وقتی فوتبال اخلاق داشت؛ یادی از سیروس قایقران

سیروس از دل انزلی آمد؛ از کوچههای ساده، از زمینهای خاکی شمال. اما آنقدر بزرگ بود که بازوبند تیم ملی را به بازو بست و افتخاری شد برای تمام شهرستانیهایی که رؤیای تیم ملی را در سر میپروراندند. او نخستین بود، اما مهمتر از “اولین بودن”، این بود که تا آخر، مردمی ماند.
این روزها که فوتبال ایران پر از حاشیه است، پر از قراردادهای نجومی، پر از ستارههایی که گاهی زود فراموش میشوند، بیش از همیشه جای خالی «الگو» حس میشود. فوتبالیستهای جوان نیاز دارند بدانند قهرمان بودن فقط به تعداد گل و پاس گل نیست؛ به اخلاق است، به فروتنی، به اینکه وقتی از زمین بیرون میآیی، مردم با لبخند یادت کنند.
سیروس قایقران یک کاپیتان بود، اما نه فقط برای تیم ملی؛ او کاپیتان اخلاق بود، کاپیتان مردمی بودن. کسی که وقتی بازوبند را بست، بار مسئولیت مردم را هم روی دوشش حس کرد.
برای همین است که امروز، در سالگرد درگذشتش، نه فقط به یاد گذشته، که با نگاه به آینده از او مینویسیم. از الگویی که باید دوباره زنده شود؛ در ذهن مربیان، در منش بازیکنان، و در دل هوادارانی که هنوز هم وقتی اسم سیروس را میشنوند، آهی از ته دل میکشند و میگویند: “یادش بخیر…”
سیروس هنوز در انزلی زنده است. در زمینهای خاکی، در نسلهایی که نامش را از پدرانشان شنیدهاند، و در قلبهایی که هنوز به دنبال «فوتبال پاک» میگردند.