عطیه نصرتی اسفند 26, 1397مقالهدیدگاهها برای وای به روزی که بگندد نمک /مسعود مجاوری بسته هستند539 Views
اختصاصی همای گیلان، من خیال می کردم که این فقط شهرداری رشت است که حساب و کتاب ندارد و ماههاست(چنانکه افتدو دانی)بدون شهردار و به امان خدا رها شده است. اما نه؛ انگار همه چیزمان به همه چیزمان می آید.کشورتوسعه نیافته،همین است دیگر! دولت و ملتش توفیری ندارند هر کسی به فراخور حالش می خوردو می برد.فقط باید”آبش”را داشته باشی وگرنه”شناگری”کار زیاد سختی نیست.حالا برای جوری بار چهار تا ژست روشنفکری هم بگیری و دوتا فحش سربسته به این و آن بدهی،نانت توی روغن است و غم نداری.
بهترازاین اگر میخواهی باید “ژن خوب”باشی تا به لطف “نشان از پدر،منصب و مدرک”را با هم بگیری.آنوقت ،هر جا که وارد شدی،صدر مجلس می نشانندت و مثل ملانصرالدین می توانی “کمر سفره”این وآن بنشینی تا دستت به بهترینها برسد.
یاد خدابیامرز”کردان”وزیر کشور دولت معجزه هزاره سوم و مدرک جعلیش بخیر.آن بنده خدا بخاطر جعل مدرک استیضاح شد شما اما اینجا می توانی با جعل مقاله دیگری و چسباندن اسمت ذیل نوشته این و آن جایزه هم بگیری و نفر دوم جشنواره”رسانه و مدیریت شهری” شوی تا هم جلوی سرو همسر خودت را آراسته به چندین هنر بنمایانی وهم خودت را “ذوالصفات”جلوه دهی.چه فرقی دارد حالا”حسین باشی یا فرانسیس”.مهم جایزه است که بردی-به هر قیمت-فردا در سیاهه ی زندگیت این جایزه سیاه را هم می چپانی و بادی به غبغب می اندازی ومی گویی من از اولش هم”ژن خوب”بودم….
البته برای آن جوان جویای جایزه نباید تقصیر گرفت.او یاد گرفته همینطور زندگی کند.
روی سخنم اما با کسانیست که در این نمایش زشت؛سلسله جنبان این رفتار کریه شدند.
پیش و بیش از هر چیزی تا یادم نرفته از سه قاضی جشنواره “رسانه و مدیریت شهری”؛تشکر بالابلند می کنم به دو دلیل:
۱-خوشبختانه من جز هیچیک از سه انتخابشان نبودم.اولش ازینکه چرا جایزه نگرفتم مغبون و دلخور شدم اما پس از افشای جایزه”حسین-فرانسیس”خدارا شکر کردم چون تا عمر داشتم باید سرافکنده میشدم بخاطر جایزه ای که در آن تقلب و دغل حرف اول را می زند .
۲-حضرات داور؛”عیارشان”را”عیان”کردند و نشان دادند که چقدر پاکدستندو زین پس هرجا که اینان یا منسوبان کاریشان قاضی شوند من آنجا ورود نمی کنم.چون در چنین رقابت سخیفی هر که شرکت کند بازنده است.
اما؛اینکه چون نفر اول این به اصطلاح جشنواره آبرو بر، بخاطر مقاله ای که در روزنامه یکی از داورها منتشر کرده ؛حائز رتبه شده را می گذاریم به پای علایق مشترک و”فوتبالنویسی”هردونفر.فقط لطفا نگوییدکه اسامی نویسندگان و نشان جراید را حذف کردیم تا بی طرفانه داوری کنیم چون”مرغ پخته به قدقد”می افتد.تیترو متن که به چشم داور آشناست،نیست؟حالا این به کنار،نفر دوم و افتضاح پیش آمده را کجای دلمان بگذاریم؟گیرم که ادعایتان راست باشدوبی طرفانه قضاوت کردید آیا این”شرافتمندانه”است که یک عذرخواهی از اصحاب فرهنگ این دیار نمی کنید برای اینکه به یک مقاله جعلی و متعلق به شخص دیگر جایزه دادید و اتفاقا این جایزه را هم یک”ژن خوب صاحب منصب”گرفت و همه اینها هم کاملا تصادفیست؟!
نمی دانم با کدام چشم بصیرت روی پیشانیمان را خواندید که اینطور فکر میکنید؟
ان شاءالله که “شائبه تبانی”برآمده از یک سوءتفاهم باشد در آنصورت؛ وای بر ارباب قلم و اصحاب مطبوعات گیلان…
شماها سالهاست که “مدیر مسئول”هستید،چطور نمی توانید فرق میان”دوغ و دوشاب”را بفهمید؟!نکند این همه سال، جرایدتان را هم همینطور اداره کردید؟! مدیر مسئولی که به راحتی از یک جوانک نورسیده اینطور رکب می خورد آیا صلاحیت علمی و”کفایت حرفه ای”برای نشستن در مقام”داور”را دارد؟آنکسی که شماها را داور کرد آیا پاسخگوی رفتارشماها هست؟شما سه بزرگوار با این سطح از دانش حرفه ای و رسانه ای،با خودتان چند چندید؟
فقهای شیعه؛می گویند”عادل”کسیست که گناه کبیره انجام نمی دهد و بر صغیره اصرار نمی ورزد.بنظر خودتان با این افتضاحی که به راه انداختید آیا در مقام داوران جشنواره متصف به صفت عدالتید؟
یک زمانی دراین دیار”نسیم شمال”قلم میزد که قلمش لرزه بر اندام وزیرووکیل می انداخت شما با این کارتان ابهت اهل قلم رادرحد عریضه نویس زیر گذر پستخانه تنزل دادید.
اصحاب قلم و ارباب جراید استان فرهنگ پرور گیلان؛وقتی رییس خانه مطبوعات شما،این است و نمی تواند یک مقاله سره را از ناسره تمییز دهد،چطور می تواند زبان گویا و مدافع منافع شما نزد”ارباب قدرت”باشد؟وقتی شما که فرهیختگان این استانید به چنین شخصی رای می دهید از عوام الناس چه جای گله گذاریست؟! محصول رای عوام می شودشورایی که دوشهردارش با منع قانونی انتصاب مواجه می شوند و این شهر ماهها بلاتکلیف می ماند.
خدابیامرزدش “علی اکبرخان دهخدا”را در امثال وحکم می گفت:”هرچه بگندد نمکش میزنیم/وای به روزی که بگندد نمک.”
داورانی که در یک جشنواره کوچک،اینطور حکم می دهند اگر زبانم لال روزی وزیرووکیل شوند چه بلایی سر”حق الناس”می آورند…