اختصاصی همای گیلان: با سلام خدمت همه مسئولین و کارکنان محترم سایت وزین و فرهنگی همای گیلان / صدای گیلان
قبل از هرچیز تشکر و قدردانی خودم را از شما عزیزان در خصوص انتشار مطالب به روز و به موقع و مورد نیاز مردم و جامعه ( فرهنگی / سیاسی / اجتماعی / هنری و … ) اعلام می نمایم . امیدوارم همیشه در پناه حضرت حق موفق و موید باشید .
بنده نه مسئولیت خاصی در سیستم سیاسی کشور یا استان دارم و نه قصد داد و فریاد بی جهت ، ولی بعنوان یک گیلانی وقتی می بینیم چه بلاهایی سر این استان کوچک می آید و مشکل از جاهایی است که انسان کمتر به فکرش می رسد واقعا جای درنگ و اندیشه دارد .
در خصوص برخی مطالب در زمینه وجود دستها و نیت های ناپاک برخی استانها از جمله اردبیل که چشم طمع به آستارا و حتی تالش دارند در این چندسال مطالب زیادی گفته شده و هر فرد و مسئولی بنا به فراخور پست و جایگاه و البته وظیفه انسانی و شرعی خود ، مطالبی را مطرح نموده است .
تقریبا همزمان با سنگ اندازی ها و شیطنت های اردبیلی ها ، مسئولین استان تازه تاسیس قزوین هم اقدامات موذیانه ای را در سالهای قبل بصورت مخفیانه و در ادامه علنی جهت تصاحب شهرهای جنوبی گیلان از جمله لوشان و منجیل انجام دادند که خوشبختانه در نطفه خفه شد .
* بحث اصلی بنده که مزاحم شما شده ام و بعنوان درد دل خدمت شما عرض می نمایم چیزی متفاوت از این مشکلات و دردهاست . مشکل از شرق گیلان است که کمتر به فکر ما رسیده است !!!
مساله از آنجا آغاز می شود که ما می بینیم استان گیلان جزء کوچکترین استانهای کشور است و در نقشه ایران از لحاظ وسعت در مقایسه با سایر استانها بخصوص خراسان و سیستان و بلوچستان و کرمان و یزد و اصفهان زیاد به چشم نمی آید ( البته بماند که از نظر فرهنگی و سیاسی و هنری و اجتماعی و مبارزاتی جزء برترین استانهای کشور می باشد . )
خب حالا خوب که بررسی می کنیم همین استان خیلی کوچک ، متاسفانه دارای مشکلات داخلی بسیار زیادی است بطوریکه حملات و چشم طمع به شهرهای آن از جانب استانهای متجاوز همسایه نسبت به هر استان دیگری در کشور بیشتر است . با وجود مساحت بسیار کم استان گیلان ( اندکی بیش از ۱۴۰۰۰ کیلومتر مربع ) ما در کشور هیچ استانی را نمی بینیم که از سه طرف مورد تهاجم استانهای همسایه باشد .
