اختصاصی همای گیلان: نمی دانم از کجا شروع کنم، واقعا نمی دانم فقط می دانم که اوضاع خیلی خرابتر از آن چیزیست که فکرش را می کردم. هر روز و هر دم یک خبر فاجعه بار از دل سیستم شهرداری بیرون می آید و سکوت قبرستانی متولیان و تصمیم گیران مرتبط جدای از عذاب آور بودنش حس تنهایی و تئوری”همینه که هست دلت نمیخواد برو از این مملکت”راتا مغز استخوانم می برد و مجبورم می کند در عین سوختن بسازم و دم نزنم تا مبادا چیزی از مواجب سفره خواران این خان گسترده کم شود.اما آدمیزاده است و کاسه صبر لبریز شده….
جناب آقای استاندار؛ پیش از این اعضای شورا و شهردار محترم رشت را مخاطب قرلردادم و تظلم خواستم. آب از آب تکان نخورد، من اما”امید”وارم که نماینده تام الاختیار دولت”امید”این قائله را بنفع”ملت”ختم به خیر کند و به دست”تدبیر”خویش؛مرهمی بر دل ریشمان گذارد.
پیش از هر سخنی بگویم که اینجانب از مخالفان انتصاب “مصطفی سالاری”بعنوان استاندار گیلان بودم چرا که براین باورم نیروهایی بس توانمندترا ز شما در این استان نادیده گرفته شدند اما چون خودم را”ملتزم به قانون”می دانم پس در مقام یک”روزنامه نگار”می خواهم”استاندار گیلان”را مخاطب این مقاله قرار دهم. حکایت مخالفت مسعود مجاوری با انتصاب “شما” هم بماند برای وقتی بهتر.
آقای استاندار، هر روز از لابه لای پرونده های موجود در شهرداری رشت یک بمب خبری گوش فلک را کر میکند و انگار آستانه درد مخاطبان آنقدر بالا رفته که اعصاب حسی اجتماع به کلی از کار افتاده و دلیلش هم بی تفاوتی این همه نهاد نظارتی جورواجور دوروبرمان است. یک روز یکی خودش را کارمند نمونه معرفی می کند، روز قبل تر سرپرست شهرداری حیثیت این شهر را به چوب حراج می گذارد روزی دیگر شبهات بسیاری در مورد تهاترها و ترهین املاک شهرداری عالم گیر می شود و شامگاهی ؛خبر پاداش نجومی یکی از مدیران شهرداری که اتفاقا توصیه بسیار به پاکدستی و تاسی از سیره معصومین می کرد حیرت خبری به پا می کند و قبل تر هم مجوز تخریب خانه هایی که سند هویت شهرمایند به لطف کریمانه شهرداری تیتر خبری می گردد.
این وسط نمی دانم بدهی بیش از۷۰۰میلیارد تومانی شهرداری شهرم را کجای دلم بگذارم و البته میخواهم بدانم که بابت هوا کردن کدامین سیمرغ، درآمد عملیاتی و واقعی سه سال آینده شهرمان را پیشخور کردند تا چشم و ابرویی درست کنند و رنگ و لعابی به پا.
آقای استاندار این عروس نجیب(شهر جانم رشت)را چه حاجت به ابزار مشاطه؟ این شهر فقط با شبهای رویایی اش دل می برد از هر صاحب دلی، چطور دلشان آمد که اینقدر ناجوانمردانه نمک پاش دل ریشش باشند و اسید بر آن همه زیبایی بپاشند؟
جناب استاندار؛ اگر بشما نگفته اند من می گویم تا بدانید که یکبار سومین شورای شهرمان را منحل کردند تا فساد اداری به دیگر ادارات این دیار متاستاز ندهد شورا منحل شد اما کارها در شهرداری به قاعده نشد که اگر می شد این همه قیل و قال نبود.
برادر بزرگوار از شما میخواهم جلوی آبروریزی بیشتر را بگیرید و به اعتبار اختیارات قانونی تان به پرونده شهرداری رشت ورود کنید و با تشکیل کمیته حقیقت یاب بی طرف که مسئول پیگیری و شناسایی تخلفات و متخلفان است یکبار برای همیشه دکان فساد اداری را در این شهر تخته کنید. من نمی توانم تعجبم را از بروز آنقدر شائبه و شبهه در حضور اینهمه نهاد نظارتی پنهان کنم شما اما بگذارید هرکسی آبروی این شهر را برده آبرویش برود تامن و شما آبرودار فرزندانمان باشیم نه شرمسار آیندگان.
جناب آقای استاندار،قطعا مستحضرید که شهرداریها بیشترین تعامل عینی و حسی را با بدنه اجتماعی دارندو به این معنا می توانند عیار سنج کارآمدی و ایضا انسجام ویا نماد ناکارآمدی وعدم انسجام درکلیت فضای اجتماعی- حاکمیتی باشند،غرضم از توضیح این واضح نشان دادن وضعیت من و شماست تا بدانید که هردوی ما(شهروند رشتی و مسئول حکومتی)درون یک زورق نشسته ایم.
من خیلی” امید”دارم که دود از کنده بلند شود و آبی گرم. یعنی سیستم نظارتی استان این پرونده را جمع کند و اگر هم از خوردن و بردن خبری نبود اعاده حیثیت شود و اشد مجازات برای شبهه سازان لحاظ گردد تا سیه روی شود هر که دراوغش باشد.
بد نیست بدانید که اینجانب ابدا راغب نیستم مانند پاپاراتزیهای رسانه ای، شیپور در دست در رسانه های پایتخت روایت پاداش نجومی و ناکارآمدی مدیران شهرداری شهرم را واگویم و درجایگاه یک افشاگر؛ آلاف اولوفی بهم بزنم. به جد می گویم نمی دانم چرابه حسن تدبیر شما دلخوشم؟!
جناب استاندار”امید”وارم با عملکردتان نشان دهید که من وامثال من درباره شما اشتباه می کردیم.
ظل عالی مستدام
مسعودمجاوری
*تیتر برگرفته از کتابی به همین نام اثرعلی ربیعی وزیر فعلی رفاه است.