از کسانی است که با طرح تجزیه گیلان بشدت مخالف است در صورتیکه فاصله شان از رشت بیشتر از شماست .
- در بازدیدی که در پاییز ۹۳ استاندار گیلان و سایر مسئولین از آستارا و تالش و همچنین ریاست محترم دانشگاه علوم پزشکی گیلان از مراکز درمانی آستارا و لوندویل داشتند ، مردم این مناطق با اجتماع عظیمشان و نصب دهها پارچه و پلاکارد ، استقبال بسیار زیبایی از مسئولین محترم خود داشتند و سنگ تمام گذاشتند و تودهنی محکمی به کسانی که ادعای مالکیت آستارا و تالش را داشتند زدند ( تصاویرش را در اینترنت می توانید ببینید ) . آقای رهبری املشی ! اینها که تالش یا ترک زبانند و فاصله شان تا رشت سه برابر شماست ! پس این همه ارادت از کجاست ؟ من با تمام وجود به مردم آستارا و تالش و مناطق اطراف تبریک می گویم و از مسئولین گیلانی می خواهم نهایت خدمت را برای این مردم شریف و پاک و باوجود انجام دهند . آفرین به غیرتشان …
- قبلا هم بارها گفته ام اگر به فرض محال و درخواب و خیال برخی افراد ، استان خیالی و موهومی تشکیل شود که رودسر و املش هم جزء آن باشند ، آقای رهبری عزیز ! شما فکر کرده اید که مرکز استان جدید شما کجا خواهد بود ؟ نکند فکر کرده اید که املش یا رودسر مرکز استان جدید شما است ؟ ای حاجی ! اگه این فکر را کردید در خواب و خیالید . یا نوشهر مرکز استان می شود یا چالوس . حتی من خودم بارها دیده ام که مردم نوشهر یا چالوس وقتی اسم تنکابن می آید به شدت با مرکز استان شدن آن مخالفت می کنند و دلایلی دارند که البته بیراه هم نیست . مثلا می گویند نوشهر بندر است / فرودگاه دارد / جمعیتش بیشتر است / چند اداره کل دارد / به تهران دسترسی بهتر و نزدیکتر دارد / از نظر فاصله در مرکز استان جدید قرار می گیرد و همچنین ما در این ۳۵ سال بعد از انقلاب دیده ایم که نماینده نوشهر و چالوس به مراتب قویتر از نماینده تنکابن و رامسر بوده است .
با این توضیحات در صورت تشکیل استان جدید و جعلی و خیالی شما ، مرکز استان یا نوشهر است یا چالوس . حالا استاد من ! عزیز دل من ! امید زندگانی من !! فاصله املش و رودسر را تا رشت در نظر بگیرید (۷۰ کیلومتر ) و فاصله رودسر و املش را تا نوشهر و چالوس درنظربگیرید ( ۱۳۰ – 120 کیلومتر ) . شما که فرموده ای بینی و بین الله به فکر مردم هستید ، این فاصله تا مرکز استان جدید برای رودسر و املش که بیشتر خواهد شد و مشکل رفت و آمد را بدتر خواهد کرد !!! نکند من در محاسباتم اشتباه کرده ام و جمع و تفریق بلد نیستم ؟؟؟
- مورد بعدی این است که زبان و لهجه تقریبا صد در صد مردم رودسر و املش گیلکی است و وقتی به ادارات کل یا سایر نهادها و مراکز در رشت مراجعه می کنند ، از نظر برقراری ارتباط زبانی و نزدیکی فرهنگی با مردم و مسئولین رشت مشکل زیادی ندارند . حالا شما در نظر بگیرید که بجای رشت بخواهند به چالوس یا نوشهر بروند . آیا راحت می توانند ارتباط برقرار کنند ؟ البته قبول دارم که در جامعه فعلی و زمان فعلی دیگر مثل قدیم نیست که حتما باید به زبان یا لهجه همان شهر صحبت کرد تا کار پیش برود و الان در ۹۹% ادارات بخصوص گیلان و مازندران با زبان فارسی کار پیش می رود . ولی حرفم این است که نوشهر و چالوس علاوه بر بعد مسافت ، فرهنگ و زبانشان هم با رودسر و املش تناسبی ندارد لذا این موضوع که رودسر و املش جزء استانی شوند که بقیه شهرهایش مثل چالوس و نوشهر و نور زبان و فرهنگی دیگر دارند ، مسخره است . درسته ؟
- من خودم تمامی شهرهای استان مازندران و فرهنگشان را کاملا می شناسم . آقای رهبری املشی ! شما در استدلال های خود فرموده اید به رودسر و املش از نظر مالی و امکانات و … ظلم می شود . آیا مثلا وضع رامسر و تنکابن خیلی خوب است ؟ اگر در ظاهر این شهرها بهتر و زیباتر هستند ۹۹% بخاطر بخش خصوصی و سرمایه گذاری های خود مردم است وگرنه مردم تنکابن و رامسرو خیلی از شهرهای دیگر ، خودشان همیشه نسبت به بی عدالتی ها در حقشان ناراضی اندر ناراضی اند .
