همای گیلان: ما ایرانی ها انسان های خیال پردازی هستیم، تخیل در جامعه ی ایرانی از دیربازبه صورت گسترده ای وجود داشت، شاید به همین دلیل است که شناسنامه ادبی ما با شعر، به شکل ناگسستنی پیوند خورده است وبیشتر بزرگان ادبی مان را شاعر می شناسیم، دراین بین اما زنان شاعر فراوان نیستند.فروغ فرخزاد که در جوانی در اثر تصادف ازدنیا رفت، از معدود شاعران زنی است که دومرحله زندگی شعری دارد.
درمرحله اول فروغ در سه دفتر خودرا به جامعه معرفی کرد:اسیر، دیوار وعصیان.در این دفاتر شاعر زنی است هنجارشکن وسنت گریزو واژه ها ومفاهیمی را وارد شعر کرد که حساسیت های فراوانی رادر جامعه برانگیخت وحتی روحیه ی شخصی شاعر درنهایت ،گسست خانوادگی اش رانیز در پی داشت.اوشانزده سال از تنها پسرش کامیار دورماند واز معشوق سابق خود، پرویز شاپور جداشد.خوبی کار فروغ این است که درمرحله اول باقی نماند واز تقلید به الگو شدن رسید.
نمادین شدن سبک ، اندیشه وزبان شعری فروغ را می توان دراشعار قوی وغنی «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد»و«تولدی دیگر»یافت.به تعبیر خودش دراین دو دفترودر سال های واپسین عمرش آن گونه که می دید سخن می گفت.واژه ها وترکیبات شعری او در نگاه اول آسان می نمایند اما موتیف این واژه ها وترکیبات ، پیام های بلند ومتعالی دارند.شاید بتوان آن را به نوعی شعر سهل ممتنع دانست. در دو دفتر پایانی، شاعر نماد زن ومردی بی زمان ومکان است او از آلام مشترک می سراید وعشق های مشترک را فریاد می زند .اگرچه نگاه وبیان زنانه در شعر فروغ وجود دارد اما او شاعر صرف زنان نیست.«اولین تپش های عاشقانه قلبم» که بعداز مرگ او انتشار یافت حاوی مکاتبات او با پرویز شاپور در سه مرحله زندگیش می باشد:۱.قبل از ازدواج با شاپور، زمان زندگی مشترک وبعداز جدایی.
دلم گرفته است / به ایوان می روم وانگشتانم را / برپوست کشیده ی شب می کشم/ چراغ های رابطه تاریکند/ کسی مرا به آفتاب / کسی مرا به میهمانی گنجشک ها نخواهد برد/ پرواز را بخاطر بسپار / پرنده مردنی است.
ماریا محسن زاده توچاهی (دانشجوی کارشناسی ارشد و دبیر ادبیات)