سوال بنده این است که چه عواملی باعث شده که استانهای تازه تاسیس همسایه گیلان که هنوز به قولی جوهر امضای استان شدشان خشک نشده و به قول سربازان وظیفه ، هنوز آشخور هستند، به این صورت و بطور علنی به خود جرئت و اجازه این اقدامات را در خصوص استانی که از ۱۰۰ سال پیش جزء اولین استانهای کشور بوده است می دهند تا جایی که بجای مسئولین گیلانی نظر می دهند و بیانیه در اینترنت صادر می نمایند و …
بنده بر اساس حضور فیزیکی خودم در ۱۵ سال گذشته ( تقریبا بصورت همزمان در سه استان قزوین – اردبیل – مازندران بدلایل کاری و اشتغال و … ) مهمترین یافته ها و دلایل را به قرار زیر می دانم :
- عدم وجود مسئولین قوی و پاسخگو در برخی نهادهای مهم و حساس در استان گیلان
- عدم وجود یک نهاد یا مقام در استان جهت ایجاد وحدت رویه و اتفاق نظر در استان گیلان
- بومی نبودن تعداد زیادی از مسئولین ارشد گیلانی از جمله استانداران دهه قبل ( که به نظر من مهمترین عامل است )
- کم توجهی یا برنامه ریزی نامناسب جهت بررسی مشکلات شهرهای انتهایی استان
- بازتاب ضعیف و ناکافی اقدامات انجام شده برای کلیه بخشها و شهرستانهای استان ( بطوریکه با وجود انجام اقدامات بسیار بزرگ و ارزشمند ، تا حد زیادی اطلاع رسانی کافی به مردم و جامعه انجام نمی شود )
- بهره جویی ناکافی از ظرفیتهای موجود در استان
- عدم جذب درست و کافی سرمایه گذاران بخش خصوصی ( مثلا در مقایسه با استان مازندران که زیرساختهای قوی تری دارد )
- عدم پیگیری درخصوص استفاده از ظرفیتهای قومیتهای مختلف در استان
- عدم پاسخگویی به موقع به مطالب مطرح شده از سوی مسئولین سایر استانها ( بطوریکه پس از اظهارنظرهای مقامات اردبیلی و قزوینی تا مدتها هیچ مقام ارشد گیلانی واکنش درست و بجایی نشان نمی دهد )
- و …
در ادامه عرایضم این موضوع را خواستم هشدار دهم که در این چندسال گذشته ، بیشترین مشکلات و تعرضات و تجاوز از سوی استانهای اردبیل و قزوین صورت گرفته است . موضوعی که کمتر به آن پرداخته شده است در اینجا بیشتر جلب توجه می کند و می بینیم از جایی داریم زیان می کنیم که فکرش را هم نمی کردیم .
اگر شما سریال امام علی ( ع ) را دیده باشید در قسمتهایی که به جنگ صفین نزدیک می شویم ، سپاه حضرت علی (ع) به فرماندهی مالک اشتر موفق می شوند سپاه معاویه را تقریبا تار و مار کنند و به درب ورودی قلعه معاویه می رسند تا جایی که مالک اشتر به یارانش می گوید فقط چند ضربه شمشیر و چند قدم تا نابودی سپاه کفر و معاویه بیشتر باقی نمانده است . همین که مالک اشتر و یارانش آماده حمله نهایی و نابودی لشکر معاویه می شوند از شخص حضرت علی ( ع ) برای مالک اشتر پیغام می رسد که جنگ را متوقف کن و برگرد . مالک اشتر به شدت ناراحت و متعجب می شود و فکر می کند اشتباه شده و مجددا پیگیری می کند می بیند که نه ! خبر درست است . امیر مومنان پیغام داده که جنگ را رها کن و برگرد . به مولای متقیان می گوید تا نابودی لشکر کفر فقط چند قدم مانده و معاویه و لشکرش در حال نابودی هستند ولی حضرت علی (ع) می فرمایند به حرفم گوش کن ! بدان که دشمن اصلی در سپاه خودمان است !! برگرد وگرنه تمامیت اسلام و مسلمین از بین می رود همین دشمنان اصلی که در سپاه خودمان هستند بعد از نابودی معاویه ، دشمنانی به مراتب بزرگتر و بدتر از دشمن سابق می شوند . برگرد و برگرد !!!!!!
هدف از بیان این واقعه تاریخی چه بود ؟
موضوع این است که اگر مسئولین اردبیلی و قزوینی چشم طمع به شهرهای گیلان دوخته اند ( که البته باید خوابش را ببینند ) حداقلش این است که به فکر منافع استان خودشان بوده و گیلانی نیستند ولی در سه چهار سال گذشته می بینیم که ………. ابتدا موضوعی را برای شما نقل کنم :
شهرهای غرب مازندران ( نور و نوشهر و چالوس و تنکابن و رامسر ) در سالهای گذشته تاکنون به دلایل مختلف با مرکز استان خود یعنی ساری مشکلات زیادی داشته اند بطوریکه می توان به فاصله زیاد تا مرکز استان / عدم رسیدگی به این شهرها / فرهنگ متفاوت / هزینه های زیاد رفت و آمد و تصادفات و ….. اشاره کرد . مسئولین و مردم این شهرها تنها راه چاره را در جدایی از مازندران و تشکیل استان جدید یافتند و به فکر افتادند استان جدیدی داشته باشند تا راحت زندگی کنند ( که البته منطقی هم هست ) . ولی پس از پیگیری های لازم و پس از دور اول سفرهای استانی آقای احمدی نژاد به مازندران ، بعد از ارائه پیشنهاد خود به رئیس جمهور وقت یعنی تشکیل استان جدید متوجه یک موضوع مهم و فراموش شده شدند .
