عطیه نصرتی فروردین 29, 1398مقالهدیدگاهها برای مدیران مدعی اخلاق اسلامی ترجمه کنند/ فرهاد پردخته بسته هستند403 Views
اختصاصی همای گیلان، اکنون اخلاق مدیریت در بعضی از سازمان ها ی نظام مردم سالاری دینی ما به جایی رسیده که به تدریج توجهها را به خود جلب میکند و در چنین شرایطی ،فضیلت بازگشت چشمگیری نداشته است؛وما شاهد مراحل اولیۀ جذب فضیلت در نظریه و عمل مدیریت هستیم. این مفهوم در مدیریت دولتی بسیار مورد حمایت قرار گرفته، و رفته رفته در مدیریت بازرگانی نیز مطرح میشود ـ و جریان معمولِ اخذ و اقتباس از یکدیگر را معکوس کرده است. اما باید هم، چنین باشد، زیرا مدیریت دولتی سابقۀ دیرپایی در فلسفۀ سیاسی ودر حاشیه هم سیاست زدگی دارد.
تاریخ به روشنی نشان میدهد که جامعۀ سالم بیشتر بر قابلیت اعتماد اخلاقی به شهروندان و رهبران آن متکی است تا ساختارهایی که برای تبدیل اَعمال ناشایست به نتایج سودمند اجتماعی طراحی شدهاند. نظامها مهماند اما شخصیت شایسته مهمتر است.در نتیجه، مدیران اجرایی و محققان حوزۀ مدیریت باید توجه بیشتری به اخلاق مدیریت از خود نشان دهند تا حکومت اسلامی در نظام مردم سالاری دینی شکل حقیقی خود به ظهور برساند.
تجربۀ نشان میدهد که افرادی امروزه در نظام مردم سالاری دینی آغوش گشودهای به ضدفضیلت و خلاف اخلاق شخصیتِ شایسته در مدیریت دارند؛ با این حال، فضیلت بر روی حیات سازمانی تأثیر چندانی نخواهد گذاشت مگر اینکه رهبران عالی با فضلیت داشته باشیم در سازمانها که وارد کار سازندگی در اخلاق مداری شوند. متأسفانه، مشاهدات نشان می دهد همچنان نفوذ وقدرت طلبی به قوّت و اعتبار خود باقی است؛ افرادی که از طبقات بالا هستند همیشه گمان کردهاند که در قیاس با زیردستانشان نیاز کمتری به انضباط اخلاقی دارند چون حامیان ویژه ای از نو ع ژن خوب دارند که انتصاب آنان به عنوان مدیر همچنان پشیبان آنان خواهند ماند!
در بسیاری از موارد شاهد هستیم که مسئولان منتخب، سرپرستان ادارات، مدیران عامل اجرایی و رؤسای دانشگاهها ـ اغلب اعتراض میکنند که «چنان مشغول» اند که فرصتی برای خواندن کتاب یا رفتن به کلاس اخلاق اداری ندارند. آنها معمولاً تعهد اخلاقیِ خودشان را مفروض میگیرند و مدعی هستندکه همه ی وجهه های لازم را برای ادارۀ یک سازمان دارا هستند؛ به علاوه، اخلاق فضیلت اقتضایی بیش از آن که مدیر منصوب شوند از خصلت ذاتی اخلاق به معانی اخص آن برخوردار بوده اند! دارد!
امروز لازمه ی حکومت اسلامی به افراد شایسته آگاه و با شخصیت دارای اخلاق اسلامی که حول محور فضیلت شکل گرفته باشد یک ضرورت حقیقی است ؛تا مسیر مدیریت اسلامی در خلاف جهت ،نامردی در محور مدیریت وضد اخلاق همسو و همراه ،حتی در مدت زمان کوتاه مدیریت در جامعه اسلامی نگردد.
