چاپ مطلب چاپ مطلب

علی جنتی: به جناب هاشمی نزدیک‌ ترم تا پدرم

همای گیلان: کار ما نیست که آشتی بدهیم. بالاخره ایشان دو بعد دارد یکی بعد هنری است و کسی نمی‎تواند برجستگی هنری ایشان را انکار کند و یک سری مسائل سیاسی حول و حوش ایشان مطرح است که مباحث را قدری پیچیده کرده است…

 با آمدن روحانی، نه تنها فضای سیاسی کشور تغییر کرده که شکل و شمایل وزارتخانه‌ها هم متفاوت‌تر از قبل شده. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یکی از این وزارتخانه‌هاست. برای رسیدن به دفتر وزیر کافی است به طبقه چهارم بروی. به محض ورود به راهرویی که منتهی به دفتر علی جنتی می‌شود قاب عکس‌های روی دیوار چشم‌نوازی می‌کند. عکس وزرای ارشاد به ترتیب کنار هم قرار گرفته؛ ناصر میناچی، عباس دوزدوزانی، عبدالمجید معادیخواه، سید محمد خاتمی، علی لاریجانی، مصطفی میرسلیم، عطاء‌الله مهاجرانی، احمد مسجدجامعی، محمدحسین صفارهرندی، سید محمد حسینی و حالا هم علی جنتی. از راهروی ۱۰ متری که عبور می‌کنیم توسط مسوول دفتر وزیر به اتاقی راهنمایی می‌شویم که آن سوی آن اتاق وزیر است. چند دقیقه‌یی را منتظر می‌مانیم که می‌گویند آقای وزیر پذیرای شما هستند. علی جنتی به استقبالمان می‌آید، سیاستمدار ۶۵ ساله‌یی که به هیچ عنوان شبیه ۶۵ ساله‌ها نیست؛ کت و شلواری شیک و اتوکشیده، کفش‌هایی براق، پیراهنی یقه دیپلمات و لبخندی بر لب. همین که تعارفمان می‌کند روی مبل بنشینیم، دفتر کار وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را نگاهی می‌کنم؛ اتاقی بزرگ با دو دست مبلمان. یک دست که سمت چپ میز کار علی جنتی قرار گرفته و دیگری دقیقا روبه‌روی میز کار وزیر و البته با کمی فاصله. ضلع غربی اتاق، تلویزیونی ۸۴ اینچ و با فاصله‌یی نسبتا زیاد از میز کار آقای وزیر قرار گرفته.

قرارمان با علی جنتی سخن گفتن درباره پیچیدگی‌های حوزه فرهنگ در ایران بود. همین بود که او برای سخن گفتن درباره کارکردها و دل‌نگرانی‌هایش ترجیح داده بود تا همزمان با دو رسانه با دو مشی متفاوت گفت‌وگو کند؛ روزنامه اعتماد و ماهنامه ۴۲ وابسته به حزب موتلفه. با سردبیر مجله ۴۲ قرار گذاشته بودم که هر کسی سوالات خودش را بپرسد و پس از آن هر کسی پرسش‌های خود را در رسانه‌اش منتشر کند. اما از همان آغاز گفت‌وگو فهمیدم که سردبیر ماهنامه وابسته به حزب موتلفه همان دغدغه‌هایی را دارد که ما داریم. گویی نسل جدید این حزب متفاوت‌تر از بزرگان موتلفه به مسائل نگاه می‌کنند؛ مساله‌یی که در پایان گفت‌وگو باعث شد تا علی جنتی بگوید: «جالب بود که دو مصاحبه‌کننده از دو رسانه با دو رویکرد سیاسی، تکمیل‌کننده پرسش‌های هم بودید.»