آن موضوع چه بود ؟ آقای احمدی نژاد به مردم غرب مازندران فرمودند جمعیت شما و مساحت فعلی شهرهای شما برای استان شدن کم است و فرمودند جمعیتتان را زیاد کنید . خب یک شبه یا سه چهار ساله که نمی شود جمعیت را دو برابر کرد . اندیشمندان غرب مازندران با هم جمع شدند که آقا چه کنیم ؟ جمعیت نداریم ؟ مثل اروپا هم که نمی توانیم سریع مهاجر بگیریم که مشکل را حل کنیم . اینجا بود که اتفاق مورد نظر آغاز شد !!!
آقایان غرب مازندرانی به این فکر افتادند که بهترین راه این است که در شرق گیلان دوره بیفتیم و چند شهر از شرق گیلان را هم وسوسه کنیم و مردم و مسئولانش را تشویق کنیم که به ما ملحق شوند . آقا بیایید استان جدید تشکیل دهیم و راحت شویم و پیشرفت کنیم !!!
رهبری املشی:بنده بینی و بین الله به این نتیجه رسیده ام که جدایی شهرهای املش ورودسر به نفع مردم منطقه است
اینجا بود که جناب آقای دکتر رهبری املشی نماینده عزیز و شریف و دانا و توانمند و کاردرست و همه چیزتمام رودسر و املش هم وارد عرصه شد . کم کم بیانیه های ایشان هم شروع شد و جمله تاریخی خود ! را بیان فرمودند که « بنده بینی و بین الله به این نتیجه رسیده ام که جدایی این شهرهای گیلان به نفع مردم منطقه است و خدا من را بکشد اگر به ضرر مردم کاری کنم » !!! ای بابا عجب جمله تاریخی و شیوایی !؟!
جناب آقای نماینده رودسر و املش شروع کردند به همکاری با مسئولین غرب مازندرانی در جهت تشکیل یک استان جدید و جعلی و مسخره بنام استان « ساحلی » . تازه فهمیدیم که املش هم ساحلی بوده و ما خبر نداشتیم !! در ادامه همین چند نماینده به رئیس جمهور نامه نوشتند و خواستار تشکیل این استان شدند که مستندات نامه ها در اینترنت موجود است .
