چاپ مطلب چاپ مطلب

زندگی نامه کوروش_بزرگ ، قسمت چهارم/ علی غلامرضایی مدرس دانشگاه وپژوهشگرتاریخ ایران


اختصاصی همای گیلان: پس از آن استیاگ شخصاً فرماندهی نیروهایی را که هنوز به وی وفادار مانده اند بر عهده می گیرد و به جنگ پارسیان می رود،لیکن شکست می خورد و اسیر می گردد. و اما سایر مورخان با تصویری که هرودوت از این نبرد ترسیم می کند موافقت چندانی نشان نمی دهند. از جمله”پولیین“که چنین می نویسد:

«کوروش سه باربا مادی هاجنگید و هرسه بار شکست خورد. صحنه ی چهارمین نبرد پاسارگاد بود که درآنجا زنان و فرزندان پارسی می زیستند . پارسیان در اینجا بازهم به فرار پرداختند.. اما بعد به سوی مادی ها–که در جریان تعقیب لشکر پارس پراکنده شده بودند–بازگشتند و فتحی چنان به کمال کردند که کوروش دیگر نیازی به پیکار مجدد ندید»
نیکلای دمشقی نیز در روایتی که از این نبرد کوروش ثبت کرده است به عقب نشینی پارسیان به سوی پاسارگاد اشاره دارد و در این میان غیرتمندی زنان پارسی راکه در بلندی پناه گرفته بودند ستایش می کند که با داد و فریادهایشان، پدران،برادران و شوهران خویش را ترغیب می کردند که دلاوری بیشتری به خرج دهند و به قبول شکست گردن ننهند و حتی این مسأله را از دلایل اصلی پیروزی نهایی پارسیان قلمداد می کند.

به هر روی فرجام جنگ،پیروزی پارسیان و اسارت استیاگ بود. کوروش بزرگ به سال ۵۵۰ (ق.م)وارد اکباتان(هگمتانه–همدان)شد؛بر تخت پادشاه مغلوب جلوس کرد و تاج او را به نشانه ی انقراض دولت ماد و آغاز حاکمیت پارسیان بر سر نهاد. خزانه ی عظیم ماد به تصرف پارسیان درآمد و به عنوان یک گنجینه ی بی همتا و یک ثروت لایزال-که بدون شک برای جنگ های آینده بی نهایت مفید خواهد بود-به انزان انتقال یافت.
کوروش بزرگ پس ازنخستین فتح بزرگ خویش،نخستین جوانمردی بزرگ و گذشت تاریخی خود را نیز به نمایش گذاشت. استیاگ– همان کسی که از آغاز تولد کوروش همواره به دنبال کشتن وی بوده است–پس از شکست و خلع قدرتش نه تنها به هلاکت نرسید و رفتارهای رایجی که درآن زمان سرداران پیروز با پادشاهان مغلوب می کردند در مورداو اعمال نشد،که به فرمان کوروش توانست تا پایان عمر در آسایش و امنیت کامل زندگی کند و در تمام این مدت مورد محبت و احترام کوروش بود. پس از نبردی که امپراتوری ماد را منقرض ساخت، در حدود سال ۵۴۷(ق.م)،کوروش به خود لقب پادشاه پارسیان داد و شهر پاسارگاد را برای یادبود این پیروزی بزرگ و برگزاری جشن و سرور پیروزمندانه ی قوم پارس بنا نهاد.

نبرد سارد
سقوط امپراتوری قدرتمند ماد و سربرآوردن یک دولت نوپا ولی بسیار مقتدر به نام ”دولت پارس “برای کرزوس،پادشاه لیدی-همسایه ی باختری ایران،سخت نگران کننده و باورنکردنی بود. گذشته از آنکه امپراتور خودکامه ی ماد، برادرزن کرزوس بود و دو پادشاه روابط خویشاوندی بسیار نزدیکی با یکدیگر داشتند،نگرانی کرزوس از آن جهت بود که مباداپارسیان تازه به قدرت رسیده،مطامعی خارج از مرزهای امپراتوری ماد داشته باشند و با تکیه بر حس ملی گرایی منحصر بفرد سربازان خود،تهدیدی متوجه حکومت لیدی کنند. کرزوس خیلی زود برای دفع چنین تهدیدی وارد عمل گردید و دست به کار تشکیل ائتلاف مهیبی از بزرگترین ارتشهای جهان آن زمان شد؛ائتلافی که اگر به موقع شکل می گرفت بدون شک ادامه ی حیات دولت نوپای پارس را مشکل می ساخت.

فرستادگانی از جانب دولت لیدی به همراه انبوهی از هدایا و پیشکش های شاهانه به لاسدمون (لاکدومنیا،پایتخت اسپارت)اعزام شدند تا از آن کشور بخواهند برای کمک به جنگ با امپراتوری جدید،سربازان و تجهیزات نظامی خود را در اختیار لیدی قرار دهد. از نبونید(پادشاه بابل)و آمیسیس(فرعون مصر)نیز درخواست های مشابهی به عمل آمد. واحدهایی از ارتش لیدی نیز ماموریت یافتند تا با گشت زنی در سرزمین تراکیه،به استخدام نیروهای جنگی مزدور برای نبرد با پارسیان بپردازند. ناگفته پیداست که چنین ارتش متحدی تا چه اندازه می توانست قدرتمند و مرگبار باشد. در عین حال، کرزوس برای محکم کاری کسانی را نیز به معابد شهرهای مختلف-از جمله معابد دلف،فوسید و دودون-فرستاد تا از هاتفان غیبی معابد،نظر خدایان را نیز در مورد این جنگ جویا شود.

با کانال همای خبر همراه باشید

About عطیه نصرتی

Check Also

حیات وحش.. حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که اجازه بهره کشی و سوددهی به ما ندادند و در برابر سوءاستفاده های نابجای ما ایستادند یا فرار کردند.. به همین دلیل بیجا، انسان هایی که متمرد و سرکش و نافرمان بودند هم صفت “وحشی” گرفتند!

حیات وحش..   حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که …