اختصاصی همای گیلان:حضرت روح الله (ره) می فرمایند :
هر کس پیش از رفتن به میهمانی، آداب میهمانی را رعایت می کند و به اصطلاح ما “تیپ می زند” و به قول حضرتش، ادب ورود به رمضان؛ مناجات شعبانیه است …
غرق تفکر در فرمایش آن جناب قدسی کلام بودم که با خودم گفتم:
خب ما اگر به میهمانی برویم خب سر و شکل و رفتار و آداب را اصلاح می کنیم به ویژه اگر میزبان، مقام و مرتبتی بس بالاتر از ما داشته باشد …
بعد بیشتر که فکر نمودم به نظرم آمد که ما هم اگر میهمانی برایمان بیاید خانه را فوق العاده می آراییم و اسباب پذیرایی را درخور توان تهیه می نماییم و عزیزانی خوش سخن را به پیشواز می فرستیم … به ویژه اگر میهمان نسبت به ما ضعف مالی فوق العاده ای داشته باشد …
هرچه داریم رو می کنیم تا این یک روز که میهمان ما است، بیشترین بهره را ببرد و بتواند ازامکاناتی که در منزل داریم استفاده کند … .
قدیم ها بزرگان به میهمانان مزد میهمانی و به قولی “دندان مزد” هم می دادند و گاه هدایایی که توش و توان و یا توشه ی راهشان باشد …
نکته دان ها فهمیدند چه می گویم!
ببینید خداوند در آستان میهمانی بزرگش به ابنای بشر چه هدیه نموده!
انوار بی نهایت و اسپهبدان آسمان برزمین شرف نزول می فرمایند و جلال علوی و منوی را به رخ زمین حقیر می کشند …
العیاذ بالله، مثل این می ماند که فرزندان علی و زهرا (علیهما السلام) و پس از آنان، سردار سپاه آسمان و زمین، (عج) به پیشواز میهمانان آمده اند …
و آنچه یک بنده ی ضعیف برای توش و توان سفر بی نهایت آخرت نیاز دارد را به یک جمله ی ” اَللّهُمَّ وَاجْعَلْهُ لى شَفیعاً مُشَفَّعاً وَطَریقاً اِلَیْکَ مَهیَعاً” (خدایا قرار ده او – رسول الله (ص) – را براى من شفیعى پذیرفته و راهى بسویت که همواره باشد) به بنده ی ضعیف و آشفته حال هدیه می کنند …
شعبانا !
خدایت را سپاسی به اندازه ی بزرگی و رحمت غیر قابل توصیفش، که اذن داد زلف سمن بوی تو را لمس کنیم که شاخه های درختان بهشت است …
بنگر به تشنگان در آتش ابلیس که له له می زنند و ناگهان شربتی بی رقیب، در آن میانه، به دست ساقی سیم ساقی بدیشان عطا می شود …
حال مان رادرک کن! مستیم و وامانده!
نمی توانیم درک کنیم با کدامین عطایی که نه درخور آنیم رو به رو شده ایم …
ما را جامی ده که درخور شراب رمضان و میهمانی خداوندگارمان باشد…کمی بیشتر بمان! بگذار مشام بسته ی ما باز شود و کمی در هوایت نفس بکشیم… خب، خودمان راکورکرده ایم کارابلیس است ! هم چشمش شور است و هم به ضرب ابراهیم (ع) یک چشمش کور … مهلتی تا چشممان، به جمال زمینی خدا روشن شود:
بنگر چشمان مهربان حسین (ع) چگونه همگان – حتی منکرانش را – را به شاخسار درختان بهشتی امیدوار می فرماید و کوله بار عطای سجاد (ع) -شاگرد زرنگ مکتب یتیم نوازی علی (ع)- که بر زمینگیران، غذای بهشتی می دهد و دست قدیر فرزند غدیر و سقا ابن ساقی کوثر، ابالفضل (ع) که به بلند نمودن افتادگان و نوشاندن آب حیات به دل مردگان مشغول است و علی اکبر(ع)، مؤذنی که نوایش، حسرت داوود (ع) است و رستخیز مردگان …
و من شرم دارم… تو نگاه کن !
م . ح . م . د آخر (عج) ایستاده است تا جام خواهان به سراغش بیایند و کشتی باده شان دهند که تا خود حوض کوثر، کسی را عطش نماند …
کمی صبر کن و زمان بده … خیلی زود تمام می شوی …شعبان
شعبه ی بهشت! میدانم همه ی این ها عطای محمد (ص) به نمایندگی از خدایش است، که تو ماه او هستی و مِلک او.
شمّه ای از بوی گل محمدی (ع) که نثار میهمانان خدا می شوی، از طرف حبیب خدا و صاحبخانه ی رمضان در آستانه ی ماه ماه خدا …
لله الحمد به وجود نازنین تو ای رسول مهربان(ص)!
یا نبی! خجلیم از گمراهی بی نهایت ما “نابندگان”؛ مدد فرمای و قدحی از جام آگهی نصیبمان نما .. قدحی که پایان مستیش آن لحظه باشد که خداوند از ما راضی باشد و از گناهان ما گذشت فرموده باشد و دستمان رابگیری تاخمخانه ی اصل و ناب کوثر …
محمود سلمانی
هزار هزارماشالا به این قلم تازه و زنده
سلام اقای سلمانی شمارو قسم به خدا بیا با این شماره تلگرام کار واجب دارم اجرت باخداوند متعال۰۹۱۲۴۷۸۴۷۰۷