- جالب این است که مردم شهرهای رامسر و تنکابن خودشان به شدت علاقمند به الحاق به استان گیلان هستند و خود را گیلک می دانند . حالا جالب خواهد بود که یکی دو شهر از همین استان کوچک گیلان مثل رودسر و املش هم از گیلان جدا شوند ؟؟؟
- اوضاع مملکت از نظر سیاسی و اقتصادی آنقدر مشکل دارد که ما نباید طرح هایی که بار اضافه بر دوش دولت می گذارد را مطرح کنیم . آخر یک استان جدید نیم وجبی در شمال چه لزومی دارد که میلیاردها تومان هزینه جدید ایجاد کنیم ؟
پس خوب دیدیم که در صورت تشکیل استان جدید و الحاق رودسر و املش به آن ، چه مزایا و امکاناتی به مردم این شهرها می رسد !!!!!!!! یک شبه پیشرفت می کنند و مثل اروپا می شوند !!!
اگر ما بصورت یک تحقیق میدانی و درصحنه ، با مردم غرب مازندران و شرق گیلان در خصوص مشکلاتشان در استان فعلی خود مصاحبه کنیم ، هیچ وقت مردم رودسر و املش دلایلی را که مردم تنکابن و رامسر دارند مطرح نمی کنند
مشکل غرب مازندران چه ربطی به رودسر و املش دارد که بغل گوش رشت هستند و خدایی هم آن مدل مشکلات را ندارند .
امیدوارم افرادی که در استان گیلان از مسئول گرفته تا مردم عادی ، ذره ای به مساله جداشدن و الحاق به استان مزخرف و جدید و جعلی فکر می کردند ، با این دلایل که بنده عرض کردم در تفکراتشان تجدید نظر کنند البته هر کسی حق دارد نظرات خودش را بگوید و همه آزادند .
از همه خوانندگان عزیز بخاطر صرف وقت در این نوشتار کمال تشکر را دارم . در آخر هم موضوعی را عرض کنم که سوء تفاهم پیش نیاید . من با مردم غرب مازندران تماسهای بسیاری دارم و همه آنها از نور تا رامسر شریف و وارسته اند و حق دارند مشکلاتشان را از راههای قانونی پیگیری کنند ولی خدا پیغمبری دلایل آنها برای استان جدیدشان ربطی به شرق گیلان نیم وجبی ندارد . ان شاالله از نور تا رامسر استان شود ما که بخیل نیستیم . جناب آقای رهبری املشی ما هم بعنوان یک هم استانی در پیگیری مشکلات استان زیبا و یکپارچه گیلان عزیز از شما حمایت جانانه خواهیم کرد .
حرف آخر : مسئولین محترم گیلانی ! بیدار شوید و به یکپارچگی و وحدت این استان فکر کنید ( ما ز یاران چشم یاری داشتیم )
نکند روزی بیاید که آن شعر معروف ” روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست ” برای ما مصداق پیدا کند که در آخر عقاب دید شکارچی با تیرکمان با یکی از پرهای خودش بعنوان تیر او را هدف قرار داده و گفت : از ماست که بر ماست
موزر دبسته دنه میرزا مرد میدان بو
نه من نه تو که امی خانه سبزه میدان بو
چره گی میرزای خان ! خان اونه کوچیکه کنه
اونی که رعیت خونه بخورده بو خان بو
( به یاد استاد شیون فومنی )
با تشکر و احترام فراوان – سرباز سردار جنگل
اینها همه نشان دهنده ضعف مسئولین گیلانی است
چرا به موقع پاسخ لازم را به این استانها و مسئولین نمی دهند
یعنی مسئولین ما از جمله آقای رهبری املشی کار دیگه ای ندارند انجام بدهند بجز تجزیه گیلان
جالب اینه که میگه من به گیلانی بودن خودم افتخار می کنم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! از اونطرف گیلان را تکه پاره کنه !!!!!
همان درسته که از ماست که بر ماست
این عنوانی که شما نوشته اید ” دلایل ساز جدایی شهرهای استان گیلان ” به نظر من اشتباه است / بهتر است بنویسید
دلایل ساز جدایی ” مسئولین ” محترم و دلسوز و متعهد و خدمتگزار و دردآشنا و خادم استان گیلان
واقعا” برای این نمایندگان به ظاهر محترم متاسفم . مسئولین شهرهایی مثل اردبیل و قزوین برای تصاحب شهرهای ما ( آستارا و تالش و لوشان و منجیل ) لحظه شماری می کنند
آن وقت نماینده رودسر و املش همون دو تا شهر ما را هم میخواد بده بره
برای این استان و نمایندگانش باید متاسف بود . برای همین کارهاست که در کشور هیچ مسئول بدردبخوری گیلانی نیست چون وقتی نماینده هاش رهبری املشی باشند دیگه انتظار بیشتری نمی ره
درعوض ببینید نصف مسئولین ارشد مملکتی ما اهل تبریز و اصفهان و کله گنده هاشون هم که مازندرانی هستند
ببینید سرنوشت گیلان دست چه کسانیه ؟؟!!
اینها نشون میده که یک مقدار عدم تناسب در رسیدگی به شهرهای هر استانی وجود داره ولی درخصوص گیلان یک بدبختی بزرگ که وجود داره اینه که نماینده درست و حسابی توی مجلس نداریم این نماینده ها از جمله نماینده رودسر فقط به فکر جدایی و منافع شخصی و اینجور حرفها هستند
البته بجز نماینده شریف و خدوم و محترم رودسر و املش ، نماینده های آستارا و حتی فومن ( بغل گوش رشت ) ادعای جدایی یا تاسیس استان جدید دارند
کار این استان دیگه تمومه با این نماینده هاش . آدم وقتی نماینده شاهرود و اصفهان و مخصوصا” بروجرد رو می بینه واقعا” حسرت می خوره که چقدر قوی هستند و دو دستی دنبال گرفتن حق شهرهاشون از مجلس هستند
توصیه آخر : مردم جواب یاوه گویی های برخی نمایندگان رو از طریق نظراتشون در اینترنت یا حتی حضوری بدهند تا این افراد دیگر جرئت تجزیه گیلان حتی به فکرشان هم نرسد .
