- پایگاه خبری و تحلیلی همای خبر - https://homaykhabar.ir -

پائیز قفقاز جوجه های ترامپ را خواهد شمرد محمد پور خوش سعادت

پائیز قفقاز جوجه های ترامپ را خواهد شمرد

محمد پور خوش سعادت

راه‌اندازی کریدور ترامپ میان ارمنستان و آذربایجان، در ظاهر نوید صلحی تاریخی را می‌دهد، اما در باطن، صحنه یک صلح مین‌گذاری‌شده است؛ صلحی که بوی باروت می‌دهد و پیامدهای عمیقی برای امنیت منطقه و معادلات اوراسیا به همراه خواهد داشت.

البته این بار ما غافل‌گیر نشدیم، بلکه خود را به خواب زدیم.

کریدور زنگزور که به مدت ۹۹ سال در اختیار شرکت‌های آمریکایی قرار گرفته، یک مسیر ساده ترانزیتی نیست؛ بلکه قطعه‌ای از پازل مهار ژئوپلیتیک ایران، چین و روسیه و سدسازی در برابر پیوندهای بریکس است. این کریدور بخشی از زنجیره پنج‌گانه‌ای است که اتصال‌های حیاتی ایران را در نقاط کلیدی قطع می‌کند. گام بعدی شاید کریدور داوود باشد ؛ مسیری از اسرائیل تا کردستان عراق و آسیای مرکزی.

البته علیف پاداش همراهی خود با اسراییل در جنگ ۱۲ روزه علیه ایران را گرفت ولی شاید سناریوی بعدی جزایر سه گانه و یا تنگه هرمز باشد .

پیامدها برای ایران روشن است: کاهش نقش در معادلات انرژی، تضعیف جایگاه ژئواکونومیک، تحکیم کمربند امنیتی رقبای منطقه‌ای، قطع مسیرهای راهبردی به روسیه و محدودسازی دسترسی چین به آسیای مرکزی.

هم علی‌اف و هم پاشینیان، فارغ از اختلافات ظاهری، در خدمت طرحی‌اند که همزمان منافع واشنگتن، لندن، آنکارا و تل‌آویو را پیش می‌برد.

اما این پایان ماجرا نیست !

ابهام حقوقی در تعریف کریدور یکی از مهم‌ترین مین‌های این زمین بازی است. پاشینیان می‌گوید مسیر، تماماً تحت حاکمیت ارمنستان خواهد بود، اما علی‌اف از وضعیتی شبه‌حاکمیتی سخن می‌گوید. آنچه اهمیت دارد، این است که توافق اخیر چراغ سبزی به اتصال مستقیم ترکیه به آذربایجان از خاک ارمنستان داده است؛ خواه آن را دالان بنامیم، خواه مسیر ، خواه زیر پرچم روسیه یا آمریکا.

نکته‌ای که در تحلیل بسیاری مغفول می‌ماند، این است که روسیه الزاماً در قفقاز جنوبی هم‌راستا با ایران حرکت نمی‌کند. همان‌گونه که ترکیه توانسته با وجود رقابت‌ها، بازدارندگی مؤثری در برابر مسکو ایجاد کند، ایران نیز باید با ترکیبی از دیپلماسی فعال و قدرت سخت، این تعارضات را مدیریت کند.

نقشه مهندسان این پروژه، سرگرم‌کردن ایران بر سر یک پرونده تک‌محوره (زنگزور و الان ترامپ ) و غفلت از سایر جبهه‌های قفقاز است.

در حالی که بازسازی پایگاه اجتماعی ایران در منطقه، تقویت بازدارندگی، و توانمندسازی شبکه‌های فرهنگی مذهبی و قومی پیوندخورده با ایران، کلید معادله آینده خواهد بود.

مقاومت تجربه‌ای گران‌بها از اخراج آمریکا از عراق و افغانستان دارد. همان طوری که ترامپ در ذیل این صلح با اشاره مستقیم به حاج قاسم سلیمانی و ضربات مهلکی که از مقاومت خورده اند متصور است با نبود سپهبد شهید سلیمانی ، دیگر مزاحمی در این مسیر ندارد، اما واقعیت آن است که شبکه مقاومت بر محور یک فرد بنا نشده است. رؤسای جمهور بسیار باتجربه‌تر از ترامپ پیش‌تر از این منطقه به اجبار خارج شده‌اند، و این بار نیز پاییز قفقاز، جوجه‌های خود را خواهد شمرد.

فرجام محتوم این ماجرا روشن است: حضور ایالات متحده در سیونیک، مانند بغداد و کابل، نهایتاً به فرار ختم خواهد شد. آنچه سرنوشت کریدور ترامپ را رقم خواهد زد، نه متن توافق در کاخ سفید، بلکه میدان ژئوپلیتیک قفقاز و اراده بازیگران بومی است.

صلح فرا منطقه ای امروز، مین‌گذاری فرداست؛ و تنها با دکترین جامع امنیتی و دیپلماسی (رسمی، پنهان و نهضتی) و خارج ساز ی نفوذی های پانترک و پانترک الهی از چرخه تصمیم سازی می‌توان از انفجار آن به زیان ایران جلوگیری کرد.