در این مصاحبه از علی جنتی درباره پیچیدگی‌های مقوله فرهنگ، کاستی‌های فقهی درباره فرهنگ، مشکلات و عملکرد وزارت ارشاد، ماجرای ممنوع‌القلم‌ها، ممیزی کتاب‌ها، ماهواره دیدن مردم و نگاه وزارت ارشاد به بازگشت شجریان طرح پرسش کردم و در کنار آن درباره رابطه او با آیت‌الله جنتی، حضور در جلسات ماهانه تحصیلکردگان مدرسه حقانی و علل تشدید فشارهای سیاسی به وزارت ارشاد و شخص وزیر هم پرسیدم. علی جنتی درباره لطیفه‌هایی که درباره پدرش تولید شده با ناراحتی گفت: برای خود من هم پیامک‌هایی می‌آید و هر بار که اینها را می‌خوانم دلگیر می‌شوم و با خودم می‌گویم به کجا می‌رویم. درباره تقرب فکری و سیاسی‌اش که می‌پرسم به چه کسی نزدیک‌ترید، آیت‌الله هاشمی یا پدرتان، بدون مکث و با جدیت می‌گوید: «جناب آقای هاشمی.» مصاحبه تمام می‌شود. علی جنتی برای بدرقه همراه‌مان آمد. سرم را چرخاندم و نگاهی به روی میز کارش انداختم؛ صفحه فیس‌بوک آقای وزیر باز بود.
 آقای وزیر! الان در حوزه فرهنگ، ما هم مشکلات و مسائل را می‎دانیم و هم غایتی که مدنظر است. اما روش‎ها مختلف است. روش اصلی را چه ارگانی باید تعیین کند؟ آیا حوزه‎های علمیه ما نتوانستند تبیین بکنند؟ یا نه به فرمایش رهبری معظم انقلاب، خیمه فرماندهی حوزه فرهنگ که شورای عالی فرهنگی است نتواسته مسیر را مشخص کند؟ و حالا اگر فرض بگیریم همه وزرای فرهنگ بعد از انقلاب، همین جا در این اتاق دور هم جمع باشند همه نظرات متفاوتی دارند ولی چرا تا به حال برای مواجهه با پدیده‎های فرهنگی به یک روش واحد نرسیدیم؟ مثلا در رابطه با مقوله بی‎حجابی و بدحجابی چرا ما به نتیجه واحد نرسیدیم؟ چه کسی کم‎کاری کرده که این روش‎ها تبیین نشده‎اند؟
من کم‎کاری‌ای در این زمینه نمی‎بینم، بلکه پیچیدگی مقوله می‎بینم. الان شورای فرهنگ عمومی بیش از ۳۰ نفر عضو دارد که هر دو هفته یک‎بار دور هم جمع می‎شوند. عموم مسائلی که در آن مطرح می‎شود به فرهنگ عمومی مربوط می‎شود؛ از جمله سبک زندگی ایرانی و اسلامی که مقام معظم رهبری هم روی آن تاکید داشتند. در همین جمع برخی صاحبنظران هستند که به لحاظ شخصیت حقیقی‎شان شرکت می‎کنند و تعدادی هم به عنوان نماینده دستگاه‎های اجرایی شرکت می‎کنند. همه آنها ملتزم هستند چارچوبی را که رهبری تایید کرده‎اند را تحقق ببخشند ولی در روش‎هایی که باید اعمال بشود برای تحقق این امر، قطعا دیدگاه‎ها و نظرات مختلفی وجود دارد باید با تبادل نظر و بحث به یک راه‌حلی رسید. بعد هم راه‌حل‎ها نسبی است. هیچ‌وقت به راه‌حل مطلق نمی‎توانید دست پیدا کنید. چون عواملی که تاثیرگذار در فرهنگ یک جامعه است، یکی دو تا نیست؛ عوامل متفاوت و بسیار گسترده‌یی است. مثلا یک عامل ممکن است چاپ کتاب‎های نامناسب باشد که بر فرهنگ اثر می‎گذارد. عامل دیگر برخی فیلم‎های سینمایی است. فرد دیگری معتقد است مشکل از برخی کنسرت‎ها است یا عامل دیگر شبکه‎های ماهواره‌یی یا فضای مجازی است و یا رفت و آمد شهروندان به خارج از کشور و دیدن شرایط خارج تاثیر می‎گذارد. پس عوامل تاثیرگذار بسیار زیاد است و حتی مراکز علمی و پژوهشی که وارد این مقوله می‎شوند در پژوهش‎های علمی و اجتماعی خود در برداشت‎شان از این عوامل متفاوت فکر می‎کنند و اینها همه به خاطر پیچیدگی مقوله فرهنگ است.