هرگز اجازه نمی دهیم که یک وجب از خاک گیلان توسط افراد ساده لوح و خیالباف جدا شود
هنوز خاطره تلخ جدایی رامسر و تنکابن از گیلان را از یاد نبرده ایم
این آقای نماینده اگر خیلی دوست دارند بروند با همان غرب مازندرانی ها زندگی کنند
آبروی هر چی گیلانی و نماینده گیلک را برده اند / عجب همتی / عجب تعصبی به گیلان …….
آبروی گیلان و گیلانی با داشتن این نماینده های متعهد و با تعصب در کل دنیا رفته
کی دوره اش تموم میشه راحت شیم ؟؟؟
به این آقای نماینده بگید یک بار دیگه دلایلش رو بگه شاید بیچاره منظورش برعکس بوده باشه و بخواد چند تا از شهرهای مازندران رو به گیلان ملحق کنه
اون گیلانه که باید شهراش الحاق بشه، لوشان استارا، استان تالشستان، استان دیلمان، دیگه از گیلان یه وجب میمونه، رحمانی قشنگ
ببین حسن حالا حالاها خاطره تلخ رامسر و تنکابن رو تخت سینه تو و گیلکا میمونه، شما گیلکا تو استان خودتون تو اقلیتین واسه ما شاخ شدین، گیلان شامل تورک دیلم تالش و اقلیت گیلکه، با خیالبافیاتون شما گی لکهای گوگولی مگولی خوش باشید
ببین دوست عزیز مازنی! تو که دیگ نباید حرف از اصالت و قومیت بزنی….استانتون پر شده از تهرانی ها و خود ما گیلک ها…اون دفعه که بخاطر بی کفایتی مسئولین رامسر رو ازمون گرفتین،ولی کور خوندین ،این دفعه دیگ خود مردم رودسر و املش نمیزارن که این دو شهرستان از گیلان جدا شن…من خودم رودسری و گیلک هستم و هیچوقت قبول نمیکنم که شهرستانم بره تو یه استان جدید که مرکزش یه شهرستان مازندرانی باشه…ما تو گیلان مثل خیلی از شهرستان ها مشکل داریم ولی هیچوقت از گیلان جدا نمیشیم…تو هم دیگ حرف از اصالت و قومیت نزن .
مازیار جان
فعلاً که گیلان یکپارچه است و شما در خواب و خیال
این شما هستی که به دلیل جدایی دهها شهر از مازندران و تاسیس استان گلستان سوختید و هنوز هم می سوزید
گیلان که سر جاشه / شما بگو چرا مردم گلوگاه تمایل شدید دارند تابع گلستان شوند ؟؟؟
بد جور سر جدا شدن گلستان و دهها شهر سوختید . مگه نه ؟؟؟
بنده چالوسی هستم و به زبان طبری کلارستاقی گویش می کنم
متاسفانه برخی ها سعی دارند هویت مردم مازندران را تحریف کنند و آنها را چیز دیگری خطاب کنند در حالی که ما مازندرانی ها طبری تباریم و ربطی به گیلک ها نداریم و حتی زبانمان با زبان مردم گیلان متفاوت هست
مثلا ما چالوسی ها میگیم مه خنه درمه شومه که به معنی من خانه دارم می روم هست و در لهجه سمت ساری و بهشهر می گویند مه خنه درمه شومبه ولی در زبان گیلکی رشت می گویند مو خانه شوندرم یا مثلا ما چالوسی ها به پسر ریکا به دختر کیجا به مورچه ملیجه و به بزرگ گت می گوییم ولی اهالی رشت به پسر ری و به دختر لاکو و به مورچه پیتار و به بزرگ پیلا می گویند. ما زپچالوسی ها می گوییم هاکردمه ولی رشتی ها میگن بوکودم ما میگیم بوتمه ولی رشتی ها میگن بوگوفتم دو زبان متفاوتند.
زبان مازندرانی در متون کهن به عنوان زبان طبری ازش یاد شده لهجه طبری کلارستاقی و لهجه کجوری از مهمترین لهجه های زبان طبری هستند لهجه کجوری در نوشهر و نور و رویان گویش می شود و لهجه کلارستاقی در چالوس و مرزن آباد و کلاردشت و هچیرود گویش می شود و گویش طبری لنگایی در سلمانشهر و عباس آباد و نشتارود گویش می شود
در گدشته به منطقه غرب مازندران رویان می گفتند که مرکزیت ان با کجور نوشهر بود.
لطفا دوستان گیلانی و مازندرانی ما اهالی چالوس را وارد دعوای خود نکنید ما چالوسی ها روی هویت کلارستاقی خود تعصب داریم و به کلارستاقی بودن خود افتخار می کنیم. تاریخ رویان و رستمدار بخشی از هویت ماست.
