چاپ مطلب چاپ مطلب

مجمع نمایندگان گیلان ، شیر بی یال و اشکم یا …./جلال میرزااقایی

اختصاصی همای گیلان، نه نقد سور رآلیستی است و نه بیان هیجان داستان های آگاتا کریستی .با یک نگاه کلی و عمومی به سرزمین های شمالی ،علی الخصوص گیلان فقط می توان با چهره یک بیماری که تحت درمان “شیمی درمانی “قرار گرفته ،مقایسه نمود .
همه ی موهای سر و صورت و مژه ها ریخته و ریخت و شکل ،کاملا تغییر یافته است .
از آستارا تا چابکسر در دونقطه انتهایی ی ساحلی و قلع و قمع جنگلها و مراتع و زمین های کشاورزی و رشد و شیوع قارچ گونه ،ساختمان ها و هتل ها و شهرک ها و ویلا هایی که در طول سال فقط ،برای مدت کمی ،مورداستفاده قرار می گیرند .
تغییربافت فیزیکی و اقلیم جغرافیایی و آب و هوای طبیعی ،آنچنان در چهره این بیمار ِ”شیمی درمانی” شده ،مشهود است که آه و ناله و فغان این بیمار ،دل خونین می کند .
با هیچ اسلوب و متد علمی ی توسعه ،این فجایع، توجیه پذیر نیست و آنچه هست یک غارت آشکار و هجوم مغول وار ،به سرمایه ملی و منافع عمومی و میراث آیندگان است .
تهاجم افسار گسیخته و لجام گسیخته ی نو کیسه داران درون وطنی که در زیر سایه اقتصاد بیمار و رانتی و نبود قانون و پیگیری های قانونی ،عطش و حرص و ولع سیری ناپذیر آنان را برای بلعیدن طبیعت و جنگل و دریا که عامل حیاتی در اکوسیستم طبیعی و انسانی ماست ،حریص کرده که ما را بیاد هجوم ژنرال کاستر آمریکایی به سرزمین های سرخپوستان بومی قاره آمریکا میاندازد و اون جمله معروف ژنرال کاستر که :
“بهترین سرخپوست ،یک سرخپوست مرده است ”
لابد کاستر های درون وطنی هیچ کس را در این خطه ،زنده نمی بینند .

مجمع نمایندگان گیلان با کدام تعریف علمی از توسعه و توسعه اقتصادی ،تن به این سکوت داده اند ؟
در هیچ تعریف توسعه ای از علم اقتصاد (هم درتعریف کینز و هم در تعریف آدام اسمیت) چنین نسخه ای یافت نمیشود و فقط در دهه هفتاد تا هشتاد میلادی ،این شیوه برای کشور های مستعمره ی آفریقایی و آمریکای لاتین و آسیای عقب مانده ،از طرف صندوق بین المللی پول و بانک جهانی برای غارت منابع ملی شان تجویز می شد .
هجوم بی امان و توامان ،مدیران غیر بومی برای تسلط و استیلا بر منابر و ارکان های حساس تصمیم گیری در این خطه و دلالی و واسطه گری آنها و نفوذ عواملشان در شهرداری ها و فرمانداری ها و بخشداری ها ،برای تغییر کاربری زمین های کشاورزی و محیط زیست ،تصادفی نیست و نخواهد بود و گیلان تقریبا ،آزمایشگاه و “طرح کاد” ی شده برای باصطلاح مدیران پروازی و غیر بومی و افسوس و صد افسوس که از سنگ ناله بر خاست و هیهات از مجمع نمایندگان بانگی بر نخاست ،بجز یکی و تا حدی یکی و نصفی !
تغییر بافت طبیعی و فقر ساختاری در اقتصاد نفتی و روابط غیر علمی و غیر اقتصادی و انباشت پول و سرمایه در دست اقلیتی معلوم الحال و بی انگیزه و بی اراده بودن دولتمردان و نمایندگان و احزاب محلی و سیاسی و ووو همگی زمینه را برای هجوم این غارتگران مهیا کرده است و جا دارد که نگاهی نو به تحولات بنیادین ،در این استان انداخته شود .

جلال میرزااقایی

با کانال همای خبر همراه باشید

About عطیه نصرتی

Check Also

وعده‌هایی در زمان آینده؛ سرنوشتی در زمان نامعلوم

وعده‌هایی در زمان آینده؛ سرنوشتی در زمان نامعلوم یادداشت از انوشیروان مباشرامینی در فضای مدیریتی …