چاپ مطلب چاپ مطلب

چرا یک کشور توسعه یافته نیستیم؟/ جلال میرزاآقایی قاضی محله

اختصاصی همای گیلان: در باره توسعه و ابعاد آن ,علی الخصوص توسعه سیاسی و ثبات آن ,پرسشهای زیادی در تاریخ تحولات کشور ما مطرح شده است.باید بدانیم که حرکت تاریخی برای توسعه سیاسی در کشور ما حدود صدو بیست سال پیش ,حتی زود تر از تمامی کشور های جهان سوم و شرق اروپا آغاز شده است. چرا ماپس از گذشت این مدت طولانی و پست سر گذاشتن سیر تحولاتی که در خاور میانه حادث شده است نتوانستیم مبانی عقلی توسعه سیاسی را نهادینه کنیم.کجای کار ما با مشکل روبروست؟ باید دانست که ایران خارج از جهان صنعتی و ژاپن, نخستین کشور های غیر غربی بودند که تحول در حوزه سیاست را آغاز کردند ولی با طی دوره های مختلف و پشت سر گذاشتن نظامهای متعدد سیاسی ,هنوز نتوانستند چارچوب نظام سیاسی خود را با اجماع جهانی و با نظر موافق تمامی قشر های اجتمایی-سیاسی پیش ببرند.به یقین دلایل مختلفی برای این ناکامی وجود دارد.


در حوزه مبانی اندیشه های نظری ,حول مبانی ساختاری چون استبداد دیر پای, وابستگی اقتصادی,استعمار,نظام فکری و زوال اندیشه های سیاسی و نا کار آمدی ساختار های اجتمایی –سیاسی بیان میشود.آنچه را که باید دنبال کنیم ,جستجو و کاوش حول نقش حوزه فرهنگ در ناکامی نهضت توسعه سیاسی می باشد.اگر چه حوزه فرهنگ گستره وسیعی دارد اما آنچه مد نظر این مقال می باشد اندیشه های مربوط به فرهنگ فردی و فر هنگ عمومی و کاراکتر ملی می باشد.
سوال اساسی را که می توانیم طرح کنیم این است که چرا کار جمعی که از اواخر دوره قاجار با ورود مظاهر و پایه های تجدد تا دوره پهلوی اول و دوم و حتی پس از انقلاب ,مشکل داشته است؟
چرا ما ایرانیان در قالب گروههای کوچک ,به اصول وفاداری پایبند می شویم ولی کمتر وفاداری به اصول کلان کشور و مملکت و هویت ملی داریم؟
طبیعی است که طرح و سنجش این پارا متر ها ,جنبه نسبی دارد و هریک از آنها در دوره های مختلف,تابع شدت و ضعف می باشند. چطور است که منافع فردی ما بر منافع کشور اولویت پیدا می کند در حالیکه در کشور های مشابه جهان سومی مانند ترکیه و هند و حتی عربستان اینگونه نیست؟
چرا هیچ نظام سیاسی پس از مشروطه سعی در آموزش استد لالی عمومی برای رشد و تحول سیاسی و فرهنگی نکرده است بطوریکه افراد تابع استد لال و نه جو پذیر باشند و با مطالعه سخن بگویند ودر عرصه اجتماعی آگاهانه عمل کنند؟
چگونه است که در تضعیف یگدیگر ,حسادت,ندیدن و نپذیرفتن تواناییهای دیگران,دشوار بودن هضم موفقیت رقبا,پیگیر نبودن در تلاشها,وسعی در گرفتن امتیاز از طریق ارتباط از دوره امیر کبیر تا به اکنون ادامه پیدا کرده است؟با وجود افزایش درآمد ملی ایران ,ورود اندیشه های توسعه سیاسی و بحث و گفتگو و نشر اندیشه های جدید ,چرا رفتار سیاسی ایرانیان تغییر نمی کند؟چرا ایرانیان در ایجاد یک نظام سیاسی فراگیر و مورد اجماع موفق نبوده اند؟چرا هر گروه پس از رسیدن به قدرت از راه انصاف خارج میشود و دیگران را حذف می کند؟چرا هندیهای جهان سومی اینگونه نیستند و چرا مردم کره جنوبی و برزیل و آرژانتین در مسیر عمل سیاسی ,انصاف سیاسی ,گردش قدرت و انتخابات واقعی حرکت می کنند و ما ایرانیان با توجه به تاریخ کهن و سر زمین مملو از اخلاقیات و ادبیات ,همچنان گرفتار نارساییهای سیاسی و عدم توانایی در تنظیم یک نظام سیاسی قاعده مند و منطقی هستیم ؟
ادامه دارد…
/جلال میرزااقایی قاضی محله

About سردبیر

Check Also

حیات وحش.. حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که اجازه بهره کشی و سوددهی به ما ندادند و در برابر سوءاستفاده های نابجای ما ایستادند یا فرار کردند.. به همین دلیل بیجا، انسان هایی که متمرد و سرکش و نافرمان بودند هم صفت “وحشی” گرفتند!

حیات وحش..   حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که …