استان اشکورات به شامل رامسر ، تنکابن ، رودسر و املش به مرکزیت رامسر باید ایجاد شود. مردم این مناطق به جز تنکابن اکثرا اشکوری هست پس بهتر هست این سه شهرستان به انضمام تنکابن یک استان شوند رلمسر هم فرودگاه دارد بنابرلین تنها گزینه مناسب برای مرکزیت هست. لهجه این چهار شهرستان هم رشت فرق داره و هم با ساری فرق داره حتی لهجه ما رامسری ها با لنگرود و لاهیجان هم فرق داره پس بهتره این منطقه که دارای چند گویش هستند یکی شوند. ما نیازی به چالوس و نوشهر نداریم زیرا اولا آنها به دنبال مرکزیتند و با رامسر و تنکابن کنار نمی آیند و دوما زبان چالوس و نوشهر مازندرانی هست و ذو لهجه کجوری و کلارستاقی با ما اشکوری ها خیلی تفاوت دارد ولی گویش تنکابن تا حدی قابل قبولی برای ما رامسری ها قابل فهم هست به نظرم ایجاد استان اشکورات هم به نفع رودسر و املس و تنکابن و رامسر هست و هم به نفع مازندران و گیلان است
شمالی یعنی گیلان ومازندران هردو استان اول در کنار هم باشید با همین وضع موجود
شهرهای سیردان، کوهی، راز میان، معلم کلیه، از، شهرستان قزوین، جدا شوند وبه گیلان الحاق گردد. خصوصا. سیردان به دلیل نزدیکی به سد ودریاچه سد سفید رود. به همین دلیل منجیل ولشان به قزوین الحاق نمیشود. سد بشکنن گیلان آب ببره؟ اصلا قزوین واستان قزوین به گیلان ملحق بشن ۸۰ درصد گیلانی. شهرستان طارم از زنجان جدا و به گیلان ملحق بشه. خلخال، کوثر، نمین ازاردبیل جدا و به گیلان ملحق بشه. رامسر تنکابن عباس آباد وکلا دشت از مازندران جدا و به گیلان ملحق شود. ا ز حالت دفاعی خارج وهجومی شویم. یعنی چه از گیلان به هر دلیل شهری جدا شود. گیلان بزرگ، کهن، غیور، متمدن، کاسی نژاد به شهرهای بیشتری نیاز دارد.
به عنوان یک سینوایی اجازه نخواهم داد یک تکه از خاک مقدس مازندران کم شود خاک میخوریم ولی خاک نمی دهیم مازندران باستان از جرجان تا لنگرود امتداد داشت ما خواهان الحاق مناطق جدا گشته به مازندران هستیم.
از آقای محسنی بندپی نماینده مردمی چالوس میخواهیم که تمام تلاش خود را برای سربلندی مازندران به ویژه سینوا و شهرستان چالوس انجام دهد.
بقول حکیم فردوسی:
که مازندرا شهر ما یاد باد
همیشه بر و بومش آباد باد
من افتخار کومه یتا سینوایی هسمه و شه جونه شه سامونه وسه فدا کومه خایمه به اوشون که چشم دیدن پیشرفت اما ره ندارننه بوم من فقط شه کلارستاق ره خایمه و اما شه تلاش ره هاکوردمی تا امه سامون پیشرفت هاکونه.
زنده باد طبرستان
زنده باد رویان کهن
زنده باد چالوس
زنده باد سینوا
جرات داری بیا این خزعبلاتتو لنگرود بگو، لنگرودی تعصبی که رو گیلان و گیلانی بودنش داره هیچ جای گیلان نداره، مازردران کیلو چند
انزلی بعضی هاشون از طایفه انزان بندرگز هستند که طبری تبارند و زمان قاجار به انزلی رفتند اهالی چابکسر رو هم دیدم که خیلی دوست دارند جز مازندران شوند جالب اینجاست که گیلکی صحبت می کنند ولی بیشترشون عاشق مازندران هستند برخی از افراد مشهور گیلان هم تبارشون چیز دیگه هست مثلا دکتر سمیعی اصالتا تبریزی هست و خود سمیعی ها هم میگن از نسل شیخ میلانی هستند میلان هم یک شهر در اذربایجان هست رابینو هم در کتابش میگه سمیعی ها اصالتا تبریزی هستند خود دکتر سمیعی هم در تبریز گفت اجداد ما از تبریز به رشت رفتند یا مثلا میرزاکوچک خان اصالتا از طایفه رشوند بود که کرد تبار هستند رشوندی ها در منطقه الموت و طالقان و رودبار ساکن هستند و بعضیاشونم به قزوین و رشت مهاجرت کردند مازندران هم اشکوری داره که بیشترشون ساکن رامسر هستند اگه شناسنامه رامسری ها را بگیرید متوجه میشید نزدیک پنجاه درصدشون اصالتا اهل اشکورات رودسر هستند به گفته خودزکو و برجیان در گذشته تا ملاط لنگرود به زبان طبری صحبت می کردند و بعد ها مرز زبان مازندرانی به کلای چای تقلیل پیدا کرد.
این احساسات ناسیونالیستی هم در یک قرن اخیر ایجاد شد مازندران و گیلان با هم جنگ داشتند ولی جنگ قومی نداشتند جنگ بین پادشاهان بود مثل شاهان کجوری استندار دیلمان را فتح کردند و شاه غازی رستم باوندی و پسرش ملک اردشیر گیلانیا را شکست دادند و تا سپیدرود را فتح کردن یا ملک کیومرث کجوری منطقه تنکابن را که استندار شهراگیم از دست داده بود را از گیلانیا پس گرفت.
پس از صفویه تا دوران قاجار هیچ جنگی بین مازندران و گیلان رخ نداد و فقط زمان محمد خان قاجار مازندرانی ها که متحد قاجار بودن به گیلان حمله کردند بعد اونم رضا شاه به گیلان حمله کرد و گیلان را فتح کرد که اونم با عنوان وزیر جنگ نه شاه مازندران.
