چاپ مطلب چاپ مطلب

عربستان ؛ توهم نمایندگی جهان اسلام / مسعودمرادپورگیلده

اختصاصی همای گیلان: عربستان سعودی از همان هنگام که به عنوان یک پادشاهی شکل گرفت برای بخشی از کسانی که آن زمان در پی احیاء گری اسلامی و اصالت مآبی سلفی بودنددلربایی کرد. محمد رشید رضا یکی از نخستین متفکرانی بود که دل به ملک عبد العزیز دادوایدئولوژی خودراتقریبا بنا نهاد. اما همان زمان نه تنها متفکران جریان اصلاح طلبی دینی و تجدد خواهان اقبالی به آن نشان ندادند بلکه گروه زیادی از متفکران احیایی هم مانند گروهای اخوان المسلمین و برخی دیگر موافقتی بارویکرد وهابى نداشتند.

%d9%85%d8%b3%d8%b9%d9%88%d8%af-%d9%85%d8%b1%d8%a7%d8%af%d9%be%d9%88%d8%b1-%da%af%db%8c%d9%84%d8%af%d9%87

در زمان جمال عبد الناصر نوعی رقابت منطقه ای میان مصر و عربستان بر قرار بود. یکی از پیامدهای آن هم رقابتی بود میان الزهر که آن زمانزیر نظر فشار اصلاحات حکومتی جدیدی قرار داشت و از دیگر سو نهادهای آموزشی حکومتی وهابی عربستان سعودی. عربستان سعودی طبعاً برداشت وهابی ازاسلام با ریشه هایی که در مذهب حنبلی دارد را نمایندگی می کرد (البته نه حنبلیسم تاریخی بلکه قرائت ابن تیمیه ای(پدرسلفی گری) از آن که بیشتر سلفیبود و با اجتهادات تاریخی فاصله می گرفت) و مصر و الزهر از دیگر سو، اسلام مکتب اشعری و مذاهب تاریخی اهل سنت را. با این وصف بنظر می رسد؛ به دلیلهیمنه اسلام سلفی و احیایی و همچنین همزمان انتقادات اصلاح طلبی و احیاء گری هر دو بر مذاهب تاریخی و اسلام نهادی سنتی از یک سو و همچنین بهرهبرداری سیاسی دولت های میهنی و از جمله مصر جمال عبد الناصر از جایگاه الزهر عملاً ازهر میدان را به حریف سلفی و وهابی خود دست کم در بسیاری اززمینه ها واگذار کرد. با بهره گیری از سرمایه گذارهای کلان غرب درصنعت نفت براساس دکترین دوستونی نیکسون امریکا درخاورمیانه پول سرشاری که نصیب عربستانشدومی شود. چاپ کتابهای وهابی و حنبلی و حدیث گرایی و ادبیات جدلی بر علیه اشعریان واسلام مذاهب تاریخی شدت گرفت و سکه روز شد و دانشگاه هاییریز و درشت در عربستان برای جذب دانشجویانی از همه کشورهای اسلامی و به ویژه پاکستان و مسلمانان هند و شمال آفریقا و خاورمیانه و شرق دور فعال شدند ونتیجه آن شد که اسلام سلفی و وهابی که از پیشتر و از سده هجدهم و نوزدهم راه خود را به نقاطی مانند شبه قاره که هیچگاه زمینه ای برای رشد حنبلی گرینداشتند باز کرده بود و اسلام سلفی را پمپاژ به سایرنقاط جهان کرد و می کند. خوب تصور کنید این دانشجویان وقتی به کشورهای خود باز می گشتند چه اتفاقیممکن بود برای اسلام سنتی و عموماً صوفیانه -وهابی آن سرزمین ها بیافتد. دهه های شصت و هفتاد قرن ۲۰ و به ویژه با رشد روزافزون جریانات تندروی داخلیدر اخوان المسلین مصر و ظهور سید قطب و عبد القادر عوده از یک سو و مودودی و ندوی از دیگر سو گرایش عمومی برای پذیرش اسلام احیایی بیشتر شد وخود زمینه را برای رشد بیشتر سطوحی از سلفی گری احیایی و جهادی و تکفیری هموار تر کرد.

در این میان عربستان سعودی و اطراف مختلف وهابی آن با سطوحی از اختلافات درونی که در میان خود دارند به عنوان نماینده اسلام سلفی و به قول خودشان مذهب سلف شناخته می شد و می شود و طبیعی است که به عنوان مهمترین نماینده و منبع الهام ادبیات سلفی ولو غیر مستقیم می تواند اندیشه های مرتبط را به جریانهای سلفی و حتی غیر سلفی از میان گروه هایاصالت طلب و احیایی منتقل کند و از همه مهمتر نگاه نص گرا و غیر اجتهادی به متن و حدیث گرایی مفرط و مخالفت با هرگونه نگاه تأویلی و خارج از ارتودکسیحنبلی را . مشکل هم از همینجا شروع می شود: تزریق نگاه نص گرا و جزمی غیر تاریخی و با حربه سنت و بدعت و تکفیر مخالفان اعتقادی.

