نامه امیر کبیر به دکتر روحانی/ جلال میرزا آقایی

اختصاصی همای گیلان
پسرم! رئیس جمهور
علاج قانونمندی برای حُکم و حکمرانی, درمان فرهنگی است که هنوز قدرت زاییدن این دیو, دیر پای را در بطن ورحِم خود دارد که اگر در مشروطه به شیشه رفت, در بد مستی نو نهالان انقلاب اسلامی, از شیشه بدر رفت. هشدار! که هراسیده و سراسیمه نشوی و قصوری و فتوری نکنی که چون فرصت از دست رود, نکبت از سر رسد. بر سر حقوق ملت پا فشاری کن و موانع را در میان نه و افشاگری کن که اگر فردا آید, حسرتی به دل ناید و خسرانی را نشاید.
باید که از قانون اساسی پاسداری کنی و در ترغیب دیگران به آن پافشاری کنی و از تعدّی به آن حسّاسی و کیّاسی کنی تا حریمی ندرند و حرمتی نبرند. حلم و برد باری را از مصدق پیشه کن و با حاکمان و حکیمان اندیشه کن که این ره بی حکمت و حمایت, رفتن نشاید.
بخشش همگانی و وفاق میهنی و آشتی ملی را جار زنید تا خونی جاری نشود و از مخالفان و ترکان شیرازی دلربایی کنید و برای غربت و خال هندویشان, طنازی کنید و مام وطن را برای فرزندان آواره چشم برایی کنید تا کام همه فرزندان وطن را قندی وثمری, و سمرقند را بخارایی کنید.دو قلو های زایمان تاریخی(فرهنگ ایرانی و اسلامی)را سر مشق قرار دهیم و از آنها پاسداری کنیم و از بهر غنای آنها جد و جهد و پایداری کنید که باطل السحر همه حیلت های اشرار و اغیار است.از هجوم موران و ستوران و دیوان ود دان و شغالان وشیادان و کرکس ها و ناکس ها و…به مام وطن, آذرخشی کنید و این رسم را برای فرزندان, سر مشقی کنید.
پاکان را ندا داده که پاکبازی کنند و از بهر حفظ کیان ودیار, دست و دلبازی کنند و با بخشش, جوانمردی کنند تا دیو استبداد داخل شیشه شود و شیشه عمر وطن نشکند. آگاهی و دانش را همگانی کنید و دموکراسی را همراهی کنید و جهل و خرافات را قربانی کنید که اگر این نشود, ایمان مذهبی هم خطرناک میشود. تاریخ داند که از این جهل و خرافه و نادانی, چه خون دلها که نخوردم و برای شریان حیات و کاشانه وطن, شریان و حیاتم را در کاشان هدیه وطن کردم.

با کانال همای خبر همراه شوید