 آقای وزیر! بحثی که مطرح کردید جالب است. به نظر می‎رسد در موضوع فقه سنتی و فقه پویا برخی فقها و حوزه‎های علمیه ما در حوزه فرهنگ که مصادیق مشخصی دارد مانند شعر، ادبیات، سینما هنوز که هنوز است و ۳۵ سال از انقلاب می‎گذرد رودربایستی دارند و ورود جدی و به‌روز نداشته‌اند. به نظر می‌رسد در این حوزه فقهی رهبر انقلاب به تنهایی دارند بار را بر دوش می‎کشند. نظر شما چیست؟
به نکته خوبی شما اشاره کردید که ما را به بحث نزدیک می‎کند. به هر حال خود اجتهاد در فقه امری است که برای ما به عنوان شیعه امامیه یک اصل است اگر این نباشد ما نمی‎توانیم بفهمیم فقهی را که پیامبر عرضه کردند و ائمه معصومین (علیهم‌السلام) به دنبالش بودند دقیقا چه بوده و چگونه می‎شود این را در شرایط موجود خودمان پیاده بکنیم؟ اصلا امتیاز شیعه این است که حوزه‎های علمیه، دنبال اجتهاد بوده‎اند؛ به این معنا که برداشتی که از کتاب و سنت می‎کنند را با مقتضیات روز تطبیق بدهند و احکام الهی را از آن استخراج کنند. ولی در همین امر هم شما می‎بینید که چقدر مجتهدان بزرگ و فقیهان برجسته در برخی مسائل فقهی با هم اختلاف نظر دارند. شما گاهی دیده‎اید بعضی از عوام می‎گویند علما بنشینند دور هم و با هم توافق کنند و همه یک نظر بدهند این هم جزو همان پیچیدگی‎هاست.
 پیچیدگی‎های فردی فقها است یا…؟
نه، پیچیدگی‎های واقعی است. یعنی ما الان حدود ۱۳۰۰ سال با دوران ائمه (علیهم السلام) فاصله داریم. در طول زمان خود پیامبر(ص) و بعد از آن در دوران ائمه(ع)، حوادث زیادی گذشته است. آنچه امروز به عنوان سنت از آنها به دست ما رسیده مجموعه روایات رطب و یابسی است که بعضی از آنها درست است و بعضی تحریف شده است. بعضی درست نقل شده و بعضی نه. افرادی مثل ابوهریره که چندصد هزار حدیث جعل کرده‎اند و به پیامبر(ص) و دیگران نسبت داده‎اند و یا در دوران خود ائمه(ع) کلماتی که از ائمه(ع) صادر شده گاهی با هم متفاوت است. یعنی مساله‌یی را فردی از امام صادق(ع) می‎پرسد، امام(ع) یک جور جواب می‎دهند و همان مساله را فرد دیگری می‎پرسد و امام(ع) جور دیگری جواب می‎دهند و این کار مجتهد است که تشخیص بدهد که این دو جواب داده شده که هر دو سلسله سندش هم درست است و هر دو هم از حضرت صادر شده کدامش درست است و کدام نظر واقعی امام(ع) بوده است؟ این تحقیق و تتبع کار مجتهد است و در مسائل خیلی روشن‎تر و بارزتر ما هنوز نتوانستم‎ایم به یک چارچوب مشخص برسیم که افراد بتوانند روی آن قسم بخورند که حکم قطعی اسلام این است و باید این‎گونه عمل کرد. برای مثال قبل از انقلاب با بعضی از اساتید بزرگی که در حوزه صحبت می‎کردیم به ما تاکید می‎کردند که باید درس بخوانیم و آشنا بشویم با فقه و فلسفه و علوم روز. من یادم است سال ۴۷ یا ۴۸ یکی از اساتید می‎گفت فرض کنید الان این رژیم سرنگون شد و حکومت دست شما افتاد و گفتند بفرمایید اداره کنید. اقتصاد و سیاست خارجی را چطور اداره می‌کنید؟ ما الان حدود ۳۵ سال از انقلاب آیا توانسته‎ایم بانک‎داری اسلامی را تعریف دقیق و اجرا کنیم؟ آیا واقعا این بانک‎داری ما اسلامی است یا ربوی؟ جواب مشخص است. ما در مسائل اقتصادی که پیچیدگی‎اش کمتر از مسائل فرهنگی است و اصولش در اسلام موجود است و کتاب‎های فراوان و فقه پویا در این زمینه داریم، نتوانسته‎ایم به چارچوبی برسیم که متناسب با مقتضیات روز عمل کنیم. بانکداری در دنیای امروز امری اجتناب‎ناپذیر است و دیگر زمان نقل و انتقال و برداشت پول از طریق صندوق یا کیسه پول گذشته است. در حال حاضر می‎توان این سرمایه‎ها را در جهت تولید و پویایی اقتصاد به کار گرفت. این را به عنوان مثال برای تقریب ذهن اشاره کردم. در حوزه‎های فرهنگی همین مسائل وجود دارد ولی بسیار پیچیده‎تر چون خیلی مشهود نیست و بسیاری از مسائل کیفی است. بنابراین طبیعی است که راه‌حل‎های مختلفی حتی از جانب صاحبنظران همفکر داده بشود. من معتقدم امروز اگر خود شهید مطهری بود و ما هشت تا مطهری می‎داشتیم، ممکن بود نوع برخورد و تحلیل‎شان نسبت به مسائل فرهنگی و چگونگی استقرار فرهنگ اسلامی با همدیگر تفاوت‎هایی داشته باشد.
 یعنی خیلی ساده می‎توانیم بگوییم که ما نسبت به سیر تحولات فرهنگی و اجتماعی عصر هزاره سوم و عصر تجارت اطلاعات و عصر برداشته شدن مرزهای فرهنگی جا مانده‌ایم؟
می‎توانیم بگوییم عقب‎ماندگی دارند. جا ماندن یعنی در جایی توقف کردن ولی ما عقب‎ماندگی زیادی داریم. به هر حال خیلی از مسائل است که در آن مانده‎ایم و آن‎طور که باید و شاید هنوز روشن نشده است. همین مساله موسیقی را ببینید یک فقیهی اگر بخواهد واقعا نظر بدهد باید در این زمینه هم موضوع را خوب بشناسد، هم فقه اسلامی را خوب بشناسد، یعنی باید فقه و احکام اسلامی را بشناسد و موسیقی را هم بشناسد تا بتواند حکم آن را صادر کند. اگر کسی در حوزه موسیقی نداند که ما چند تا دستگاه داریم چند تا ردیف داریم و اصلا موسیقی چند نوع است یا اصلا گوش نکرده باشد طبیعتا نمی‎تواند نظر بدهد. هر نظری بدهد نظر درستی نمی‎تواند باشد. روی کلیات هم نمی‎شود نظر داد.
