۱- رضاشاه متولد ۱۲۵۵ خورشیدی (۱۲۹۵ قمری) از خانواده ای نظامی بود که ده روز پس از تولدش، پدرش بنام داداش بیگ که افسر فوج سوادکوه بود، درگذشت. پدربزرگش بنام مرادعلی خان نیز در جنگ هرات کشته شد.
۲- در سن چهارده سالگی توسط عمویش بعنوان قزاق پیاده به فوج سوادکوه سپرده شد تا اگر قزاقی بیمار شد بجای او خدمت کند و فقط دو جیره غذایی دریافت میکرد. دو سال بدین منوال خدمت کرد و بی باکی و رشادتش مورد توجه قرار گرفت و بطور رسمی با ماهی سه تومان استخدام و اسبی به او واگذار شد و حفاظت از راه های فیروزکوه با او و سه سرباز دیگر بود.
۳- پس از قتل ناصرالدین شاه که او ۱۸ ساله بود، صدراعظم امین السلطان فوج سوادکوه بهمراهِ رضا را برای حفاظت از بانک ها و سفارتخانه ها به تهران فرا خواند که رضاخان مدت سه سال در سفارت هلند و سه سال نیز در سفارت بلژیک نگهبانی میداد.
۴- در ۲۴ سالگی با دهسال خدمت در قزاق خانه به درجه وکیل باشی رسید و به مشهد انتقال یافت و سرگروهبان محافظین بانک استقراضی روسیه شد و سختگیری های او درمورد ارباب رجوع سبب شد تجار نزد والی مشهد شکایت کرده و والی دستور تنبیه وی را داد. بنابراین رضاخان به آتریاد تهران خود را معرفی کرد و وکیل باشی گروهان شصت تیر شد. (مسلسل)
۵- رضاخان وکیل باشی در این سمت جدیّت بسیاری بخرج داد تا جاییکه سربازان زیردستش بسیار ورزیده و ماهرترین تیراندازان شدند و با وجودیکه درجه سرگروهبانی داشت، اسمش در قزاق خانه بر سر زبان ها افتاد و در محافل تهران بین لوطی ها و ورزشکاران شهرت یافت.
۶- در سال ۱۲۸۴ و ۲۹ سالگی که مردم خواستار مشروطه بودند و مظفرالدین شاه به خواست مردم، عین الدوله را مستبد را برکنار و به فریمان تبعید کرد، عین الدوله حین حرکت برای امنیت خود و همسرش که دختر شاه بود، یک دسته قزاق به فرماندهی رضاخان وکیل باشی بهمراه برد و از همان روز اول طرز کار و انظباط وی را پسندید و با او مشورت می کرد و در فریمان یک معلم برای وی تدارک دید که رضاخان در مدت کوتاه پنج ماه خواندن و نوشتن را به تشویق عین الدوله در ۲۹ سالگی آموخت ولی احضار وی به تهران موجب شد ترک تحصیل کند. شایان نگرش است که رضاخان همیشه ذکر خیر عین الدوله میکرد و پس از مرگش در مجلس ختم او حاضر شد.
۷- در ۳۱ سالگی با درجه افسری، فرمانده گروهان شصت تیر شد و در ماموریت های زنجان (۱۲۸۸) و آذربایجان با رشادت هایی که از خود نشان داد به درجه سلطانی (سروانی) نائل شده و به رضاخانِ شصت تیر معروف گردید.
۸- در ۳۵ سالگی برعلیه لشکر محمد علیشاهِ معزول با گروهانش شرکت داشت و با شصت تیر، رشادت و شهامت زیادی بخرج داده و از موجباتِ شکست قشون محمدعلی شاه و اسارت و اعدام ارشدالدوله فرمانده قشون مستبدین شد.
۹- در ۳۶ سالگی که سالارالدوله (برادر محمدعلی شاه) با حمایت انگلیسی ها به ایران حمله کرد و کردستان را تصرف نمود، رضاخان با گروهانش در جنگ شرکت داشت و شهامت و جلادت بسیاری بخرج داد. در حقیقت یکی از عوامل عمده شکست دشمن، مسلسل و مقاومت و پایداری رضاخان بود.
سال بعد مامور سرکوبی اشرار و راهزنان تربت جام و باخرز شد و پس از ماموریت های دیگر درجه یاوری گرفت و فرمانده گردان پیاده شد.
۱۰- در ۳۹ سالگی به درجه سرهنگی رسید و به تهران احضار و با گردان تحت فرماندهی اش در بیرون دروازه قزوین اردو زد.
۱۱- در ۴۲ سالگی درجه سرتیپی گرفت و به فرماندهی آتریاد همدان رسیده و بالاخره کودتای ۱۲۹۹ در سن ۴۴ سالگی بدست وی صورت گرفته و به درجه سرداری و لقب سردار سپهی نائل شد و به وزارت جنگ منسوب گشت.
در ۴۷ سالگی نیز مقام ریاست وزرایی و ۴۹ سالگی به پادشاهی رسید.
منبع: خاطرات سپهبد جلال پژمان، فرمانده لشکر گارد شاهنشاهی – صص ۴۹ – ۵۲
سلام و درود بر جناب غلامرضایی عزیز و بزرگوار
استاد انشاالله که همواره در صحت و سلامت کامل باشید.
به این نتیجه می رسیم که انسان به جایی نمی رسد مگر به کوشش و تلاش مستمر و اثبات توانایی هایش.
سلام و درود بر استاد بزرگوار
عالی
عالی
خیلی عالی
درود فراوان استاد عزیزم
شناخت آنان که روز و روزگاری به ایران و ایرانی خدمت کردند بسیار ارزشمند است و تاریخ این مرز و بوم هرگز ایشان را فراموش نخواهد کرد
درود فراوان استاد عزیزم
شناخت آنان که روز و روزگاری به ایران و ایرانی خدمت کردند بسیار ارزشمند است و تاریخ این مرز و بوم هرگز ایشان را فراموش نخواهد کرد . تلاش شما در شناساندن ایشان به ایران دوستان گرانبهاست .
با سلام.
مطالب ارسالیتون عالیه استاد عزیز
امیدوارم همیشه پویا و پر انرژی باشید…..
درود بی پایان بر شما
بسیار عالی بود
از زحمات شما بسیار ممنونم