پس حداقل پهارصد ساله بین مازندران و گیلان صلح هست.
من به عنوان یک شمالی برای خودم و بقیه شمالی ها متاسفم. پانترک ها و پانفارس ها بغل گوش ما هستند ولی به جای اینکه ما شمالی ها از گیلک و مازنی تا تالش و تات با هم متحد شویم داریم تو سر هم میکوبیم. یک عده هم در فضای مجازی به اسم گیلک دارند به مازنی ها و تالش ها فحش میدهند و معلومه که هدفی جز تفرقه بین این اقوام ندارند. گیلان از رودسر تا آستارا و مازندران از گلوگاه تا رامسر اینقدر به بهانه ی گسترش استان ها به کدورت ها دامن نزنید. گیلان تنکابن و رامسر را نمیخواهد. مازندران هم رودسر و املش رو نمیخواهد. باید متحد باشیم تا در این دوره زمانی که به فرهنگ و زبان و هویت ما تهاجم میشود بتوانیم از خود نشان مقاومت دهیم. از اهالی شرق گیلان و غرب مازندران خواهشمندم زمین های خود را به مهاجرین نفروشند. دیدید چه بلایی سر انزلی آمد که الان ترک ها ادعای اونو میکنند. الانم این بلا داره سر شهرهای بابلسر و محمودآباد و نور و نوشهر و چالوس و کلاردشت و تنکابن و رامسر و رودسر و املش و لنگرود و لاهیجان میاد. بومی ها دارند زمین های خود را مفت به غریبه ها به ویژه تهرانی ها میفروشند حداقل اگر میخواهید زمین بفروشید به بومی ها معتمد بفروشید کسی که برای گیلان و مازندران ارزش قائل باشد نه مثل تهرانی ها و اردبیلی ها و اصفهانی ها و مشهدی ها که فقط برای خوشگذرانی میایند. زمین های شمال مثل زبان و فرهنگ و هویت برای ما ارزش دارند و حکم ناموس ما را دارند. گیلان برای گیلک و تالش هست مازندران برای مازندرانی هست پس زمین به بیگانه نفروشید . لطفا به زبان مادری خود صحبت کنید. زنده باد گیلان زنده باد مازندران.
ترک های انزلی
شهر انزلی در سال ۱۹۷۶ دارای ۵۵،۰۰۰ نفر جمعیت و در سال ۲۰۰۶ دارای ۱۱۰،۶۴۳ جمعیت بود ، ساکنان انزلی عمدتاً گیلک و ترک هستند. ترک های انزلی اکثراً از مهاجرانی بودند که در زمان حکومت اتحاد جماهیر شوروی از جمهوری آذربایجان به انزلی مهاجرت نمودند و در امور شیلات و بندر فعالیت داشتند.
http://www.iranicaonline.org/articles/anzali-town-in-gilan
متن دانشنامه ایرانیکا
The town had 55,000 inhabitants in 1976 and 110,643 in 2006 (Markaz-e Āmār-e Irān), mainly Gilaks and Turks. The latter are mostly emigrants (mohâjer) from Azerbaijan when it was under Soviet rule, and they are particularly numerous in the fisheries and port activities.
ترکان منجیل و لوشان
مردم لوشان و منجیل عمدتا ترک هستند همچنین تات ها و کردهای عمارلو در این دو شهر ساکن هستند.
http://www.iranicaonline.org/articles/manjil
متن ایرانیکا
Both Lowšān and Manjil had a mainly Turkish population from the ʿAmmārlu tribe, together with Tats and Kurds, and belonged to the ʿAmmārlu district
سلام عرض کومه به شما عزیزان
محمد زال زر هسمه از سینوا چالوس
تفاوت لهجه همه جا وجود دارنه ولی همه مازندرانی هسممی.
استاد مردم چالوس وقتی یتا اردک ویمنه گومنه وه بیلی هسه ولی نوشهره دله گومنه وه سیکا هسه یا مثلا مورچه ره ملیجه گوممی ولی نوشهر دله مجیله گومنه.
با اینکه امه زوون اوشونه جه خیلی نزدیک هسه ولی یتا کم تفاوت های جزئی وجود دارنه.
همه به مازندرانی بودن خود افتخار می کنیم.
دوستان لطفا یکم تاریخ مملکت رو بخونید بعد نظر بدین. مهم اصالت و عقبه یک سرزمین هستش که خدا رو شکر گیلان از اول جز استانهای با اصالت بود و در قدیم بهش میگفتن استان یکم کشور که از نوشهر تا آستارا شامل گیلان میشدن و متاسفانه با گذشت زمان و با روی کار آمد افراد بیسواد و بی هویت دچار تحریف شد. و هنوزم که هنوزه تا خود نوشهر از افراد گیلک تبار زیاد میتوان دید.از دست مردم عادی کاری برنمیاد ولی تاریخ یک سرزمین خودش گویا همه چیز هست. موفق باشید.
استان مازندران یکی از کهن ترین استان های ایران است که در گذشته تپورستان نامیده میشده و مرزهای غربی آن تا سپیدرود امتداد داشته و در دوره های متعدد نواحی مانند لاهیجان و ملاط و لنگرود و رودسر جز خاک رویان و طبرستان محسوب میشدند .
محدوده ی گیلان در کتاب حدود العالم تعیین شده است و فقط شامل نواحی جلگه ای گیلان فعلی میشده که دوستان می توانند بروند مطالعه کنند.
به نقل از دانشنامه ایرانیکا گیلان ذر صدر اسلام تا هوسم یعنی رودسر فعلی امتداد داشت.