بزرگترین مانع در مدیریت این است که اخلاق با فضیلت در تقابل با مدیریت مرسوم غیر اخلاقی قرار میگیرد. اول اینکه، فضیلت به هیچ گونه مصالحهای بر سر اصول بنیادین خود رضایت نمیدهد، در حالی که مدیریت مرسوم اخلاق را ابزاری در جهت موفقیت مدیریتی (قدرت طلبی) میداند. دوم اینکه، فضیلت مستلزم مطالعۀ جدیِ و تفکر بسیار است، در حالی که مدیریت مرسوم اخلاق را به حرفهای کلیشهای که وعدۀ اصلاح سریع و آسان مشکلات اخلاقی را میدهند در خود می بیند. سوم اینکه، فضیلت کیفیت زندگی انسان را مقدم بر موفقیت سازمانی میداند در حالی که مدیریت مرسوم به عکسِ این نسبت برای تعالی خود به هرقیمتی قائل است. بر همین اساس، پذیرش چارچوبِ فضیلت مدیریتی در نظام مردم سالاری دینی جامعه اسلامی ما مستلزم جابجایی چارچوب مدیریتیِ فعلی است. تغییر در چارچوبها کار آسانی نیست، اما لازمۀ پیشرفت برای برپایی همان تمدن اسلامی ایرانی حقیقی است.
امید میرود که ناکامیهای گستردۀ مدیریت مرسوم بعضاً سیاست زده و خود خوانده ی سایسته والبته با IQ بالا که به روند بحرانهای داخلیِ متعدد در بعضی سازمان ها ودانشگاهها شتاب بخشیده، منجر به تجدیدنظر جدّی در روال کنونی وآینده ی انتصابات شود؛ عجز از ایجاد مدیریت فضیلتمندانه، آشوب زیر خاگستر در ایجاد روند مدیریت سلطه مدارانه در کشور و نظام مردم سالاری دینی است.
جدّیت و حساسیتی رو به رشد در خصوص اخلاق مدیریت باید در نظام مردم سالاری دینی باید به وجود آید، و درک این اخلاق باید به مبنایی برسد که کل مدیریت در نظام مردم سالاری دینی در عمل بر اساس آن شکل گیرد. در اینجا این استدلال ضرورت دارد که از بین تمام نظامهای اخلاقی، اخلاق با فضیلت اسلامی بیشترین سنخیت را با طبیعت انسان مسخ نشده در قدرت طلبی و قلدور معابی دارد.
بنابراین، کسانی که به اخلاق با فضیلت دینی اعتقاد دارند باید رهبران، مدیران، و نظریهپردازان را به سمت فضیلت در اخلاق اداری سازمان های کوچک وبزرگ به جدّ هدایت و شایستگان مدیریت جهادی را تربیت و بکار گیرند.
ما زمانی در جامعه اسلامی خواهیم توانست وظیفۀ آسانتر بهکاربستن فضیلت در همۀ اهداف، سیاستها و روشهایمان را دنبال کنیم، که در سازمان ها ودانشگاههای ما با فضلیت ترین افراد آگاه به اخلاق اسلامی و تربیت شده با علم مدیریت با توجه به مشکلات حیرتآوری که پیش روی جامعه ما از سوی جهان سلطه است، و با باز شدن تومار قرن بیستویکم به روی صحنه جهانی و کشور مان رسیدن به تمدن اسلامی ادعای ما بوده وهست؛ به خوبی از توصیۀ های اسلام ناب محمدی(ص)و اوامر مقام معظم رهبری ومرد ممتازاخلاق در فضیلت و بصیرت امروز ،بدون کم وکاست پیروی کنیم.
باید تردید را به کناری نهند مدعیان اخلاق اسلامی وجوانمردی در عمل ، وارد میدان برای مناصب دولتی بدون اخلاق اسلامی وبدون فضیلت دینی به ادارۀ دولت در نظام مردم سالاری وارد نشوند و مسئولان نظام مردم سالاری دینی مراقب باشند که حتی اگر یک مدیر بدون اخلاق و با فضیلت دینی وارد مسندمدیریت اداره ای شده باشد؛ دردولت اسلامی و جامعه ی اسلامی نگاه مثبت مردم را از نظام اسلامی کاهش داده ایم.