شما به مشکلات و دلایل مردم غرب مازندران ( جهت تاسیس استان جدید ) خوب دقت کنید :
- دوری زیاد راه تا مرکز استان ( ساری ) و هزینه های زیاد مربوطه و خطر تصادف و … ( ۲۵۰ کیلومتر تا رامسر )
- فرهنگ متفاوت تنکابن و رامسر و تاحدودی چالوس با فرهنگ و زبان ساری
- عدم رسیدگی مسئولین مازندران و عقب افتادگی شهرهای تنکابن و رامسر نسبت به بابل و آمل و ساری و …
حالا شما ببینید این سه مشکل در رودسر و املش وجود دارد ؟
- فاصله شان تا رشت که حدود یک ساعت است و جاده رودسر تا رشت که عالی است
- زبان و لهجه شان که مثل رشت گیلکی است حالا لهجه ها اندکی فرق دارد
- قبول دارم که املش و رودسر خیلی پیشرفته نیستند و باید به حق به مشکلاتشان رسیدگی شود ولی حرف من این است که در استان گیلان اگر فقر حاکم است اگر خرابی زیاد است اگر به هردلیلی بی عدالتی است به اندازه تفاوت های بین آمل و بابل و ساری با تنکابن و رامسر نیست و این استان تقریبا یک دست تر از مازندران است . مثلا شما ببینید شهرهایی در غرب گیلان است که بسیار نزدیک به رشت هستند ولی وضعیت رودسر حداقل از آنها بهتر است مثل شفت / ماسال
پس نتیجه می گیریم ایده تشکیل استان جدید و جعلی و مزخرف در شمال ایران ، ایده ای است که ریشه در مشکلات مردم شهرهای تنکابن و رامسر و چالوس و نوشهر دارد و این شهرها بخاطر رهایی از دست ساروی ها و رسیدن به حق خود ، سنگ مردم رودسر و املش را به سینه می زنند . مشکلشان این است که تعداد شهرهایشان برای تشکیل استان جدید کم است ، مساحتشان کم است و جمعیت بیشتر نیاز دارند وگرنه مشکلات غرب مازندران چه ربط و دخلی به شرق گیلان دارد که نزدیک رشت هستند ؟
حالا می رسیم به دلایل و استدلالهای نماینده محترم رودسر و املش و برخی مصداقها و این که ایشان فرموده اند بینی و بین الله فقط به فکر مردم و رفاه آنها می باشند . بررسی کنیم که در صورت تشکیل استان جدید !! ساحلی با جدا شدن رودسر و املش چه به این دو شهرو سایر شهرهای گیلان خواهد رسید : خوب بخوانید .
- گیلان همین الان جزء کوچکترین استانهای ایران می باشد و مساحتش فقط ۱۴۰۰۰ کیلومتر مربع است ( یعنی حدود ۱۱۷ برابر از مساحت کل کشور کوچکتر است ) . با این کار شما که دو سه تا شهر را بگیرید و استان گیلان نیم وجبی فعلی را اندازه مورچه کنید دیگر چیزی از خاک این استان باقی می ماند ؟ چه نفعی برای بقیه شهرها دارد ؟
- حداقلش این است که شما گیلک هستید و باید نسبت به استانی که به نام گیلان نامگذاری شده تعصب و غیرت بیشتری داشته باشید . درست است یا نه ؟ ما می بینیم که هموطنان کرد یا آذری ما هر جا می روند با هم اتحاد دارند و به زبان خودشان صحبت می کنند ( خوشا به غیرتشان ) حالا ما گیلک ها که تعدادمان مثل ترک ها میلیونی هم نیست باید متفرق باشیم و در دو تا استان جدا باشیم ؟
- همان تنکابن و رامسر هم در گذشته جزء گیلان بودند که بدلایل مختلف و بی کفایتی مسئولین وقت از گیلان جدا شدند .
- خوشا به غیرت و وفاداری مردمان آستارا و تالش که با وجود ترک زبان یا تالش زبان بودن و فاصله ۱۹۰ کیلومتری تا مرکز استان ) ، به اندازه شما ساز جدایی کوک نمی کنند ( اگر هم گاهی داد و فریاد می زنند که البته حق دارند )- مصداق من هم این است که نماینده شریف مردم آستارا در مجلس همیشه بیان می کند که آستارا جزء استان گیلان است فقط حرفش این است که مسئولین استان گیلان باید بیشتر به آستارا و مشکلات آن رسیدگی کنند که الحق و الانصاف راست می گوید . یا مثلا نماینده رودبار و منجیل و لوشان یکی از کسانی است که با طرح تجزیه گیلان بشدت مخالف است در صورتیکه فاصله شان از رشت بیشتر از شماست .
