اختصاصی همای گیلان، ترقی اندرین کشور محال است/که دراین مملکت قحط الرجال است/خرابی از جنوب و ازشمال است/براین مخلوق آزادی وبال است.
قطعه بالا بخشی از شعرآزادی در جمهوری نامه ملک الشعرای بهار است.
نمیدانم تا به کجاباید،حکایت حدیث نفس امروزمان را در سروده های شعرای دیروزین بجوییم؟قصه دیروز اما؛روایت غصه امروز ماست چرا که دراین سرزمین،تکرار مکرر انگار چیز عجیبی نیست.
بیش از صدسال است که سودای”ترقی”درسر داریم اما هنوز به دنبال دلایل”توسعه نیافتگی”می گردیم!
دوحکومت و بیش از ده دولت در چهل و چند سال اخیر آمدندورفتند ولی؛تازه چندروزپیش وزیر راه مملکت ، در یادداشتی که به جراید می دهد از اشتباه محاسباتی در هزینه و فایده پروژه آزادراه تهران شمال پرده برداری می کند!
اگر ساخت این آزادراه بالغ برپنجاه سال از وقت و هزینه ملت ایران راگرفته است دلیلش رابایددرهمین اشتباه محاسبه جست وبس.
حالا چرااین اشتباه محاسبه در کشور ما به وفور رخ می دهدو در بیخ گوشمان(ترکیه)ازاین خبرها نیست-که اگر بود حال و روز آنها بدتر از ما بود-پاسخش را ملک الشعرا داده:”که دراین مملکت قحط الرجال است”
در خبرها می خواندم که کشور هلند با جمعیت۱۷میلیونی و وسعتی به پهنای دواستان گیلان و مازندران،نیازهای غذایی خودش و بخش عمده ای از اروپا را تامین می کند به حمدالله ما سازمان و نهاد متولی کم نداریم از اداره کشاورزی بگیر تا امور آب وامور اراضی و اداره آبفای شهری و آبفای روستایی و آب منطقه ای و…در این دواستان پرباران اما برای تامین آب شالیزارها با مشکل مواجهیم بماند اینکه نمیتوانیم نصف کشور هلند ازاین دواستان زرخیزمحصول کشاورزی دربیاوریم وسفره کشاورز شرمنده نزد سروهمسر را رنگین کنیم!!
جالتر اینکه انواع موسسات تحقیقاتی و مطالعانی را هم داریم از موسسه تحقیقات برنج بگیر تاایستگاه تحقیقات زیتون،از پژوهشکده چای تا مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی،ایستگاه تحقیقات فندق ومرکز تحقیقات مرکبات و ایضا ادارات و زیربخشهای مرتبط…
توصیف این مصیبت سوگمندانه،قابل تسری به سایر حوزه ها هم هست در بخش انرژی هم همین آش و کاسه برقرار می باشدو در صنعت مان نیز هم….
فقط مانده ام با اینهمه ناکارآمدی ،دیگر چه توجیهی برای ابقای انواع نهادهای جورواجور وباربط و بی ربط به موضوع است؟!
به راستی چرا فرآیند”نهادسازی”در کشور ما یک فرآیند ابتراست وتبدیل به ضد خودش می شود و خروجی نهادهایی که می سازیم با آنچه مطلوب ماست فاصله اساطیری دارد؟بعنوان مثال کمتر کشوری در حوزه خدمات اجتماعی مثل ماهم بهزیستی دارد هم کمیته امداد اما آیا میزان رضایتمندی اجتماعی با هزینه کرد این دونهاد همسو،تناسبی دارد؟
می دانم پس از انتشار این یادداشت عده ای با چماق “سیاه نمایی”درصددتسویه حساب با راقم این سطور بر می آیند اما بهتر است عزیزان “سفیدنما”به این پرسش پاسخ دهند که اگرنهادها وسیستم های مختلف درکشور مابازده معقول(ونه مطلوب)داشتند دلیل این همه ناخشنودی واعتراضهای اجتماعی چیست؟
لابد می فرمایید اینها توطئه استکبار جهانیست ؛به فرض صحت ،بفرمایید اگر این نهادها درست عمل می کردند که استکبارجهانی بهانه ای برای توطئه چینی نداشت،داشت؟!