به نقل از نامه تنسر عصر ساسانی سرزمین های دیلم گیلان و رویان جز پادشاهی خاندان گشنسب تپورستان بوده است.
استان های دهگانه در زمان رضا شاه درسال ۱۳۱۶ ایجاد شد و همانطور که از اسم استان ها پیداست به شماره نام گذاری میشدند و استان اول شامل شهر های اراک و قزوین و رشت و زنجان میشد و اسمی از گیلان یا زنجان و غیره روی استان نیست زیرا این استان طبق قانون ایجاد استان های دهگانه مرکز نداشتند.
استان دوم نیز شامل گرگان و ساری و سمنان و کاشان و تهران میشد.
رضاشاه مسابقات قهرمانی کشور تشکیل نداده بود یکجوری عده ای میگویند گیلان و زنجان جز استان اول بود انگار در مسابقات قهرمانی کشور اول شدند و جز استان اول قرار گرفتند.
مردم شرق گیلان به علت اینکه دوره ای بخشی از طبرستان بودند شباهت های فراوانی با مردم مازندران در گویش پیدا کرده اند و خیلی از اهالی اشکورات ترانه های مازندرانی همچون امیری و طالبا میخوانند این در حالی هست که اهالی غرب گیلان با تالش ها نزدیکی دارند مثلا اهالی شرق گیلان مانند مازنیا به خروس تلا میگن ولی اهالی رشت و غرب گیلان مانند تالشیا به خروس سوک میگن.
مردم نوشهر کجوری اند همانطور که شهر نوشهر و نور و شرق چالوس جز کجور هست ما زبانمان مازندرانی هست و هیچ احدی خود را گیلک نمیداند مردم غرب چالوس و مرزن آباد و کلاردشت و عباس آباد نیز کلارستاقی اند و مازندرانی صحبت می کنند به غیر از این تا منطقه نشتارود و ییلاقات سه هزار زبان مردم کاملا مازندرانی هست و از تنکابن با گیلکی در می آمیزد.
مازنی و گیلانی و تالش و تات و دیلم باید متحد باشند.
شرق گیلانیم و شباهتی بین خودمون با طبرستان تبری نمی بینم نه زبانمون نه خلق و خومون نه لباس بومی مون نه قیافه هامون ون نه …. خودتونو به ما نچسبون آقای بابلی آملی ساروی ، در ضمن زبان خودتون هم گیلکیه برو از همه هم استانی هات بپرس
بنده به عنوان یک اشکوری اهل شرق گیلان قبول دارم به مازندران شباهت هایی داریم حتی گویش کلاردشت تا لاهیجان را جز گویش انتقالی مازندرانی به گیلکی در نظر گرفتن برای همین شباهت داریم ولی ما دیلمی تبار هستیم و با طبری ها متفاوتیم ولی با هم امیخته شدیم
سلام
به قطع یقین بایست شهرهای رامسر و تنکابن به استان مادری شان گیلان بپیوندد.
اصالتأ گیلانی رشتی چومارسرایی با افتخار
هر وقت آستارا به سرزمین مادریش اردبیل پیوست و تالش جدا شد و رودبار به قزوین پیوست بعد راجب مازندران صحبت کنید.
استان گیلان پر از ترک و کرد و لر و تالش هست.
منجیل ترکند لوشان کرد و ترکند رودبار تات و ترک و کرد هستند.
استارا ترکند.
نصف انزلی ترکند.
نصف هشتپر ترکند.
رضوانشهر و فومن و ماسوله تالشند.
حالا هی بیایید برای خاک مازندران نقشه بکشید .
اگر چنین هست ما هم میخواهیم تا ملاط لنگرود که سابقا جز طبرستان بود به مازندران الحاق شود البته دوره شاه غازی باوندی تا سیاه رود در نزدیکی رشت خاک طبرستان بود.
این به اون در.
باید مستند و مستدل به این دیدگاه نگاه کرد.
نه مازندران خاک میدهد و نه گیلان خاک می دهد.
این مسائل هم بیشتر جنبه ناسیونالیستی دارد و عده ای فکر می کنند پس فردا ممکنه مستقل شوند پس برای اینکه جنگ راه نیفته از همین حالا سرزمین خود را توسعه دهیم.
ببینید دوستان نمی دونم تا حالا کتاب خوندید یا نه یا اینکه فقط از این کانال به اون کانال رفتید چندتا مطلب خوندید که منبعش مشخص نیست.
مازندرانی و گیلکی و دیلمی سه زبان جدا هستند و مازندرانی ادامه ی همان زبان طبری هست و قوم تپور از دوران هخامنشی که فرماندهشون فرادات بود در تاریخ حضور داشتند که آریان مورخ یونانی و پیرنیا بهش اشاره نموده اند.