- در بازدیدی که در پاییز ۹۳ استاندار گیلان و سایر مسئولین از آستارا و تالش و همچنین ریاست محترم دانشگاه علوم پزشکی گیلان از مراکز درمانی آستارا و لوندویل داشتند ، مردم این مناطق با اجتماع عظیمشان و نصب دهها پارچه و پلاکارد ، استقبال بسیار زیبایی از مسئولین محترم خود داشتند و سنگ تمام گذاشتند و تودهنی محکمی به کسانی که ادعای مالکیت آستارا و تالش را داشتند زدند ( تصاویرش را در اینترنت می توانید ببینید ) . آقای رهبری املشی ! اینها که تالش یا ترک زبانند و فاصله شان تا رشت سه برابر شماست ! پس این همه ارادت از کجاست ؟ من با تمام وجود به مردم آستارا و تالش و مناطق اطراف تبریک می گویم و از مسئولین گیلانی می خواهم نهایت خدمت را برای این مردم شریف و پاک و باوجود انجام دهند . آفرین به غیرتشان …
- قبلا هم بارها گفته ام اگر به فرض محال و درخواب و خیال برخی افراد ، استان خیالی و موهومی تشکیل شود که رودسر و املش هم جزء آن باشند ، آقای رهبری عزیز ! شما فکر کرده اید که مرکز استان جدید شما کجا خواهد بود ؟ نکند فکر کرده اید که املش یا رودسر مرکز استان جدید شما است ؟ ای حاجی ! اگه این فکر را کردید در خواب و خیالید . یا نوشهر مرکز استان می شود یا چالوس . حتی من خودم بارها دیده ام که مردم نوشهر یا چالوس وقتی اسم تنکابن می آید به شدت با مرکز استان شدن آن مخالفت می کنند و دلایلی دارند که البته بیراه هم نیست . مثلا می گویند نوشهر بندر است / فرودگاه دارد / جمعیتش بیشتر است / چند اداره کل دارد / به تهران دسترسی بهتر و نزدیکتر دارد / از نظر فاصله در مرکز استان جدید قرار می گیرد و همچنین ما در این ۳۵ سال بعد از انقلاب دیده ایم که نماینده نوشهر و چالوس به مراتب قویتر از نماینده تنکابن و رامسر بوده است .
با این توضیحات در صورت تشکیل استان جدید و جعلی و خیالی شما ، مرکز استان یا نوشهر است یا چالوس . حالا استاد من ! عزیز دل من ! امید زندگانی من !! فاصله املش و رودسر را تا رشت در نظر بگیرید (۷۰ کیلومتر ) و فاصله رودسر و املش را تا نوشهر و چالوس درنظربگیرید ( ۱۳۰ – 120 کیلومتر ) . شما که فرموده ای بینی و بین الله به فکر مردم هستید ، این فاصله تا مرکز استان جدید برای رودسر و املش که بیشتر خواهد شد و مشکل رفت و آمد را بدتر خواهد کرد !!! نکند من در محاسباتم اشتباه کرده ام و جمع و تفریق بلد نیستم ؟؟؟
- مورد بعدی این است که زبان و لهجه تقریبا صد در صد مردم رودسر و املش گیلکی است و وقتی به ادارات کل یا سایر نهادها و مراکز در رشت مراجعه می کنند ، از نظر برقراری ارتباط زبانی و نزدیکی فرهنگی با مردم و مسئولین رشت مشکل زیادی ندارند . حالا شما در نظر بگیرید که بجای رشت بخواهند به چالوس یا نوشهر بروند . آیا راحت می توانند ارتباط برقرار کنند ؟ البته قبول دارم که در جامعه فعلی و زمان فعلی دیگر مثل قدیم نیست که حتما باید به زبان یا لهجه همان شهر صحبت کرد تا کار پیش برود و الان در ۹۹% ادارات بخصوص گیلان و مازندران با زبان فارسی کار پیش می رود . ولی حرفم این است که نوشهر و چالوس علاوه بر بعد مسافت ، فرهنگ و زبانشان هم با رودسر و املش تناسبی ندارد لذا این موضوع که رودسر و املش جزء استانی شوند که بقیه شهرهایش مثل چالوس و نوشهر و نور زبان و فرهنگی دیگر دارند ، مسخره است . درسته ؟
- من خودم تمامی شهرهای استان مازندران و فرهنگشان را کاملا می شناسم . آقای رهبری املشی ! شما در استدلال های خود فرموده اید به رودسر و املش از نظر مالی و امکانات و … ظلم می شود . آیا مثلا وضع رامسر و تنکابن خیلی خوب است ؟ اگر در ظاهر این شهرها بهتر و زیباتر هستند ۹۹% بخاطر بخش خصوصی و سرمایه گذاری های خود مردم است وگرنه مردم تنکابن و رامسرو خیلی از شهرهای دیگر ، خودشان همیشه نسبت به بی عدالتی ها در حقشان ناراضی اندر ناراضی اند .