روی سخنم با شماست آقای رییس جمهور؛
چه ایرادی دارد که شما در تتمه دوره ریاست تان کاری کنید کارستان و به قول فیلسوف انگلیسی”کارلایل”قهرمان تاریخ ساز کشورتان باشید؟
یاشیخ؛شما بهتر از من می دانید که حال و روز امروز ما محصول مدیریت دیروزین بسیاری از مدیران فعلیست.اینان هرآنچه در چنته داشتتد روکردند و هرفنی که می دانستند زدند اما نشد(به هر دلیلی)وقت آن رسیده که به مدیران متولد دهه پنجاه و شصت اعتماد کنید قدیمی ترها بضاعتشان همین است و اگر قرار بود آبی گرم کنند که امروز حسرت دبی و آنتالیا را نمی خوردیم؟
حواستان باشد که افغانستان و پاکستان هم دربرخی زمینه ها در حال پیشی گرفتن از مایند نه بخاطر سرعت رشدشان،بلکه به دلیل کندی حرکت ما…
آقای رییس جمهور بنده بشما رای دادم وپای بیانیه حمایت ازشما را امضاکردم دراین شرایط ؛عقل محاسبه گر حکم می کند که بزنم زیر میز بازی وازدرانکار درآیم و شما را به تازیانه نقد برانم و حسن شهرتی به هم بزنم.
من اما پای رای و امضایم می ایستم لکن شما هم پای میثاقتان با ملت بایستید.مردم از گفتار درمانی و ناکارآمدی مدیران شما خسته اند “همتی”کنید و نسیم تغییر را دردولت تان به جریان بیاندازید یادتان که نرفته،شما دولت”تدبیر و امید”هستید
کابینه شما نیاز به ترمیم داردو ایضا قوانینی که برای مدیران ناکارآمد ،حاشیه امن چهل ساله ایجاد کرده محتاج حذف واضافه است
همت کنید آقای رییس جمهور؛همت کنیدو ملت ایران راصاحب یک نقطه عطف تاریخی برای تغییر اوضاع وتعدیل شرایط نمایید شما پیش ازاین یکبار و در جریان برجام قهرمان ما شدیداینبار قهرمان ما دراصلاح جریان مدیریتی و”کارکردنهادها”
باشیدهرعقل سلیمی می داند که دراین چهل سال پس از انقلاب صدها میلیارد دلار پول وارد اقتصاد ملی شده ومنطقا باید وضع ما بسیار بهتر از امروز می بود اما به لطف عملکرد همین مدیران،هر روز وحالیه خبر تحصن وتجمع را درشبکه های اجتماعی می بینیم-ازرسانه ملی که انتظاری برای پخش چنین خبرهایی نمی توان داشت-ننی خواهم زیره به کرمان ببرم اما آقای روحانی بدنیست بدانیدکه دلیل “ناکارآمدی”بسیاری ازنهادها درکشورما مربوط به ضعف منابع انسانی می باشد .
برادر رییس جمهور؛کافیست کمی سر بچرخانید و از چنبره کلیشه های دولتی خودتان را خلاص کنید تا توش و توان جوان ایرانی راببینید جوانی که بخاطر نداشتن”فرصت”تن به “افیون هجرت”می دهد…
آقای رییس جمهور؛بهتر است بسیاری از مدیران معمر؛زین پس تجربه های گرانسنگ مدیریتی شان را در بخش خصوصی به بوته آزمایش بگذارند وجوانترها هم کمی؛”بزرگی تجربه”کنند مطمئن باشید جای دوری نمی رود چون سایه بزرگترها بالای سرشان هست.
خوش می دارم در پایان دوره ریاست تان ازارتقای بهره وری سیستمی وبهبود فرآیندی در کارنامه دولت تان”امارهای واقعی”بدهید وخوشتر می دارم که این رویکرد را نتیجه انتخاب جنابعالی ببینم.
من بسیار به “تدبیر” شما”امید”وارم وبعنوان یک شهروند ازرییس جمهورم می خواهم که حکیم دردهایمان باشد تا آنچه”نسیم شمال”در گذشته سروده،مال گذشته باقی بماند:
“دوش می گفت این سخن دیوانه ای بی بازخولست/درد ایران بی دواست”
همت کنید آقای رییس جمهور و حکیم درد بی درمان این سرزمین(نوسازی مدیریت و اصلاح روشهای مدیریتی)باشید.