دکتر منوچهر ستوده در کتاب از استارا تا استراباد جلد یک و دکتر یوسفی نیا در کتاب لنگا و مینورسکی در کتاب دیلمان و رابینو در کتاب دارالمرز اشاره نمودند که گیلان در سال ۱۸۴۷ تا ۱۸۴۸ دچار بیماری طاعون می شود و چهار پنجم جمعیت گیلان کشته می شوند و پس از آن گروهی از مازندران و اذربایجان و عراق عجم و ماورای قفقاز به گیلان کوچ می کنند و این استادان قوم گیل را پس از این واقعه یک قوم مختلط می دانند و در جای دیگر می گویند گیل ها سفید پوست و ضعیف هستند و شغلشان کشاورزی هست و شاهان صفوی انها را به واسطه کم استعداد بودن از ارتش اخراج کردند ولی می گویند دیلمیان سبزه هستند و قد کوتاه و چابک و نیرومند و به مازندرانی ها درشت هیکل و تنومند می گویند و این نشون میده سه قوم طبری و گیل و دیلم سه قوم متفاوت بودند مینورسکی و رابینو سکنه ی منطقه دیلمان را مهاجرانی از قزوین می داند و میگویند ایل رشوند که کردتبارند نیز در این دوره از الموت به رودبار رفتند و سپس ساکن رشت شدند و میرزاکوچک خان نیز اصالتا کرد رشوندی بود و رابینو در کتابش می نویسد مردم انزلی به سه زبان ترکی و گیلکی و فارسی سخن گویند و بزرگترین طوایف آن دو طایفه سرخی و انزانی باشند که سرخی از کومش امدند و انزانی ها از مازندران آمدند و سکنه ی طارش را مردمی از کجور مازندران می داند و جای دیگر می نویسد خاندان سمیعی از تبریز به رشت آمدند و خود دکتر سمیعی هم تایید کرد که اصالتا ترک هست و از نسل شیخ سمیعی میلانی هست در واقع قوم گیل پس از طاعون بزرگ بخاطر مهاجرت اقوام مختلف به قومی مختلط تبدیل شدند
البته باید گفت واژه گیل و گیلک به معنای کشاورز و گالش و کرد به معنای چوپان است.
لطفا احساسی به موضوع نگاه نکنید و مطالعه کنید و واقع نگر باشید.
همه ایرانی هستیم اگر اهل مطالعه هستید درست مطالعه کنید و جانبدارانه به قضیه نگاه نکنید.
اگر قرار حتی یک متر از گیلان جدا شود با شهرهای مازندران استان جدید تشکیل گردد، باید نام آن گیلان شرقی باشد.ویا غرب مازندران را گیلان شرقی نامید. ویا یک متر از گیلان با غرب مازندران را استان سرگالش، نامید. نه اشکور ات، اشکور تیره ای از گالش است. اما استان سرگالش شامل همه گالش های رودسر، رام سر، تنکابن، چالوس، سیاهکل، آمل واملش می گردد. اما بهتر است رامسر تا نور به گیلان خواستگاه کاسی های دنیا، کهن، غیور، متمدن، وباصفا وسر سبز ملحق شوند. گالش ها ودیلمی ها وگیل ها وتالشی اجازه جدایی یک وجب خاک از گیلان را نخواهند داد، اما از استانهای همجوار، مازندران، اردبیل، قزوین، زنجان، باید شهرهای، سخت سر(رام سر) تا نوروحتی امل، سیردان، کوهین، الموت جنوبی وشمالی، طارم، خلخال، کوثر، نمین وحتی طالقان از البرز به گیلان بپیوندند تا حق مردم تات، گیل، گالش، دیلمی وتالشی این مناطق با پیوستن به گیلان احیا شود.
داداش خیلی خوش اشتها هستیا یکهو بگو کل مازندران بدین دیگه تعارف نداشته باش بیا از شمال تا روسیه از جنوب تا قطب جنوب مال شما اصلا.
منظورت از گالش چیه جنابعالی اصلا میدونی گالش یعنی چی؟
من خودم اجدادم گالش بودند و شغلشان گاوداری بود گالش اصلا اسم قوم نیست گالش یعنی دامدار ولی اینکه در شرق گیلان در منطقه اشکورات بعضیا به زبان خودشون گالشی می گویند بحث دیگری است.
منظورت از خواستگاه کاسی ها چیست کاسی ها که ساکن رود کر جمهوری اذربایجان بودن اگه کاسی هستی می تونی بری اذربایجان ترکی یاد بگیری و کاملا کاسی بشی مورخان هم گفته اند برخی از مردم گیلان دویست سال پیش از قفقاز و اذربایجان به گیلان امدند تو هم حتما از نسل همون مهاجرانی.
سرزمین ما میعادگاه دو قوم سکایی تبار آمارد و تپور هست نه قوم منقرض شده کاسی که هر کی از راه میرسه میگه ما کاسی هستیم از ترک تا لر و کرد و عرب همه میخوان کاسی ها را به نفع خودشون مصادره کنند اهمیتی هم نداره چون ریشه ما مشخص هست و هنوز بی ریشه نشدیم که خودمونو به این قوم و اون قوم بچسبونیم.
اگر استانی ایجاد بشه که باز ما مخالفشیم اسم آن مازندران غربی یا رویان میشه گیلان کنونی خودش روی سرزمین های تالش و دیلم و ببر و بخشی از مازندران بنا شده.
شما به جای خوش اشتهایی یک فکری برای شهرهای شرق گیلان و غرب گیلان و جنوب گیلان بکن نمیخواد برای شهرهای استان های دیگه نقشه بکشی شهر های استان های دیگه شرایطشون از شهرهای گیلان بهتره گیلان هم که فقط شده رشت و لاهیجان به بقیه شهرها هم که رسیدگی نمیشه.
طبرستان بزرگ یعنی از آران تا داهستان این را دکتر چراغعلی سنگسری و دکتر اردشیر برزگر بارها گفتند خاک طبرستان از غرب تا سیاهرود رشت بوده و هست و خیلی خوشحال میشویم که مردم لنگرود تا رودسر بخشی از مازندران شوند و مانند شهرهای مازندران پیشرفت بکنند.