 این کم‌کاری‎ها را چطور می‎شود جبران کرد و اصلا آیا قابل جبران هست؟
بله، قطعا قابل جبران است. ما معتقدیم که دین اسلام دین جهانی برای همه ادوار است و ابدی است و فقه پویای شیعه می‎تواند به طور دایمی متناسب با زمان و مکان خودش را تطبیق بدهد و احکام اسلامی را در هر زمان می‎شود به عنوان یک مطلب راهگشا ارایه کرد و در این شکی نیست. خوشبختانه امروز حوزه‎های علمیه  ما نسبت به ۳۰ سال قبل تحول کیفی پیدا کرده‎اند. اگر شما شخصیتی مثل مرحوم شهید بهشتی یا مرحوم شهید مطهری یا مرحوم شهید مفتح یا شهید باهنر را افراد برجسته‌یی می‎بینید دلیل برجستگی‎شان چیست؟ آنچه من می‎بینم تفاوت اینها با بقیه این بود که آنان ضمن این‎که فرزند حوزه بودند و در حوزه درس خوانده بودند و با فقه اسلامی و مبانی اسلامی و فلسفه اسلامی آشنا بودند در دانشگاه‎ها هم بودند و حضور داشتند و نیازهای روز را می‎دیدند و یک‎بعدی نبودند.
 جامعه‌شناس خوبی بودند؟
بله. یعنی توانسته بودند نیاز‌های جامعه و جوانان کشور را خوب درک کنند و نیازهای افراد دانشگاهی و فرهیخته و نخبگان جامعه را بشناسند. از این‎رو آنها شخصیت همه‌جانبه‌یی داشتند. دیگران که برجستگی پیدا نکردند برای این بود که یک‎جانبه بودند برخی از آنها در دهه ۴۰ یا ۵۰ افرادی بودند که خودشان را در مدرسه‎یی که درس می‎خواندند یا تدریس می‌کردند محصور کرده بودند. لذا نمی‎دانستند در اطراف‌شان چه می‎گذرد از این‎رو نمی‎توانستند پاسخگوی نیازهای جامعه باشند. در این دوره یعنی در دو سه دهه گذشته کاری که، به خصوص در بحث وحدت حوزه و دانشگاه و نزدیکی دانشگاهیان به روحانیت و حضور روحانیت در دانشگاه‎ها و وجود مراکز تحقیقاتی مختلف در حوزه انجام شده، باعث شد که این دو بخش به همدیگر نزدیک شوند و تا اندازه زیادی مراکز فقهی و علمی و حوزوی توانسته‎اند برخی پاسخ‎هایی که برای این نیازها هست را بیابند و یا دنبال کنند لذا خیلی با گذشته متفاوت است در عین حال ما خیلی فاصله داریم تا آن نقطه مطلوبی که امروز جامعه ما می‌طلبد. ما یک جمعیت ۷۸ میلیونی داخل کشور و دو میلیون هم خارج از کشور داریم. بخشی از دنیای اسلام و به خصوص شیعیانی که به نوعی نگاه‌شان به ایران است و انتظاراتی دارند باید برای نیازهای آنها هم نسخه بنویسیم. قطعا ما تا آن نقطه خیلی فاصله داریم و باید تلاش کنیم تا بتوانیم پاسخگوی نیازهای آنان باشیم.
آقای وزیر با توجه به سیر تحولاتی که در حوزه‎های علمیه دارد اتفاق می‎افتد که بخشی را اشاره کردید به نظر شما با این روند فکر می‎کنید می‎توانیم از این فضا عبور بکنیم یا نه؟ خودتان هم فرمودید یک زاویه‎های عجیبی وجود دارد بین نیاز‌های توده‎های اجتماعی با آن چیزی که در حوزه‌های علمیه اتفاق می‌افتد. فکر می‌کنید که با این ابزار می‌شود عبور کرد یا نه؟
بله قطعا می‌شود عبور کرد. من بسیار خوشبین هستم. با نیروهایی به صحنه آمده‌یی که هم درس خوانده‎اند و با مبانی دینی ما آشنا هستند و شناخت‎شان نسبت به اسلام و فلسفه اسلامی بالا رفته و در عین حال در متن جامعه حضور پیدا کرده‌اند. در دهه ۴۰ و ۵۰ وقتی حوزه نجف را با حوزه قم مقایسه می‌کردیم فاصله‎شان بسیار زیاد بود ولی کسانی که در ایران درس می‎خواندند، ماه محرم و صفر و رمضان گسیل می‌شدند به سراسر کشور در روستاها و شهر‌ها. از خلال منبرها و سخنرانی‎هایی که داشتند و ارتباطی که از نزدیک با مردم داشتند نیازهای مردم را درک می‎کردند. حوزه نجف علی‎رغم سابقه هزار ساله‌یی که داشت ولی افرادی که آنجا تدریس یا تحصیل می‎کردند از نجف خارج نمی‎شدند و نمی‎دانستند در محیط پیرامون‎شان چه می‎گذرد. مهم ارتباطاتی است که امروز برقرار است و ما می‎بینیم که نهادی مثل جامعه المصطفی این همه نیرو از خارج می‎آورد و از آن طرف این همه نیرو به دنیا صادر می‎شود. این نوع ارتباطات خودش در تقویت ذهن و فکر افراد بسیار می‎تواند موثر واقع شود و در تشخیص نیازهای جامعه می‎تواند خیلی موثر عمل کند.
