چاپ مطلب چاپ مطلب

ماجرای چگونگی سقوط اصفهان توسط محمود افغان /تهیه کننده علی غلامرضائی مدرس دانشگاه و پژوهشگرتاریخ ایران

اختصاصی همای گیلان: ماجرا از این جا شروع شد که گرگین خان، میر ویس افغان را دستگیر کرد و به اصفهان فرستاد. میر ویس در اصفهان کسب اعتبار کرد و به چشمان خودش ضعف صفویه را دید. در سفری که به حج رفت و فتوای علمای اهل سنت را نیز در لزوم سقوط خاندان صفویه کسب کرد. او به بهانه حمله روس، خودش را به قندهار رساند و گرگین خان را کشت و خودش مستقلا به حکومت رسید. بعد از مدت کوتاهی که برادرش حکومت کرد، پسرش محمود افغان به قدرت رسید.
محمود افغان هر چند در آغاز موفق به فتح کرمان نشد ولی سرانجام آن جا را فتح کرد و به طرف اصفهان حرکت کرد. در طول راه، نمایندگان سلطان حسین صفوی نزد او آمدند ولی به نتیجه نرسیدند. او اصفهان را محاصره کرد. محاصره هفت هشت ماه به طول انجامید و کار به جایی رسید که مردم گوشت سگ و گربه می خوردند و آن قدر کم شد که پس از آن اقدام به خوردن گوشت دیگر هموطنان خودشان کردند.
از طرف دیگر، جنازه های زیادی در اصفهان ریخته بود و دفن آن ها بسیار سخت شده بود. در این شرایط تنها تدبیری که دربار صفوی کرد این بود که یکی از پسران شاه سلطان حسین را به عنوان ولیعهد انتخاب کردند. ابتدا سراغ سلطان محمد میرزا رفتند و او را از حرمسرا بیرون آوردند. او قبول نکرد و وقتی جمعیت را دید ترسید و به حرمسرا بازگشت.
سراغ پسر دیگر سلطان حسین بنام صفی میرزا رفتند و او نیز قبول نکرد. سومین پسر او طهماسب میرزا را به عنوان ولیعهد انتخاب کردند و مخفیانه او را فراری دادند؛ به این امید که به شهرهای دیگر مانند قزوین، کاشان و … برود و به شکستن محاصره کمک کند. دولت صفوی ایالات مختلفی از خراسان و آذربایجان و … داشت ولی نتوانست از این پتانسیل استفاده کند و این مساله، انسان را به تعجب وا می دارد که چطور از این ظرفیت استفاده نکردند. در این ماموریت، طهماسب موفقیتی کسب نکرد.
روزگار سخت تر شد. زمانی که شاه سلطان حسین این اوضاع را دید گویا به ذهنش خطور کرد که تقدیر همین است و تصمیم گرفت از کار کنار بکشد. لباس سلطنت را درآورد و لباس عزا پوشید و به شرط محمود افغان نیز عمل کرد؛ یعنی دخترش را برای او فرستاد و خودش هم در یازده محرم، یک روز بعد از عاشورای سال ۱۱۳۵ قمری، برای مذاکره از شهر خارج شد و به محمود افغان اعلام کرد که اراده خداوند بر این تعلق گرفته است که حکومت به تو تعلق گیرد. حتی به دست خودش، تاج شاهی را بر سر محمود افغان گذاشت. بدین ترتیب محمود افغان در پانزدهم محرم وارد اصفهان شد و در کاخ چهل ستون اصفهان ضیافتی برگزار کرد و با دختر سلطان حسین ازدواج نمود. او دختر دیگری از شاه را نزد برادرش در قندهار فرستاد و خودش با خواهر شاه سلطان حسین نیز ازدواج کرد. بدین ترتیب بود که شهر اصفهان به آن باشکوهی در برابر محمود افغان سر خم آورد.

منبع : اوضاع نظامی ایران در روزگارصفویان، علی غلامرضائی، انتشارات دافوس

 

انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

با کانال همای خبر همراه باشید

About عطیه نصرتی

Check Also

حیات وحش.. حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که اجازه بهره کشی و سوددهی به ما ندادند و در برابر سوءاستفاده های نابجای ما ایستادند یا فرار کردند.. به همین دلیل بیجا، انسان هایی که متمرد و سرکش و نافرمان بودند هم صفت “وحشی” گرفتند!

حیات وحش..   حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که …

۳ comments

  1. ای کاش نادرشاه ها زودتر قیام میکردن و ننگ دوباره و تکرار تاریخ مبنی بر ازدواج اجباری با ناموس آریایی تکرار نمیشد.

  2. دلمان از این حقارت ها خون هست
    ای کاش نادر شاه ها زودتر قیام میکردند

  3. ممنون از لطف شما