چاپ مطلب چاپ مطلب

گزارش بیهقی از سیل/تهیه کننده علی غلامرضائی مدرس دانشگاه و پژوهشگر تاریخ ایران


اختصاصی همای گیلان، ذکر سیل غزنین در هزار سال پیش در «تاریخ بیهقی» و با نثر شیوای بیهقیِ دبیر. قسمت اول این گزارش هم به توصیف کسانی اختصاص دارد که هشدارها را جدی نمی‌گیرند و در مسیر آب خود را به خطر می‌اندازند.

-روز شنبه نهم ماهِ رجب -سال ۴۲۲ قمری، میان دو نماز بارانکی خُرد خُرد می‌بارید چنان‌که زمین ترگونه می‌کرد. و گروهی از گله‌داران در میانِ رودِ غزنین فرود آمده بودند و گاوان بدانجا بداشته، هرچند گفتند “از آنجا برخیزید که مُحال بُوَد بر گذر سیل بودن”، فرمان نمی‌بردند، تا باران قویتر شد. کاهل‌وار برخاستند و خویشتن را به پای آن دیوارها افگندند که به محلَّتِ دیه آهنگران پیوسته است و نهفتی جستند، و هم خطا بود، و بیارامیدند. و بر آن جانبِ رود که افغان‌شال است بسیار استرِ سلطانی بسته بودند و در میان آن درختان تا آن دیوارهای آسیا، و آخُرها کشیده و خرپشته زده و ایمن نشسته؛ و آن هم خطا بود، که بر راه گذر سیل بودند…

و این پل بامیان در آن روزگار بر این جمله نبود، پلی بود قوی به ستون‌های قوی برداشته و پشت آن، دو رسته دکان برابر یکدیگر چنانچه اکنون است. و چون از سیل تباه شد، عبویۀ بازرگان، آن مردِ پارسای با خیر -رحمه الله علیه- چنین پلی برآورد، یک طاق بدین نیکویی و زیبایی و اثر نیکو مانَد، و از مردم چنین چیزها یادگار مانَد.

و نماز دیگر را پل آنچنان شد که بر آن جمله یاد نداشتند و بداشت تا از پسِ نمازِ خفتن به دیری، و پاسی از شب بگذشته سیلی دررسید که اقرار دادند پیران کهن که بر آن جمله یاد ندارند. و درخت بسیار از بین بکنده می‌آورد و مغافصه [=ناگهان] در رسید. گله‌داران بجَستند و جان را گرفتند و همچنان استرداران. و سیل گاوان و استران را در ربود و به پل رسید و گذر تنگ؛ چون ممکن شدی که آن چندان زغار -خاک- و درخت و چهارپای به یک بار بتوانستی گذشت؟ طاق‌های پل را بگرفت چنان‌که آب را گذر نبود و به بام افتاد. مددِ سیل، پیوسته چون لشکر آشفته می در رسید، و آب از فراز رودخانه آهنگ بالا داد و در بازارها افتاد چنان‌که به [دکان‌های] صرّافان رسید و بسیار زیان کرد. و بزرگتر هنر آن بود که پل را با دکان‌ها از جای بکند و آب راه یافت. اما بسیار کاروانسرای که بر رستۀ وی بود ویران کرد و بازارها همه ناچیز شد و آب تا زیر انبوه‌زدۀ قلعت آمد، چنان‌که در قدیم بود پیش از روزگار یعقوب لیث…

و این سیل بزرگ مردمان را چندان زیان کرد که در حسابِ هیچ شمارگیر نیاید. و دیگر روز از دو جانب رود مردم ایستاده بود به نظاره. نزدیک نماز پیشین را مددِ سیل بگسست. و به چند روز پل نبود و مردمان دشوار از این جانب بدان و از آن جانب بدین می‌آمدند، تا آن‌گاه که باز پل‌ها راست کردند.

و از چند ثقۀ زاولی -زابلیِ مورد اعتماد- شنودم که پس از آن‌که سیل بنشست، مردمان زر و سیم و جامۀ تباه‌شده می‌یافتند که سیل بدآنجا افگنده بود، و خدای -عزّ و جلّ- تواند دانست که به گرسنگان چه رسید از نعمت.

منبع ؛تاریخ بیهقی، تصحیح دکتر فیاض، چاپ نشر هرمس، صص ۳۰۷ و ۳۰۸

About عطیه نصرتی

Check Also

پیام تبریک دکتر کارگرنیا رئیس شورای اسلامی شهر رشت به مناسبت فرا رسیدن روز خبرنگار

پیام تبریک دکتر کارگرنیا رئیس شورای اسلامی شهر رشت به مناسبت فرا رسیدن روز خبرنگار …

۲ comments

  1. سلام و درود بر استاد عزیز
    عبرت ها زیاد و عبرت گیرندگان کم.
    ای کاش مسئولین تاریخ هم مطالعه می کردند.

  2. سلام و درود بر استاد عزیز
    عبرت ها زیاد و عبرت گیرندگان کم
    ای کاش مسئولین تاریخ هم می دانستند