اختصاصی همای گیلان:سردار مغول جورماغون نویان که در جنگهای ایران بوده است برای خاتمه کار جلال الدین خوارزمشاه و کار فتح آذربایجان وکردستان که هنوزمفتوح باقیمانده بود انتخاب شد.و
ی به سنه ۶۲۸ ابتدا با ۵۰ هزارتن حرکت نمود ولی با کمکهایی که ازجانب امرا و حکام ترکستان و حکام مغولی خوارزم گرفت ونیزبه اضافهٔ حشرهایی که در خراسان به چنگ آورد تعداد نفرات اردو به صد هزارنفررسید. از راه اسفراین وری خویش را به مناطق غربی ایران رسانیدند و در آن موقع جلال الدین درخوی به سر میبرد. پایان کار جلال الدین پس ازچند زد و خورد با مغولان رفتن به دیاربکر و فرار به کوههای میافارقین و ناپدیدی یا مقتولی اش بود. بعد ازماجرای جلال الدین، مغولان به سه دسته شدند که دسته اول به سراغ تسخیر و غارت دیاربکر وارزروم ومیافارقین و ماردین و نصیبین و موصل رفتند و تا سواحل رود فرات تاختند و در این حمله چگونه خون ریخته وویران کردند که دیگرهیچ نیرویی تاب جنگ با مغول را نداشت. دسته دوم به سوی شهربدلیس روان شدند وبعد ازتصرف آن همه جا را به آتش کشیده و غارت کردند، مردم را یکسره به قتل کشیدند، باغها را ویران وریشه کن کردند، مزارع را به آب بستند و همین کار را بعضی از نواحی اخلاط انجام دادند. دسته سوم به ۱۹ ذیقعده ۶۲۸ هجری برمراغه مسلط یافته و سپس از راه آذربایجان به اربل آمدند وکشتاری فجیع برپا کرده و پس به انتظاررسیبدن خبری از سرنوشت جلال الدین، مدتی دراربل ماندند. و پس به سنه ۶۲۹ هجری عازم فتح تبریز شدند. به صلاح دید قاضی شهر، مردم شهر را به اطاعت درآورد و هدایایی نفیس و زیاد برای اکتای قاآن وفرمانده سپاه جورماغون تقدیم نمود. ومتعهد شده وهرسال خراجی گزاف بپردازند و عدهٔ زیادی از صانع و هنرمندان نام آوازه تبریزرا نیزبرای تزیین بارگاه اکتای قاآن، به نزد وی روان کردند و به این عمل تبریز از شرکشتار مردم، ویرانی وسوختن نجات یافت. سپس مغولان متوجه عراق وبین النهرین گرید. درآن وقت المستنصرخلیفه عباسی ازسلاطین ممالک خویش طلب کمک خواست. که الملک الکامل شاه مصروالملک ناصرداود والملک الاشرف شاهان ایوبی شام ونیزعلاءالدین کی قباد شاه سلجوقی روم به کمک وی شتافتند ولی قبل از این که این ارتش بتواند با مغولان رودررو شوند، چند دستگیونفاق میان آنان به وجود آمده بود ازهم پاشیده شدند وهرکدام ازروسای ممالک، راه خویش را جدا درپیش گرفتند وسپس به جان یکدیگرافتاده تا ممالک یکدیگررا تسخیرکنند درحالی که مغولان مشغول تسخیرنواحی دیگری آذربایجان، گیلان وارمنستان بودند. جورماغون دراین سرزمینها، به عنوان داروغه چی یا حاکم نظامی باقی ماند وطی ده سال بسیاری تاز کشورهای کوچک قفقاز در مجاورت قلمرویش را تصرف کرد ودرسنه ۶۳۴ راه خویش را به جانب پادشاهی گرجستان گشود. داروغه چی دیگری برای تحکیم سلطه برآسیای غربی اعزام گشت، که مغولان با تحکیم اقتدار خویش براین حوالی زمینه را برای یورش به غرب فراهم آورد.
اما نکته جالب درباره ی سرنوشت جلال الدین است که برای همیشه در تاریخ نا پیدا باقی ماند. عده ای بر این باورند که جلال الدین در حال فرار در نواحی کوهستانی کردستان توسط چند راهزن که به اسب و جامه او چشم داشتند گرفته وکشته شد. عده ی دیگری می گویند جلال الدین به کشورهای اطراف رفته و برای همیشه در آنجا زندگی کرده. به هر حال سرنوشت او یکی از نقطه های سیاه تاریخ است.
منابع :
۱-تاریخ ایران کمبریج؛ با کوشش جمعی از اساتید فوق برجسته دانشگاه های معتبر جهان ( جلد ۵ ) ۲-غارت تمدن ایران توسط مغولان،علی غلامرضائی،انتشارات دافوس
سلام و درود بر استاد عزیز
تاریخ پر از حکایت هایی هستش که دل هر انسانی درد میگیره