در این یک سال و چهار ماهی که از عمر دولت می‎گذرد و جنابعالی فرمان مدیریت وزارت ارشاد را به عهده گرفتید  به چند تا از اهداف کوتاه‌مدت که در این یک‎سال مدنظرتان بود، رسیدید و موانع پیش روی‌تان چه بود؟
ما یک برنامه‎یی را با بررسی و فکر و همچنین شناخت خودم با عنایت به سابقه پنج، شش سال کار در وزارتخانه تدوین کردیم. برنامه را به مجلس هم دادیم. مجلس هم در واقع به این برنامه رای داده است. تلاش کردیم در طول این مدت به این برنامه عمل بکنیم. منتها در هر حوزه‌یی که وارد می‎شویم یک مجموعه موانع وجود دارد که برخی از آنها کماکان وجود دارد و در برخی از حوزه‎ها توانسته‎ایم موانع را برطرف بکنیم.
 می‎توانید مثال بزنید؟
یکی از مباحث اساسی در حوزه کتاب بوده است. در این حوزه تلاش کرده‎ایم ضمن حفظ ارزش‎های اسلامی و توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری فضا را باز کنیم و برای کسانی‎که می‎خواهند قلم بزنند به دور از خرده‎گیری‎ها و عیب‎جویی‎های بی‎جا فضای امید بخشی را ایجاد کنیم. فکر می‎کنم که این قسمت خوب پیش رفته است. البته در حوزه کتاب هم مواردی بوده که با قوانین موجود سازگار نبوده یا با سیاست‎های نظام سازگار نبوده است. جلوی این‎ها ایستادیم. نگذاشتیم غذای مسمومی وارد جامعه شود. در واقع بیشتر توجه ما معطوف به آثاری بود که منطبق با ضوابط باشد نه این‎که صرفا به نویسنده نگاه کنیم و اثری را ممیزی کنیم. باید بگویم ممیز‌ها را ممیزی کردیم.
 آن لیست ۴۰۰ نفری که گفته شد ممنوع‌القلم‎ها بودند چه بود؟
آن بحث دیگری است. در گذشته مجموعه‌یی از ناشران و نویسندگان بودند که گاهی به دلایل واهی یا روی ندانم‎کاری و ناآشنایی به آنان ایرادهای نابجایی می‎گرفتند و کتاب‎های‌شان بدون مجوز می‎ماند و طبیعتا باعث کاهش انگیزه افرادی که اهل قلم بودند و علاقه به تالیف داشتند، شد. در این حوزه هم با تعیین فردی آشنا به مبانی مثل دکتر سید عباس صالحی از یک طرف و انتخاب شخصیت‎های برجسته فرهنگی که مورد تایید شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار گرفتند به عنوان هیات نظارت کار را به سوی ساماندهی این حوزه سوق دادیم.
در حوزه موسیقی آقای شجریان را برنامه‌یی برایش ندارید که برگردد؟
آن را سخنگو جواب داده دیگر من نمی‎خواهم وارد آن بشوم.
