اختصاصی همای گیلان: ” امروزه در کشور عزیزمان ایران, مضاربه اسلامى به دو شیوه انجام مى گیرد: یکى تحت عنوان عقود اسلامى که دربانک هاى جمهورى اسلامى ایران اجرا مى شود و دیگرى به صورت پراکنده بین مسلمانان ـ اعم از شیعه و سنى ـ جریان دارد که اگر تاریخچه این شیوه را بررسى کنیم, به صدر اسلام و حتى قبل از آن مى رسیم و این اذعان دارد که مضاربه به عنوان یک سنت مستمر اجتماعى ـ اقتصادى, در طول زمان, هویت خود را حفظ کرده است. حتی اگر هیچ دلیل نقلی برای اثبات این سنت حسنه نداشته باشیم همین استمرار در بین مسلمین دلیل عقل پسندی برای مضاربه است. با این که دلیل نقلى و عقلى داریم که مضاربه شیوه اى است حسنه و راهى پسندیده. حال این پرسش مطرح است که آیا مضاربه جایگاه خاص خویش را بین مسلمانان پیدا کرده است؟ آیا مسلمانان به درستیً به آن اهمیّت مى دهند و دراجرای آن تلاش می کنند؟
در جواب باید گفت متاسفانه نه . و به مضاربه, به عنوان شیوه خوب اقتصادی نگریسته نشده است.
سؤال دیگرى نیز مطرح مى شود که چرا به نظام مضاربه اى به طور کامل و صحیح عمل نشده است با این که پشتوانه دینى و اعتقادى دارد؟
در جواب این چراها شاید بتوان این علل را ذکر کرد:
۱.درجوامع گذشته دربین همه اقوام وملل متمدن وغیر آن ربا به عنوان روشی نقد نسبت به مضاربه ، وکم خطرتر برای دهنده سرمایه شیوع داشته . و از این جهت, مضاربه و ربا دو شیوه اقتصادى متخالف است, لذا پررونقى ربا در تثبیت سود دهى ثابت, بزرگ ترین مانع براى رواج و گسترش مضاربه شده است.
۲. بد عمل کردن به آیین مضاربه اسلامى, دلیل دیگرى بر دور شدن مسلمانان از این شیوه بهره ورى از سرمایه نقدى شده است. این بدعملى, موجب گریز عده اى از مسلمانان از مفهوم مضاربه شده است و حتى برخى بر این عقیده اند که این قانون اسلام, نه عملى است نه اقتصادى. عملى نیست; چون این شرکت هاى به اصطلاح اسلامى نتوانستند آن را اجرا کنند و اقتصادى نیست; زیرا آنان که سرمایه گذارى کرده اند, نه تنها سودى نبرده اند, بلکه اصل سرمایه شان نیز به یغما رفته است.
البته چنین قضاوتی دور از واقع است; زیرا عیب از اصل قانون مضاربه نیست, بلکه از ناآشنایى و کم اعتقادى صاحبان شرکت ها و پایبند نبودن آنان به حقوق انسانى نشأت مى گیرد.
۳. ناآگاهی مسلمانان نسبت احکام حیات بخش اسلام در خصوص اینکه جه فرصت هایی دارند چه کارهایی می توانند در چهارچوب قوانین انجام دهند .
۴. کاربرد بیشتر ربا در امور اقتصادى نسبت به مضاربه موجب شده که فرهنگ ربا توسعه یابد و مضاربه متروک ماند. براى مثال مضاربه تنها در امور توزیعى و تجارى کاربرد دارد اما ربا هم در امور توزیعى و هم تولیدى و هم سرمایه گذارى کاربرد دارد.
۵. عدم تبلیغ مضاربه در بخش کاربردى توزیع کالا عامل دیگری است که موجب در خفا ماندن حقیقت مضاربه است; زیرا عده ی کمی از متدینین هستند که با فرهنگ مضاربه آشنا هستند. منیع مطالعه اندکی برای مضاربه وجود دارد .آنچه هم که هست بیشتر درحیطه کاری اهل تحصیل و علم است .
آنچه در مضاربه اهمیت دارد به کار وتلاش واداشتن عامل است وفایده عملی آن سود حاصل . برخلاف ربا که دایر مدار کار عامل نیست وفایده و سود آن روى خود سرمایه است از این رو اسلام این نوع دایر مدارى را حرام و آن فایده برخاسته از کار را حلال دانسته است. مضاربه مى تواند افراد بى کار و تنبل را با ترکیب سرمایه ثابت به کار وا دارد.
” تجارت مضاربه اى مورد توجه پیشوایان دین و رهبران دینى بوده است; به عنوان مثال شخصى به نام ابن عذافر از پدرش نقل مى کند که خدمت امام صادق علیه السلام رفتم و آن حضرت هفتصد دینار طلا داد و فرمود: با این پول تجارت و کاسبى کن. من با آن تجارت کردم و صد دینار سود بردم و چون حضرت را در حین طواف خانه خدا ملاقات کردم, گزارش تجارتم را به او گفتم. حضرت فرمود: این صد دینار را به سرمایه ات اضافه کن و معامله را ادامه بده.
بنابراین پیشوایان دین هم خود اهل تجارت بوده اند و هم پول به عنوان سرمایه به افراد عامل مى داده اند که با آن کار کنند که در سود و زیان آن شریک باشند و این خود دلیلى بر این بوده که در حدى آنان پولدار و سرمایه گذار بوده اند که به افرادى چون ابن عذافر مى داده اندو آنان را به ادامه کار تشویق مى کرده اند.
از این گونه احادیث و روایات مى توان استفاده نمود که مضاربه نوعى تجارت است و مى توان برخى از قوانین و احکام تجارت را در مورد آن به کاربرد.. بنابراین, اگر به مضاربه به عنوان یک تجارت مهم شرعى نگریسته شود, مى تواند نقش خوبى در توسعه تجارت داشته باشد و شیوه ظالمانه ربا را کاهش دهد. در نظام بانکى جمهورى اسلامى ایران قدمى تحت عنوان (عقود اسلامى) ـ که یکى از آنها مضاربه است.
مریم جهانی پور
کارشناس ارشد فقه ومبانی حقوق اسلامی