از زمان تبلیغات رسمی چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری تاکنون ، یکی از پربسامدترین واژه ها در جامعه وفاق ملی است .
وفاق ملی را نمی توان از جنس حکمت عملی ، سازواری و همدلی گسترده اعضای جامعه بر پایه ارزش ها ، باورها ، منافع مشترک و به قول میخاییل باختین شنیدن « صدای دیگری »تعبیر کرد و دکتر پزشکیان در تعریف ساده از آن « با هم دعوا نکنیم » و یا « با هیچ کشوری دعوا نداریم » یاد می کند .
به باور نگارنده این تعبیر در فراز و فرودهای متعدداجتماعی بویژه در عرصه های انتخابات شورای شهر و روستا ۱۴۰۴ ش و انتخابات سیزدهم مجلس شورای اسلامی در بین کنشگران سیاسی و اجتماعی تجلی بیشتری خواهد یافت ، این عنوان هنوز متاسفانه به گفتمان تسری نیافته است .
اصطلاح گفتمان را داریوش اشوری در ترجمه discourse در ادبیات فارسی وارد کرد ،گفتمان ها گریزناپذیرند ، شاید موسع ترین مفهوم سیاسی را میشل فوکو در باره گفتمان مطرح کرده است : نقطه تلاقی محل گردهمایی قدرت و دانش است که در هر دوره تاریخی معین می کند که در باره چه چیزهایی می توان صحبت کرد و در باره چه موضوعاتی نمی توان سخن گفت .
اگر منصفانه بخواهیم جریان انتقال قدرت سیاسی از دولت سیزدهم به دولت فعلی را ارزیابی کنیم ، انتصابات و ابقاها ، تا حد بسیار زیادی نگرش و بینش وفاق ملی در خورتحسین است -گرچه عده ایی معترضند .
در مجموع ، اگر نمی توان برای وفاق ملی نظریه پردازی کرد ، اما ضروری است که از نوشتار و گفتار صرف مدیران اجرایی ، تبدیل به گفتمان شده و سپس به تحلیل آن گفتمان با متدهای علمی پرداخت و در جهت تنقیح بر امد . به نظر می رسد جای همایش ملی برای اخذ نظر نخبگان و فرهیختگان در باره گفتمان همایش ملی کاملا خالی است .