اختصاصی همای گیلان:دراواخر سلطنت این پادشاه حدود ایران ازمغرب به هلسپونت (بغازداردانل)ودریای مدیترانه وازمشرق رودسند ازشمال قفقازو دریای مازندران ازشمال شرقی رودسیحون وازجنوب دریای عمان وخلیج فارس وشبه جزیره عربستان رسیده بود : اختلاف روایات درفرجام کوروش چندان است که مورخ نمی تواند دراین باره به تحقیق داوری کند. دراینکه آخرین لشگر کشی وی سفرجنگی در نواحی شرقی وشمال شرقی امپراطوری بوده است اختلافی نیست اختلاف درآنست که درطی این لشگرکشی که ظاهرا چندسالی هم طول کشید با کدام یک از اقوام این نواحی کشمکش داشته دراین مورد (کتزیاس) مورخ یونانی ازاقوام موسوم به (دربیک) (بروسوس)مورخ کلدانی ازاقوام وحشی گونه داهه و (هردوت) ازطوایف ماساگت نام می برد.ازفحوای قول ( استرابون) چنان برمی ایدکه این طوایف هرسه سکایی بوده اند ، هرودت که خودبه وجودروایات دیگر دراین باره اذعان داردظاهرا به شایعه کشته شدن کوروش درجنگ با (توموروس)ملکه ماساگت ها اعتماد بیشتر دارد ، براساس این روایت کوروش درجنگ بااین قوم کشته شد ، ملکه(توموروس) که درطی این جنگ پسرجوانش رااز دست داده (نام این جوان سپارگاپیس دراسارت خودکشی کرده) بودنسبت به سربریده کوروش بی حرمتی کرد چندان معتبر نیست جزئیات روایات هرودوت دراین باره مثل بسیاری ازروایات دیگرش رنگ افسانه داردوحتی درصورت صحت اصل خبرتمام تفصیلات اورانمی توان باور کرد. روایتی از(کتزیاس) نقل است حاکی ازآن است که کوروش درجنگ باطوایف (دربیک) مجروح شد اورابه اردوی پارسیها بردند و چندی بعددر بین یاران و لشگریان خویش ازآن جراحت درگذشت ، (گزنفون) خاطرنشان می کندکه اودرپایان این لشگر کشی به پارس بازگشت ودرمیان دوستان وعزیزان خویش زندگی رابه پایان بردروایت وی نیزمخصوصادرانچه راجع به وصایای کوروش نقل می کند چنان باآب وتابی ساختگی داردکه برجزئیات آن نمیتوان اعتماد نمود ، به هرحال اگرهم آن گونه که از اکثر روایات برمی آید کوروش دراین لشگرکشی ها کشته شده اهداف اوتامین گردید چراکه برطبق اکثر این روایات بلافاصله پس ازمرگش نواحی شرقی امپراتوری تحت فرمانروائی پسرکوچکش (بردیا) درآمده بود ، اینکه درکتیبه داریوش در مندرجات تورات ودرآنچه افلاطون به مناسبت طرزفرمانروائی او نقل می کندهیج اشاره ای به کشته شدنش نیست واینکه درعبارت عبرت آمیزی هم (پلوتارک)ازمتن لوح قبر وی نقل میکند از چنین ماجرایی سخن درمیان نیست نشان میدهدکه روایات (گزنفون)یاحتی روایات (کتزیاس) دراین باب بیش ازقصه هرودت باید نزدیک به حقیقت باشد ، نکته ای که درآن جای خلاف نیست آن است که دردنبال عزیمت به این لشگرکشی در نواحی شرقی بودکه کوروش ناگهان وتقریبا وبی سروصدا ازصحنه تاریخ ناپدیدوجای خودش رابه پسربزرگش کمبوجیه داد.(بگفته زنده یادزرین کوب)
بطورمسلم کوروش یکی ازبزرگترین شخصیت های تاریخ بوده است ودراین نکته هیج گونه شک وتردیدوجودندارد.متاسفانه فقدان مدارک واسنادکافی مربوط به دوران کهن مانع ازآن ست که ماهیت تاریخی کوروش بطورشایسته اشکاروروشن گردد.