- جالب این است که مردم شهرهای رامسر و تنکابن خودشان به شدت علاقمند به الحاق به استان گیلان هستند و خود را گیلک می دانند . حالا جالب خواهد بود که یکی دو شهر از همین استان کوچک گیلان مثل رودسر و املش هم از گیلان جدا شوند ؟؟؟
- اوضاع مملکت از نظر سیاسی و اقتصادی آنقدر مشکل دارد که ما نباید طرح هایی که بار اضافه بر دوش دولت می گذارد را مطرح کنیم . آخر یک استان جدید نیم وجبی در شمال چه لزومی دارد که میلیاردها تومان هزینه جدید ایجاد کنیم ؟
پس خوب دیدیم که در صورت تشکیل استان جدید و الحاق رودسر و املش به آن ، چه مزایا و امکاناتی به مردم این شهرها می رسد !!!!!!!! یک شبه پیشرفت می کنند و مثل اروپا می شوند !!!
اگر ما بصورت یک تحقیق میدانی و درصحنه ، با مردم غرب مازندران و شرق گیلان در خصوص مشکلاتشان در استان فعلی خود مصاحبه کنیم ، هیچ وقت مردم رودسر و املش دلایلی را که مردم تنکابن و رامسر دارند مطرح نمی کنند
مشکل غرب مازندران چه ربطی به رودسر و املش دارد که بغل گوش رشت هستند و خدایی هم آن مدل مشکلات را ندارند .
امیدوارم افرادی که در استان گیلان از مسئول گرفته تا مردم عادی ، ذره ای به مساله جداشدن و الحاق به استان مزخرف و جدید و جعلی فکر می کردند ، با این دلایل که بنده عرض کردم در تفکراتشان تجدید نظر کنند البته هر کسی حق دارد نظرات خودش را بگوید و همه آزادند .
از همه خوانندگان عزیز بخاطر صرف وقت در این نوشتار کمال تشکر را دارم . در آخر هم موضوعی را عرض کنم که سوء تفاهم پیش نیاید . من با مردم غرب مازندران تماسهای بسیاری دارم و همه آنها از نور تا رامسر شریف و وارسته اند و حق دارند مشکلاتشان را از راههای قانونی پیگیری کنند ولی خدا پیغمبری دلایل آنها برای استان جدیدشان ربطی به شرق گیلان نیم وجبی ندارد . ان شاالله از نور تا رامسر استان شود ما که بخیل نیستیم . جناب آقای رهبری املشی ما هم بعنوان یک هم استانی در پیگیری مشکلات استان زیبا و یکپارچه گیلان عزیز از شما حمایت جانانه خواهیم کرد .
حرف آخر : مسئولین محترم گیلانی ! بیدار شوید و به یکپارچگی و وحدت این استان فکر کنید ( ما ز یاران چشم یاری داشتیم )
نکند روزی بیاید که آن شعر معروف ” روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست ” برای ما مصداق پیدا کند که در آخر عقاب دید شکارچی با تیرکمان با یکی از پرهای خودش بعنوان تیر او را هدف قرار داده و گفت : از ماست که بر ماست
موزر دبسته دنه میرزا مرد میدان بو
نه من نه تو که امی خانه سبزه میدان بو
چره گی میرزای خان ! خان اونه کوچیکه کنه
اونی که رعیت خونه بخورده بو خان بو
( به یاد استاد شیون فومنی )
با تشکر و احترام فراوان – سرباز سردار جنگل