اختصاصی همای گیلان: واژه پیردر دیوان حافظ۶۱بار و واژه مغان۲۷بار آمده است
به راستی پیر مغان کیست؟چگونه پیر و مرشدی است؟و به چه رازی است که اورا این چنین محبوب و مراد مطاع سالکان قرار می دهد:پیرمغان اوست که به تایید نظر هرگونه معما را حل می کند آن هم نه چون فیلسوفان متکبر و عبوس بلکه خرم و خندان ودرحالیکه قدح باده در دست دارد وبه صدگونه در آن تماشا مشغول است:
مشکل خویش بر پیرمغان بردم دوش
کو به تایید نظر حل معما میکرد
دیدمش خرم وخندان وقدح باده به دست
وندر آن آیینه به صدگونه تماشا میکرد
۱.مرشد وررهبری است که خودش سالک راه عشق بوده و اینک به مقصودش رسیده است وازتمامی پیچ وخم ها و فرازونشیب های طریقت آگاه است وراه ورسم منزل هارا خوب می داند و به همین جهت مرید باید دستورات اورا بدون هیچگونه شک وتردیدی اجرا کند.
۲.پیرمغان کسی است که مرید وسالک سر برآستان او نهاده است وخوشبختی وسعادت را در او می بیندو هیچگاه از این درگاه برنمی تابد
از آستان پیر مغان سرچراکشم
دولت دراین سرا وگشایش درآن در است
۳.سالکی که ارادتی خالص و اطاعتی نسبت به مراد خود پیرمغان دارد و گوشه میخانه راخانقاه خودقرار داده است وبه هنگام سحرگاهان چه وردی بر زبان دارد و چه رازو نیاز می کند و چه درخواستی در دعای مداوم خود می گنجد جزدعا به جان پیرمغان….آری سلامت پیر نهایت آرزوی اوست
دراشعار حافظ پیر ومراد وراهنما اهمیت فراوان داشته است و این ابیات نشان دهنده این است که حافظ پیر دارد وبارها از اوبه نیکی یاد می کند:
پیردردی کش ماگرچه ندارد زر و زور
خوش عطابخش و خطاپوش خدایی دارد
پیرپیمانه کش من که روانش خوش باد
گفت پرهیزکن از صحبت پیمان شکنان
به طورکلی حافظ پیرمغان را از ادب عرفانی گرفته است و به گردش هاله ای از اسطوره پاشیده و شخصیتی خیالی ساخته است پیرمغان ،پیر پیمانه کش و دردی کش است که ساخته طبع حافظ و ذهن اوست و به عنوان شخصیت موهم است که زاده افکار شاعر بوده که به بیان حرفها و اندیشه خود می پردازد
مریم احمدی ماچیانی /دانشجوی کارشناسی ارشد زبان وادبیات فارسی
خوب بود بیشتر تلاش کنید.موفق باشید
خانم احمدی خسته نباشید. مطلبتون جالب بود