پیش خودت چی فرض کردی خیال کردی آمل و نور و نوشهر و چالوس و کلاردشت و عباس آباد و نشتارود که کاملا طبری و طبری زبان هستند میگن ما میخواهیم رشتی بشیم فکر میکنی گویش آملی و کجوری و کلارستاقیشون را ول می کنند میان رشتی صحبت می کنند مخصوصا آمل و کجور و کلار که یک زمانی مرکز طبرستان بودند و از قدیمی ترین شهرهای طبرستان هستند میان جز شما میشن من خودم کلارستاقی ام یک تار موی مازندران را با کل دنیا عوض نمی کنم.
ما یک وجب خاک نمیدیم ولی اگر مردم رودسر و املش بخواهند مثل مازندران پیشرفت کنند می توانند جز مازندران بشوند اگر رودسر و املش در مازندران می ماند الان عروس مازندران میشد و لازم نبود مردمش بخاطر یک لقمه نون به این شهر و اون شهر مهاجرت کنند.
معلومه خودتو گیلانی هم نمیدونی که دنبال تجزیه استان خودتم هستی هی میگی شرق گیلان استان بشه.
ای کاش رودسر از مازندران جدا نمیشد و مثل رامسر پیشرفت میکرد.
حیف
حیف
حیف
استان اشکورات به مرکزیت رامسر از تنکابن تا لنگرود ایجاد خواهد گشت چون ما زبونمون با لاهیجان و رشت متفاوته و اصلا گیلک نیستیم و دیلمی تبار هستیم
ما اشکوری ها از شکل گیری استان تالش از ماسوله تا آستارا به مرکزیت هشتپر و استان رویان از نشتارود تا محمود آباد به مرکزیت نوشهر و استان جرجان از آزادشهر تا مراوه تپه به مرکزیت گنبد کاووس حمایت می کنیم
شمال باید به شش استان مختلف تبدیل شود اردبیل با به دو استان مغان و اردبیل تبدیل شود و سمنان هم باید به دو استان شاهرود و سمنان تقسیم شود
باید فیروزکوه و شهمیرزاد به مازندران و غرب الموت به گیلان و طالقان و شرق الموت به اشکورات و بالاطالقان و قصران به رویان و مجن به گلستان الحاق شوند چون نزدیکی فرهنگی وجود دارد
آقایون به ظاهر دیلمی که برای تجزیه گیلان و مازندران دندون تیز کردید فکر میکنید کسی خبر نداره کی هستید و چه میکنید شماها اصلا بومی شمال نیستید و پانترک هستید و فقط هدفتون تفرقه بین گیلان و مازندران هست.
در صفحه ۳۸۹ کتاب آثار البلاد و اخبار العباد زکریا بن محمد بن محمود قزوینی آمده دیلیمان در اصل عربند و از طایفه بنی تمیم هستند که این طایفه از دوران ساسانی ساکن ایران بودند از طرف دیگر هم مینورسکی میگوید دیلمیان مهاجرانی از قزوین هستند و برخی طوایف دیلم مانند خلابران هم اصالتا عرب بودند.
دیلمان تا قرن پنجم مستقل بود و پس از آن بخشی از طبرستان و رویان و بعد ها نیز بخشی از گیلان شد و بخاطر همین هست که نامی ازش باقی نماند حالا با سو استفاده از تاریخ میخواهید بین نازندران و گیلان تفرقه بندازید.
سیاهکل هم جز گیلان بود و بعد ها ملوک دیلمان این منطقه را از گیلانیها خریدند.
در تمام نواحی رودسر و املش و رامسر مردم خود را گیلک میدونند و اتفاقا گویش مردم این منطقه شبیه به گیلک های لاهیجان و لنگرود هست و گویششون با رودبار و الموت که شبیه به تاتی هست متفاوت هست بعد می ایید با اسم رودسری و املشی و رامسری برای تجزیه گیلان نقشه میکشید.
مازندرانی و گیلکی خیلی به هم شباهت دارند گویش غرب گیلان در مضارع استمراری دقیقا مثل زبان مازندرانی صرف می شود و این نشون میده گویش های منطقه شبیه به هم هست بعد بخاطر چهار تا کلمه متفاوت سعی دارید گیلان را تجزیه کنید و جالب تر اینکه گویش رامسر تا لاهیجان دقیقا یکی هست و فقط تفاوت آوایی دارند و گویش تنکابن هم به شرق گیلان شبیه تر هست فقط گویش نشتارود به مازندرانی شباهت دارد ولی در کل هم مازندرانی هم گیلکی به یکدیگر شبیه هستند و خود بنده زبان مازندرانی را متوجه می شوم.
به شما پانترک ها اجازه نمیدیم به بهانه دیلمان گیلان را تجزیه کنید بهتره اردبیل خلخال و نمین را که خاک تالش هست پس بده و زنجان منطقه طارم را به گیلان پس بدهد.
مازندران و گیلان و گلستان و سمنان بهتره مثل عهد قدیم یکی شوند چون در گذشته هر چهار منطقه بخشی از پتشخوارگر بودند و کل البرز را فرشواذگر می نامیند.
استان دیلم را فراموش نکنید استان دیلم به مرکزیت رودبار شامل الموت و رودبار و سیاهکل و طارم باید ایجاد شود.
استان های تالش و گیلان و دیلم و اشکورات و رویان و مازندران و گلستان و جرجان هفت استان شمالی کشورند.
از گرگان تا رشت زبان همه گیلکی هست حالا با گویشهای مختلف زبان مازندرانی کجا بود؟؟