اختصاصی همای گیلان:مدیر عامل سپیدرود (بماند که مدیر عامل و سپیدرود چقدر مرتبطند) امروز گفت، که با بهترین گزینه اسپانسری یا خرید سپیدرود به توافق میرسیم. این جمله تاثیرگذار، چنان کرد که پس از مدتها، دوباره از سپیدرود بنویسم.
فقط اندکی تامل در این جمله، میتواند عمق استراتژیک گردانندگان سپیدرود را روشن کند. همانهایی که در یک سیستم چرخشی معیوب، در تمام سالیان اخیر، از سپیدرود رفتند و برگشتند و دستاوردشان افزودن گرهی بود بر گرههای انباشته تیم. از فروش تا جذب اسپانسر، بازهای است که دوستان برای سپیدرود تعیین کردهاند. و این یعنی هم میخواهند واگذار کنند و هم دلشان نمیآید تا رهایش سازند. این بیچشمانداز بودن مدیریت در سپیدرود، ریشه همه بلاتکلیفیهاست. یعنی نه ارادهای برای فروش هست و نه ارادهای برای اداره درست مجموعه. و این شل کن-سفت کنها، بهترین بهانه است برای دوستان تا بمانند و ماموریتشان را تا هبوط تیم به قعر چاه فوتبال ایران به سرانجام برسانند.
زمانی شایع بود (شاید هنوز باشد)، که در برخی کارخانجات و شرکتها، مدیران، آگاهانه در کار چرخاندن سازمان، اهمال و قصور میکردند تا مجموعه، ضرر بدهد و از ارزش و بها بیفتد، تا بتوانند با کمترین قیمت ممکن، آن را تصرف کنند. نمیدانم چه حسی است در من، که میگوید، برای سپیدرود و پتانسیل بزرگش، چنین خوابی دیده شده.
مگر نه اینکه فوتبال و باشگاهداری در ایران، کلا ضرر است و این را مولتیمیلیاردری مثل زنوزی هم تلویحا تایید میکند؟ پس چگونه است که مدیرعامل سپیدرود، همچنان از یافتن خریدار برای این تیم سخن میگوید؟
آیا کسی حاضر است در این وانفسای اقتصادی، سرمایهاش را در کسب و کاری بریزد که چیزی جز ضرر در آن نیست؟ اگر که چنین است، آیا این حکم عقل نیست که چنین سرمایهگذاری، با کمترین هزینه ممکن صورت بگیرد تا با اندکی هزینه و رسیدن به مراتب بالاتر، ارزش مال خریداری شده هم بالاتر برود؟ آیا نتایج اخیر سپیدرود و نزدیک شدن بیش از پیش آن به سقوط به سطح سوم فوتبال ایران، به این سناریوی احتمالی مرتبط است؟
نادر دست نشان، به عنوان یک مربی اسم و رسمدار، چگونه میپذیرد که تیمش از ۱۴ بازی تحت هدایت او، ۹ بازی را ببازد و او کاری نکند؟ آیا این کارنامه برای افت ارزش او در بازار کار فوتبال ایران، خطرناک نیست؟
قرار است چه بر سر سپیدرود بیاید؟ افت قیمت به قیمت سقوط؟ تا یکی بیاید و مفت بخرد و بالا ببرد و گرانتر بفروشد؟ آیا این صرفا یک توهم توطئه است، یا یک سناریوی ممکن؟ چه کسی پاسخگوست؟