بیگمان کوروش درسیاست وکشورداری وحسن نظامیگری از چنان نیروی شگرفی برخورداربود که دراندک مدتی توانست ازسلطنت کشور کوچک( انزان یاانشان)یک کشورعظیم ویک امپراتوری پهناوربه وجود بیاورد آنهم در زمانی که سه امیرتوری قدرتمند ماد،لیدی،بابل،درمقابلش بودندو خود تاج شاهنشاهی بزرگترین و پهناورترین کشوردنیای آنروز رابرسربگذارد. درادامه حکایتی ازکوروش بزرگ قهرمان تاریخ ایران وجهان نقل می کنم:
هنگامی که «آراسپ» دوست و خویشاوند کوروش، از این پادشاه بزرگ خواست تا بانوی بسیار زیبایی که پس از فتح، در میان دشمنان قرار داشت را ببیند، کوروش اینچنین پاسخش را داد:
اگر این سان است که میگویید، بهتر تا وی را نبینم، زیرا، که اگر شنودن داستان زیبایی وی تواند مرا امروز به رفتن و دیدار وی کشاند، امروز که زمانیم نیست تا پشت خویش بخارم، ترسم وی آنچنان از من دل رباید که تا جاودان جاوید خیره بر وی بنشینم و به فراموشم هر کار دیگر مراست…
(کوروش نامه گزنفون، دفتر ۵، بخش ۱، بند ۸).
اما دوست کوروش به او خندید و با اعتماد به نفس بیان کرد که عاشق شدن به دست خود آدم است دوست کوروش مدعی بود که هیچگاه به خاطر زیبایی یک زن، دلباخته نمیشود
به هر حال همین آراسپ مسئول نگهداری از این بانو شد تا شوهرش بازگردد. در حقیقت این بانو که پانتهآ نام داشت، همسر یکی از نزدیکان پادشاه دشمن بود و شوهرش در جای دوری حضور داشت.
دست بر قضا، آراسپ که با اطمینان از نفس خود سخن میگفت، شیفته زیبایی پانتهآ شد و قصد دست اندازی بر وی را کرد. تا اینکه پانتهآ به نزد کوروش شکایت برد و کوروش هم با تدبیر به این موضوع رسیدگی کرد.
هنگامی که شوهر پانتهآ بازگشت، این بانو درباره جوانمردی و نگهداری کوروش اینچنین به شوهرش گفت:
وی در پناه گرفت مرا و رهانید از خطر تا تو باز آیی، آن سان که گویی برادر وی را من همسرم…
(کوروش نامه گزنفون، دفتر ۶، بخش ۴، بند ۷).
این داستان، داستان بلندی است که در کوروش نامه گزنفون نقل شده است. این حکایات جدا از جنبههای تاریخی، دربردارنده تعلیمات اخلاقی میباشند.
سلام و خسته نباشید
بسیار زیبا بود
ممنون از زحمات حضرتعالی
کتاب چکیده تاریخ ایران از باستان تاپایان دوره قاجار
نویسنده کتاب حاضر با نگاهی از فراز تاریخ ایران، نکات برجسته تحولات سیاسی ۲۵ قرن منتهی به زمان حال را با دقت درخور تحسینی بهاجمال مرور کرده و کتابی فراهم آورده که برای نوجوانان و جوانان مشتاق مطالعه تاریخ میهن و بزرگترهای غافل از تاریخ ایران بسیار سودمند است.
در این کتاب خواننده با پیدایش هر سلسله در یکفصل مجزا آشنا میشود و از همه پادشاهان و حکمرانهایی که در سرنوشت ایران تأثیر گذاشتند اطلاعات جامعی به دست میآورد.
کتاب مطالب رنگارنگ تاریخ ایران
این کتاب، مروری است بر بخشهای برجسته تاریخ ایران که در آن نویسنده کوشش کرده با زبانی ساده، روایتی از تاریخ را بازگو کند. در این راستا به اقدامات «هوخشتره»، «زندگینامه کوروش کبیر»، «چگونگی اخراج حبشیان از یمن توسط وهرز دیلمی»، «نقش خسرو پرویز در سقوط ساسانیان»، «چگونگی کشته شدن طاهر ذوالیمینین»، «چگونگی قدرتگیری یعقوب لیث صفاری»، «پیامدهای حمله نادر به هند»، «جنگ چالدران» و… پرداخته شده است.