همای گیلان: این قصه پر غصه روایت زندگی آتناهاست. دختر بچههای پاک و معصومی که هنوزدلبسته عروسک بازی هستند اما در تلخی ناتمام این زندگی، قربانی هوی و هوس مردانی میشوند که …
به گزارش فارس، داستان آتنای هفت ساله را همه شنیدهاند. دختر بچهای که برای آب خوردن به مغازهای رفت که صاحبش رسم مهربانی و انسانیت را از یاد برده بود و … هنوز داغ آتنای پارس آبادی سرد نشده که خبر آزار و اذیت جنسی دخترکی هفت ساله در استان البرز سر زبان ها افتاده. دختری به نام کیمیا که از طرف ناپدری مورد تجاوز قرار گرفت تا این روزها روی تخت بیمارستان روزگار بگذراند.
آدرس روی کاغذ را نگاه میکنم. طبقه دوم. بخش کودکان. اتاق ۱۰۳٫ در اتاق باز است و مددکاری موسسه مهر آفرین که کارهای درمانی کیمیا را انجام میدهدکنار تختش نشسته است. عروسکی سفید رنگ گوشه تخت افتاده و دختری که نامش کیمیاست آرام و بیصدا کنار عرسک خوابیده. انگار نه انگار که دختریهفت ساله است و پر از انرژی. همسالانش یک جا بند نمیشوند اما کیمیا نه تنهاحرف نمیزند و بازی نمیکند بلکه با عروسک سفید رنگش هم قهر کرده. کنارشمینشینم. ملحفه عروسکیاش را روی صورتش میکشد و میگوید با همه قهرم… مدد کارش با دیدن این حرکت به کیمیا میگوید: سعی کن بخوابی عزیزم. ما چند دقیقه بعد برمی گردیم. اتاق خلوت و آرام کیمیا را ترک میکنیم تا برای چند لحظه پای صحبت و درد دل مددکار کیمیا بنشینیم و جویای حال دختر۷ سالهای باشیم. دختری که این روزها لبخندش هم درد میکند.
کیمیا ۷ ساله به همراه مادر و مادربزرگش در کرج زندگی میکرد، پس از سلب حضانت او از پدر واقعی (به دلیل اعتیاد شدید، عدم حمایت مالی و عاطفی فرزند و همسر، آزار و اذیت جسمی و ضرب و شتم کیمیا و مادرش و…) حضانت کودک به مادرش داده شده و پدر و مادر از هم جدا میشوند.
رقیه موسوی مددکار موسسه خیریه مهر آفرین میگوید: پس از گذشت حدود یکسال، مادر کیمیا، برای تأمین مخارج و دیگر حمایتها با مردی ازدواج کرد که ۵سال از او کوچکتر بود.
موسوی میافزاید: طبق بررسیها صورت گرفته مشخص شد بابک علاوه بر مصرف مواد مخدر ( شیشه)، دارای أفکار عجیب و توهمات خاص است. مادر کیمیا زمانی متوجه این رفتارها میشود که بابک ازدواج کرده بود.
وی در این خصوص توضیح میدهد: پس از اینکه مددجو (مادر کیمیا) با همسرش عقد موقت (صیغه) میکند متوجه رفتارهای عجیبی از سوی بابک میشود. یکی از این رفتارهای عجیب قرص خوابی است که هر شب به مادر کیمیا میداد؛ به این بهانه که خوابی آرامتر داشته باشد.
ترس کیمیا از تنبیه بهوسیله شلنگ
دخترک معصوم به راحتی در مورد نحوهی ارتباط ناپدری با خود توضیح میدهد و این نشان از تکرار این اتفاق و پذیرش اجباری (به دلیل ترس از تنبیه فیزیکی بهوسیله شلنگ) است.
مادر نیز از زندانی شدن در خانه توسط همسر، مورد ضرب و شتم قرار دادن بهوسیلهی شلنگ، اجبار به استفاده از قرصهای محرک و خواب آور خود و دخترش صحبت میکند.
ناپدری متجاوز پس از بازداشت و زندانی شدن اعتراف کرده که شیطان پرست بوده و به دختربچهها علاقه داشته و به خاطر کیمیا با مادرش ازدواج کرده است.
مادر کیمیا تحت درمان است و کیمیا به بهزیستی سپرده میشود
طبق گفته مددکار کیمیا، مادر کیمیا که دچار مشکل عصبی شدیدی شده تحت درمان قرار گرفته و کیمیا به بهزیستی سپرده خواهد شد.
وی میافزاید: بی اطلاعی و نداشتن آگاهی از سوی مادر جهت مراقبت از کودک و ندادن آموزش به کودک در مواقع آزار جنسی از علل بروز این اتفاق ناگوار است.
کیمیا را با تمام دردها و تلخیهایی که بر روح و جسمش وارد شده ترک میکنیم. کیمیایی که برای التیام زخمهایش به زمان نیاز دارد. آن هم نه یک سال و دو سال. بلکه چند سال. شاید پس از این زمان طولانی اندکی از دردهایش التیام پیدا کند. شاید…