 

اما بااین وجود سئوالی که به ذهن نگارنده خطور می کنداینست که؛ مگر اسلام سلفی جز همین یکی دو قرن گذشته چند درصد تاریخ مسلمانان و علوم و تمدن اسلامیو فرهنگ اسلامی را نمایندگی کرده است؟ پاسخ کوتاه وقاطعی که به ذهن نگارنده می رسد اینست که، از لحاظ تاریخی حنابله و محدثان اصحاب حدیث همواره بخشکوچکی از دنیای اسلام را نمایندگی می کرده اند. در قرن های اولیه جز در بغداد (به شکل محدود) و یا بخشی از شام اصولا حنبلی گری حضوری جدی نداشت ومحدثان شهرهای دیگر عموماً شافعی بودند. از لحاظ فقهی هم غلبه مطلق جز در شمال آفریقا و اندلس (که مذهب مالکی غبه مطلق داشت) با مذهب حنفی بود و در مرتبهبعد با مذهب شافعی. حتی در کتابهای اختلاف الفقها عموماً آرای احمد بن حنبل به این دلیل که او را محدث و نه فقیه می خواندند جایی نداشت. علوم دینی را درفقه و کلام و تفسیر در میان غیر شیعیان باید بیشتر مرهون حنفیان و شافعیان دانست. اسلام مذاهب تاریخی سنی مذهب، اسلام اشاعره و ماتریدیه است.طبیعی است که مذاهب فقهی تاریخی و مهمتر از آن مذاهب کلامی اشعری و ماتریدی برای سلفیان نه تنها جذابیتی ندارد بلکه سالانه صدها کتاب در رد آنگرایشات کلامی در عربستان منتشر می شود. نکته جالب این است که در چاپهای عربستان از متون گذشته معمولاً مصححان یک فصلی باز می کنند تحت عنوان المآخذعلی الکتاب و آنجا شروع می کنند به انتقاد از عالمان گذشته که چرا فلان حدیث را نقل کرده و یا عقیده اش بهمان جا موافق معتزلیان و اشعریان است و نه موافقمذهب سلف صالح. حساب دانش های غیر دینی و از جمله فلسفه و علوم محض و کلاً دستاوردهای فرهنگی در تمدن اسلامی هم کاملاً روشن است. بغداد و قرطبه وقاهره و نیشابور و ری را حکومت ها و جریانهایی فکری ساختند که مورد انتقاد و اتهام نویسندگان گرایش اصحاب حدیث بودند. اگر تمدن اسلامی تمدنی بود جهانیبه دلیل رازی ها و خوارزمی ها و بیرونی ها و فارابی ها و ابن سینا ها و ابن رشد ها و فخر الدین رازی ها و خواجه نصیرها و غیاث الدین کاشانی ها و ابنراوندی ها و ابو العلای معری ها و ابو عیسی وراق ها و ملا صدراها و حمایت حکومت های فاطمی و آل حمدان و آل بویه و فاطمیان مصر و موحدون و عباسیانبوده است و یا امثال جریانهایی مانند نهضت ترجمه. این دانشمندان بودند که منبع الهام تفکر و اندیشه ورزی در تمدن اسلامی بودند نه فلان و بهمان محدثی که غایتقوتش حفظ چند هزار متن حدیثی بود با اسانید مختلف آن. ایران تاریخی نه تنها تشیع را به دنیای اسلام عرضه کرده بلکه مهد اصلی مذاهب حنفی و اشعری وماتریدی و مذاهب تصوف هم بوده است. معتزله در ایران رشد کرد و فلسفه اسلامی همواره بهترین نمایندگانش را در ایران داشته است. از لحاظ تاریخی، سرزمینتاریخی و فرهنگی ایران (یعنی آنچه در گذر تاریخ ، زبان فارسی یکی از مهمترین مؤلفه های هویتی آن بوده) و عراق و مصر مهمترین نمایندگان اسلامتاریخی اند. مکه و مدینه هم قرنها زیر نظر اشراف اداره می شده و حکومتهای فاطمیان و یا ممالیک و عثمانی بر آنجا حکم می رانده اند. این حکومت ها نسبتی بااسلام سلفی-تکفیری امروز عربستان سعودی نداشتند.

نویسنده:مسعودمرادپورگیلده (مدرس دانشگاه وپژوهشگرسیاسی)

 

14380610577

About سردبیر

Check Also

رشد گرانی‌ها و قیمت‌های کمرشکن امان مردم را بریده؛ دولت رئیسی فقط یک تماشاچی منفعل است

رشد گرانی‌ها و قیمت‌های کمرشکن امان مردم را بریده؛ دولت رئیسی فقط یک تماشاچی منفعل …