سخنگوی وزارت ارشاد جای خودش، من از زبان خودتان می‎خواهم بشنوم برای آقای شجریان برنامه‌یی ندارید؟
کار ما نیست که آشتی بدهیم. بالاخره ایشان دو بعد دارد یکی بعد هنری است و کسی نمی‎تواند برجستگی هنری ایشان را انکار کند و یک سری مسائل سیاسی حول و حوش ایشان مطرح است که مباحث را قدری پیچیده کرده است. عملا این کار به حوزه ما مربوط نمی‎شود.
شما موافق بازگشت‎شان هستید؟
 علاقه‌مندیم با توجه به سابقه ایشان و مهارت‎ها و توانایی‎های او مردم بتوانند از هنر ایشان استفاده کنند. این جزو علایق ما است.
یکی از مهم‌ترین مسائلی که طی این سال‌ها حاشیه‌های زیادی را در جامعه به دنبال داشت بحث استفاده مردم از ماهواره و نحوه مقابله با این پدیده فرهنگی است. به عنوان وزیر ارشاد چند درصد مردم کلانشهرها به ویژه مردم تهران ماهواره می‌بینند؟ علت این امر چیست؟ریشه این مساله را کجا می‌دانید؟
ما الان برای استفاده از ماهواره و منع آن قانون داریم ولی اگر به این نتیجه برسیم که قانون هم اشکالاتی دارد باید برویم اشکالات قانونی‎اش را برطرف کنیم. تا قانون هست همه باید ملتزم به قانون باشند ولی نباید کاری بکنیم که تلقی شود ۷۰ درصد مردم تهران که از ماهواره استفاده می‎کنند قانون‎شکن هستند؟ این امر ریشه در عدم توجه به تحولات دارد.
 آقای دکتر در جلسه‌یی که با آقای یونسی مصاحبه می‎کردم می‎گفتند که دوستان مدرسه حقانی جلسه ماهانه دارند شما می‎روید جلسات را؟
نه من چهار سال است که نمی‎روم. یعنی در واقع از سال ۸۵ که به ماموریت خارج رفتم فرصت نیافته‎ام که بروم.
با کدام یک از آقازاده‎ها ارتباط بهتری دارید؟ همدوره‎یی‎های خودتان.
در بین همدوره‎یی‎های من آقازاده به آن معنا نداریم. شاید بتوان گفت جناب آقای احمدی میانجی آقازاده مرحوم آیت‎الله احمدی میانجی که در قوه قضاییه است ولی ارتباط‎مان کم است. ایشان از دوستانی است که از گذشته با هم رابطه داشته و پدرشان هم استاد ما بوده‎اند. با فرزندان شهید بهشتی به خصوص دکتر محمدرضا بهشتی نیز دوستی داریم.
 آقای وزیر شما از لحاظ سیاسی به آقای هاشمی نزدیک‎تر هستید یا به پدر؟
به جناب آقای هاشمی.
 چرا این‎قدر فشار سیاسی روی شما زیاد است؟
فشار روی شخص من وجود ندارد.
 مطالبات خاصی دارند ؟

 بالاخره بعضی‎ها این دولت را دولت منتخب خودشان نمی‎دانند و متاسفانه فکر می‎کنند باید کاری بکنند که این دولت زمینگیر شود تا نتواند کارش را انجام بدهد و ناموفق باشد. گاهی بعضی از خبرها را تحریف می‎کنند، بعضی وقت‎ها خبرهای کذبی داده می‎شود که ما مجبور می‎شویم مداوم اطلاع‎رسانی و آن را تکذیب کنم./اعتماد

About سردبیر ارشد

Check Also

۵۱ پیشکسوت و هنرمند صنایع دستی گیلان به مناسبت روز جهانی صنایع سنتی و دستی روز سه شنبه طی مراسمی در اتاق بازرگانی گیلان تجلیل شدند

۵۱ پیشکسوت و هنرمند صنایع دستی گیلان به مناسبت روز جهانی صنایع سنتی و دستی …